سه شنبه 10 مرداد 1391 - 8:12

انتقاد تند یک فعال سیاسی و هم خط دهرابپور از وی

پایگاه خبری تحلیلی بویرنیوز:در پی انعکاس مصاحبه اخیر محمد رحیم دهراب پور با پایگاه خبری بویرنیوز، زریر حجتی فعال سیاسی و مدیرمسئول هفته نامه عصر انتظار در جواب این مصاحبه مطالبی را نوشته اند که از نظر می گذرانیم.

افتخار شاگردی در محضر جناب آقای دهراب پور در دهه 60 ، رفاقت و همراهی با او در بسیاری از عرصه های سیاسی و اجتماعی وهمچنین انتساب او به خانواده معظم شهداء ، پیوندهای قومی و دهها دلیل دیگر باعث شرم از انتقاد به این استاد ارجمند میگردد ، اما به حکم مسئولیت وجدانی و ایمانی و تجارب تلخ حاصل از دو دوزه بازی گروهی در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی ، عریان بودن عوام فریبی ها و سیاسی کاریهای سیاسیونی که در هر نوبتی با یک پرچم از نردبان اعتماد مردم بالا رفته و در نهایت اعتماد آنان را سلب نموده اند، موجب شد تا به بهانه مصاحبه تأمل برانگیز آقای دهراب پور به درد دل با وی بپردازم و پیشاپیش از این بابت عذرخواهی نمایم.زیرا بر مبنای فرمایش رسول اکرم (ص) مبنی بر « درود خدا بر کسی که عیوب مرا برای من هدیه آورد » قصد اینجانب ترور شخصیت احدی نبوده بلکه بر اساس رسالت روزنامه نگاری ، حرمت قلم در روشنگری این نکات منعکس میگردد ، باشد که مرهمی بر آلام این مردم باشد.
جناب استاد عزیز : بخشی از دردهای شما وجه مشترک ما بوده و هست ولی نباید فراموش کنید که اشتباهات استراتژیک شما و جمعی از دوستان حزب اللهی و اصلاحاتی دیروز ، عدالت محور و مردم مدار! امروز نیز بانی بسیاری از مشکلات می باشد و اقدامات تاکتیکی دیگر چندان کارساز نیست.آیا شما باور ندارید که بخش عظیمی از نارضایتی و فساد حاکم در استان نتیجه مشاوره و تمکین نمایندگان وقت و مدیران عالی استان از دوستانی بوده که با ادبیات آنچنانی و یدک کشیدن اصلاحات حزب اللهی ، اصولگرایی ، اصلاح طلبی ، عدالت محوری ، مردم مداری وبالاخره پوست اندازی دوره ای نقاب از چهره برداشته اند و امروزه عده ای  از همان گروه مد نظر رخ  در رخ شما می درخشند و از آن همه سیاسی کاری وخیانت به  مردم و نعل وارونه زدن ، حیا ندارند؟
امروزه فشار مشکلات به حدی است که دیگر تعریف و توصیف از یک استاندار و تضعیف استاندار دیگری دردی از مردم  را درمان نمی کند و تنها بمثابه گریه بر قبری است که اساساً مرده ندارد !!
البته توانمندی آقای نوذری و شهامت برخورد او با برخی مدیران قانون گریزرا که با درک تزلزل موقعیت مدیریتی خود به جلسات هم اندیشی روی آوردند وآقای هدایت خواه را ناخواسته در مقابل وی قرار دادند می ستایم و همان موقع در دفاع از او به مشاجره تند با نمایندگان نیز در میان سکوت اهالی رسانه پرداختم ولی قبل از آن در جای خودش نوذری را به نقد کشانده ام زیرا که او هم معصوم نبوده است اما دفاع شما از این یکی استاندار و برخوردهای چندگانه با هواداران و جریان اصلاحات را با آن ادبیات خاص چگونه توجیه می کنید، آیا نمونه بارزی از تناقض نیست؟!
جناب آقای دهراب پور !
آیا به خاطر دارید کشمکش های بخشی از جریان حزب اللهی را با برجستگان استان در دهه 60 و سوء استفاده عناصر منزوی و فرصت طلب را و نیز برخوردهای تند و افراطی با  گروهی از همین مردم و همچنین با متنفذین ایلی و محلی را که باعث شد 16 سال در دوره آقایان محمودیان و موسوی مغلوب و مغضوب شویم و چه تاوان ها که در راه عقیده ندادیم و چه اهانت ها که نشنیدیم ؟! البته مولایمان علی (ع) می فرمایند : (( هر آمدنی را رفتنی است و هر انتصابی را عزلی ، خوشا به حال آنانکه در طاعت خالق و خدمت مخلوقند )) پس چه خوب است که به فرمان قرآن و امام راحل که فرمودند : «تندروی عاقبت خوبی ندارد » مشی اعتدال را فراموش نکنیم مراقب باشیم که از این چارچوبه بیرون نرویم !
به خاطر دارم ، افتخار می کردیم و باورمان شده بود که با عده ای موسوم به حزب اللهی و البته امروزه عدالت خواه اصلاح طلب و مردم مدار همراه بوده ایم.در فضای سیاسی آن روزها و تقاضای تعامل نمایندگان حاکم ، دست رد بر خواسته تعاملی آنها می زدیم و ناز می کردیم به ادعاهای پرطمطراق عده ای منفعت گرای مسلمان نما و تقابل با گروهی دیگر از این قماش که باز در لوای جریان چپی و با سیاست های دو پهلو امتیاز گیری کرده و امروزه نیز در بیخ گوش شما و پس از دریوزگی های فراوان شاخ و شانه می کشند.
آقای دهراب پور ! امروزه مورخین برجسته ما همچون حمید روحانی در سخنرانی ها ، الفاظ اصولگرایی ، اصلاح طلبی و … را به شکلی که بعضی ها پشت آن سنگر می گیرند و باورها و ارزشها را به سخره گرفته ، مردود و مذموم می دانند و همچنین بنده حقیر نیز معتقدم در استانی که ساختار ایلی و عشیره ای دارد و با خرده فرهنگ های زیادی عجین می باشد از یک جهت حرکت در چنین قالبی چندان مفهومی ندارد هر چند که باید همواره میزان را حق دانسته و افراد را بر مبنای حق سنجید و نه حق را با افراد پر ادعا و حق گرایی ، واقع بینی  و مشی اعتقادی را فدای مصلحت ها و منافع زود گذر دنیوی ننماییم که همه اینها در رفتار عملی بروز پیدا می کند نه صرفاً شعار .
ما بر این باوریم که نباید شخصیت پرست باشیم . حکمت الهی را در همه امور مد نظر داشته باشیم زیرا که عزت و ذلت دست خداست و به هر کس بخواهد می دهد و از هر کس بخواهد می گیرد و چنانچه لطف و کرم او از ما برداشته نشود همواره در مسیر دین و حقانیت خواهیم بود و چه بسا حکمت الهی برآن تعلق گرفته باشد که به خاطر آزمون های سخت که اولیاء خاص اش با آن امتحان شده اند در معرض هزاران بلا و سختی در خلال رویدادهای سیاسی نیز قرار بگیریم ، که چنین گفته اند : (( البلاء للولاء ))
مگر نه این است که دینمان گفته برای رسیدن به آرمانهای حقیقی باید با ظلم و فساد و تبعیض و بی عدالتی در هر شکلی مبارزه کرد ، پس چرا رنجوری !
دریغ از صداقت و عهد و پیمانهایی که انسانها در راه دفاع از ارزش ها و آرمانها با خدایشان می بندند ! با شما سوختیم و ساختیم و با راه اندازی « جمعیت دفاع از ارزشها» در یک مقطع ، خیال ها در سر پروراندیم و مغضوب دوم خردادیها شدیم و در مقطعی دیگر« رایحه خوش خدمت »خواندی و ما هم می سرائیدم « ندای عدالت را در دامنه های دنا » (مقاله آن روز نویسنده ) ولی نتیجه ای جز حاکمیت تفکر هواداران «هوای تازه » نداشت و آنجا بود که شما باز با همان قوم فرصت طلب و منفعت گرا همراه شدید و من شاگرد با قلم ناقص خود در همان ابتدای راه خطر انحراف و ارزش ستیزی را با آن چینش مدیریتی در شکلهای مختلف درک کرد و نوشتم : مقاله «بر ویرانه های شعار مهرورزی ، عدالت محوری و خدمت رسانی » را ، که سودجویان بر نتابیدند و چه محکمه های خیالی را نرفتند و شما نیز همراه آنها در حذف دوستان … ! تاریخ گواه است که در آن برهه شما شریک و سهیم در بسیاری چینش ها بودی و امثال بنده نوعی علیرغم همه تعلقات مذهبی ، سیاسی و قومی با آقای هدایت خواه که هیبت او اکثر قریب به اتفاق مردم را اعم از اصلاحاتی و اصولگرایی همراه و همگام نموده بود ایستادیم و باز خطر مهره های فرصت طلب و سوخته را که در لوای شخصیت متنفذ ایشان و به اشاره آنجناب به موقعیت رسیده بودند به صفحات زرین تاریخ سپردیم ، مگر نه اینکه در آن موقعیت حمایت امثال  ما را از آقای زارعی آنگونه مذمت می کردید و او را …
جناب آقای دهراب پور !  قطع و یقین گفتن و نوشتن مشکلات در این برهه مصداقی از آب در هاون کوبیدن است که به همین جهت باید با تأسی از مولایمان سر در چاه فرو برد و با چاه سخن گفت و ضمن استثنا نمودن شما که جگر سوخته اید از دست مردمانی از این قوم باصفتهای بر شمرده بنالیم  که : ای مرد نمایان نامرد ! کاش شما را نمی دیدم و کاش شما را نمی شناختم …
من با وجود انتقادات بسیاری که از حاج مسعود حسینی ، معنوی ترین استاندار وقت در خصوص چینش مدیریتی داشتم و شاید بخشی از آن انتقادات را عنصر زمان با عملکرد برخی از تیم مدیریتی اش اثبات کرده باشد ( و البته حضرتعالی نقش اول را در برخی از آن انتصابات ایفا کرده اید و با کمال تأسف امروزه شانه خالی می کنید ! ) اما همیشه به خاطر معنویت شان به وی غبطه می خورم و صرفاً به جهت مراتب ایمانش به او ارادت می ورزم و معتقدم اگر پای آمار و ارقام و مستندات پیش آید از قوی ترین استانداران در ایجاد زیر ساختها ، رفع محرومیت ها ، ارتباط چهره به چهره با مردم و مخصوصاً حفظ کرامت انسانی پیشتر بوده و هست .
این که شما در مصاحبه تان به هر دلیل سیاسی قضاوتی مبنی بر ضعیف بودن او داشته‌اید به شما برمی‌گردد و خدایتان که هر کسی در قیامت پاسخگوی اعمال خودش خواهد بود و ما سخنگوی او نیستیم اما ای کاش در همان گفتگوی سیاسی با شهامت اقرار می‌کردید نقش خود تان را در چینش مدیریتی همان دوره و  نادیده‌گرفتن شایسته‌سالاری در نهادهای فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی در گستره بویراحمد و دنا که هنوز آثار مخرب برخی از آن‌ گماشته ها پاک نگردیده و بسیاری از مردم بی‌خبر نیستند از رایزنی‌های شما با دولت عدالت محور در آن مقطع که چگونه گزینه‌های نماینده و استاندار وقت در مقابل مداخلات شما ناکام ماند و چه کسانی سال‌ها سرنوشت این مردم مظلوم را در حوزه‌های مدیریتی به دست گرفتند و … آیا چینش مدیریت فعلی را هم در زمره شایسته‌سالاری می‌دانید که استاندار را می ستایید؟ اگر شایستگان این‌ها هستند پس اساساً انتقاد شما از نمایندگان و استانداران گذشته بی‌جا و جنابعالی دچار یک پارادوکس سیاسی شده‌اید که این‌گونه موضع‌گیری‌ها جز آب به آسیاب افراد ناشایست ریختن  نیست.
جناب آقای دهراب پور! چه خوب بود که موضع‌گیری‌ها منصفانه و عالمانه باشد نه مغرضانه و معاندانه. ما هم معتقدیم که چه بسا حقوق شما در حوزه انتصاب سیاسی نادیده گرفته شده باشد اما چرا در موضع‌گیری‌ها به جای اینکه به اهداف اصیل و اساسی و راهبردی نزدیک شوید، دورتر می‌شوید و بستر را برای جریانات بیمار و فرصت‌طلبان فراهم می‌نمایید و باعث به حاشیه راندن نیروهای ارزشی و واقع‌گرا می‌شوید، البته شخصیت حقیقی و حقوقی همه نمایندگان برای ما محترم است و معتقدیم هر کس با حفظ تفکر خودش در حوزه نظارت می‌بایست آن‌ها را مورد حمایت و همراهی قرار دهد و از انداختن آنها در یک مسیری که منفعت گروه خاصی را تأمین می‌نماید جداً خودداری و سمت و سوی انتصاب بر اصل شایسته سالاری و توانمندی در مدیریت ها قرار گیرد تا بازنشستگانی همچون ما مجبور نباشند ساعت‌ها از وقت خود را صرف مسائلی نمایند که اکثر مردم سیاست زده دیگر رغبتی به خواندن آن ندارند. استدعا دارم بگذارید نمایندگان میزان تأثیرگذاری و توانشان را در عرصه ملی و استانی به نمایش بگذارند زیرا که هر کسی امروزه پرچمی برافراشته و راه خود می رود و به نظر می‌رسد کمتر کسی دنبال حق و حقیقت است . زیبنده نیست که شما  استاد ارجمندم که از پیشکسوتان تعلیم و تربیت و طلایه‌دار در حوزه رسانه، اطلاع‌رسانی و آگاهی بخشی هستید همچون سایر مطبوعاتچی ها موضع بگیرید که برخی به خاطر تأمین منافع تا زمان اعلام نتیجه انتخابات خود را وقف یک کاندید خاص نمودند و امروزه از هول حلیم خود را به ته دیگ انداخته‌اند  ! شما همان مرد مبارز و آبدیده اهل سیاستید که ادعا می کنم سال‌های سال زیر علم سیاست آن‌جناب باارزش ستیزی ها مبارزه کرده‌ایم و تاوان ها داده‌اید . به خاطر دارید که تا قبل از همین انتخابات مجلس نهم به چه توافقاتی در محل شورا- شهدای 5- باهم رسیدیم نشان به آن نشان که  موضع‌گیری ارزشمندانه  آن‌جناب نسبت به نیرو هایی که تخلفات مدیران را در انعکاس به دستگاه‌های مافوق خلاف مقررات نظام اسلامی مکتوب و غیر مکتوب توجیه کرده بودند چه بود. مگر نه اینکه بر اساس مستندات ، آن‌ها را «خائن ،مزدور و خبیث» می‌خواندی ولی شواهد و قراین حکایت از آن دارد که به صرف همراهی در انتخابات نهم نور چشمی شده اند و آثاری از مزدوری آن‌ها در ذهن حضرت‌عالی نیست و با حفظ حرمت دوباره امین، مشاور و مجری سیاست‌های آن جناب در عزل و نصب‌ها شده‌اند!

جناب آقای دهراب پور کاش همان مبارز دیروز شوید!  اطاله کلام شد و فرجام سخن آنکه قرابت سیاسی این‌جانب با حضرت‌عالی به درازای عمر انقلاب شاید کمی کمتر باشد و قداست  قلم شرم دارد که بنگارد همه ریز و درشت ها را و به تعبیری غم قفس به کنار، آنچه عقاب  را پیر می‌کند پرواز زاغهای بی‌سروپا است.  به عنوان حسن ختام لازم می دانم  گریزی بزنیم به شورا که آیا هنوز به شهرداری به عنوان طعمه ای می نگرند و با رأی مردم در این آخرین ماه‌های عمر  باز هم معامله می‌شود یا نه؟ آیا از زد و بندها و تعاملات نامطلوب دوسویه در برخی لایه‌های این مؤسسه که نظارت بر آن را به عنوان یک تکلیف اساسی همین مردم بر دوش شما گذاشته‌اند اطلاع دارید؟ آیا از خواستگاریهای هوس آلود از برخی ارباب رجوع باخبرید؟!  این ها تنها مشتی نشانه خروار است .

این شما، این مردم و شهر به بن بست رسیده یاسوج  با گره‌های ناگشودنی!  ترافیک ، حمل و نقل عمومی ، پایانه ها ، تپه استانداری ، زیرگذر و رو گذر ، سینما و … حال این شما و این گوی و این میدان

بندیرنیوز

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=8068
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :

دیدگاه شما