با وجود سیل نقدهایی که در چند سال اخیر اخیر نسبت به توسعه بیوقفه کمی تلویزیون طرح شده و به این واقعیت اشاره شده که افراط در این زمینه، کمیت گرایی رسانه ملی را به نقطه ضعف بدل کرده، نگاه کمی در تلویزیون همچنان میتازد و ظاهراً قرار است این رویکرد تا بدل شدن به تهدید اصلی رسانه ملی پیش برود.
به گزارش «تابناک»، روبان پشت روبان قیچی خورد و شبکه پشت شبکه افتتاح شد؛ انگار سالها صداوسیما در خواب اجرایی بوده و حال به یک باره باید به اندازه کل جهان شبکه تلویزیونی داخلی داشته باشیم و اسم را یکی را بگذاریم «ورزش»، دیگری را «نمایش»، آن یکی را «تماشا» و همین سلسله افتتاحها و نام گذاریها را به انضمام 24 ساعته کردن شبکههای استانی از طریق بازپخش برنامههایشان را ادامه میدهیم تا آماری برای ارائه باشد.
اما همه چیز به این خوبی پیش نمیرود و برخی شبکههای ماهوارهای استراتژی مدیران رسانه ملی را به چالش کشیدند و در شرایطی که بودجه بسیار کلانی برای عریض و طویل کردن بیشتر رسانه ملی و افزایش شبکه ها هزینه میشود، برخی از این شبکههای ماهوارهای با بودجهای چند ده میلیون دلاری (چندده میلیارد تومانی)، به رقیبی جدی برای رسانه ملی تبدیل شده و بخش قابل توجهی از مخاطبانش را جذب میکنند.
بخشی از این جذب مخاطب اجتناب ناپذیر است، چرا که شبکههای ماهوارهای ملاحظات امنیت ملی و مسائلی از این دست را در انتشار خبر ندارد و بلافاصله پس از دریافت یک خبر مهم و بدون توجه به تبعاتش برای ایران اقدام به انتشارش میکنند و این در حالی است که در خوشبینانه ترین حالت، همان زمان نحوه انتشار خبر در رسانه ملی در حال بررسی است! همچنین شبکههای ماهواره ای سرگرمیمحور نیز معذورات شئونات مذهبی را ندارند و بدین ترتیب با پخش هر نوع برنامهای با سانسور بسیار اندک، توان جذب همه طیف مخاطب را دارند.
با این حال آنچه بیش از دو عامل کلیدی در میزان مخاطبان رسانه ملی موثر بوده، رویکرد کمیت گرا برای جذب مخاطب بوده، چرا که هر دو نوع شبکههای ماهوارهای فارسی زبان برخلاف رسانه ملی با نگاه کیفی، پخش روزانه هشت ساعت یا اندکی بیشتر برنامه با کیفیت را در دستور کار قرار دادند؛ برنامههایی که هزینه تولید هر دقیقهاش احتمالاً با تولیدات «الف ویژه» رسانه ملی همتراز است و طبیعتاً بازپخش این برنامه با کیفیت نیز مخاطب جذب میکند.
برای طراحی همین سکانس که نگاه ضدجنگ حتی در قبال جنگ جهانی دوم را
به تصویر کشیده، چقدر فکر شده و برای هر سکانس از سریالهای 100 قسمتی چقدر فکر میشود؟
در واقع با این اینکه حجم و دامنه برنامههای صداوسیما بسیار وسعت یافته اما به واسطه آنکه هزینه تولید برای پر نگه داشتن آنتن این تعداد شبکه بسیار بالا رفته، رقم بودجه لازم جهت تولید برنامه باکیفیت برای تمامی ساعات تلویزیون و یا حتی ساعات پربیننده (19 الی 24) بسیار سنگین شده و به همین دلیل مدیران صداوسیما توان اداره این تعداد شبکه و همزمان تولید محتوای با کیفیت (به واسطه کسری اعتبار) را ندارند و البته بخشی از این کمبود اعتبار نیز به شرایط کشور بازمیگردد و اجتناب ناپذیر است.
البته آنچه حائز اهمیت است، عدم توجه به زیرساختها برای راه اندازی شبکهها نیز بوده و پیش از ایجاد شبکه جدید، لزوم احداث، تربیت و بهره برداری کیفی با حداقل ظرفیت از ده ها استودیوی تازه یک امر ضروری بود اما در این زمینه تا چه میزان افزایش ظرفیت رخ داد؟ یا برای راه اندازی شبکه مستند، بیش از ضبط مستندهای نشنال جئوگرافی، میبایست فعالیت میشد و حداقل پنج سال مستندسازی با هزینه بالا و جهانی به عنوان پشتوانه تولیدی در نظر گرفته میشد اما سرعت در تاسیس شبکهها فدای کیفیت شد تا مخاطب نیز اقبال مورد انتظار را نشان ندهد.
حال با همین رویکرد کمیت گرا که انگار مدیران ارشد رسانه ملی درنیافته اند چه ضربهای زده، مدیران تلویزیون از برنامههای تازه شان میگویند که باز هم کمیت گرایی در اولویت است. در همین راستا علی دارابی در مراسم نشست شورای نظارت بر ارزیابی صداوسیما و حضور برنامهسازان برنامههای ماه رمضان اعلام کرد: «تلویزیون برای نخستینبار در تاریخ خود اولین سریال 100 قسمتی خود را برای پخش در ماه رمضان سال آینده در دستور کار خود دارد.»
معاون سیما با اعلام این خبر درباره جزئیات آن توضیح داد: «عنوان این سریال 100 قسمتی «کیمیا» است و قرار است به کارگردانی جواد افشار و تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی برای شبکه دو سیما ساخته شود. این مجموعه 100 قسمتی با محوریت خانواده ایرانی و همچنین موضوع و مباحث انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ساخته خواهد شد.» تا بدین ترتیب مشخص شود اصرار دارابی و همکارانش در توسعه اقیانوس یک سانتی تلویزیون مهارناشدنی است!
مگر در تلویزیونی که مجموعه 90 شبی پخش کرده، پخش یک مجموعه 100 قسمتی چه شق القمری براییش محسوب میشود که تحت عنوان «برای نخستین بار در تاریخ تلویزیون» از آن یاد میشود؟ آیا چنین کمیت گرایی با رویکرد پیش به سوی «حریم سلطان» نسبتی دارد و قرار است برنامه های تلویزیون نیز کش دار اما بی کیفیت باشد؟ چرا مسئولان صداوسیما اعلام نمیکنند به جای این اقدام «تاریخی» دستور ساخت چند ده سریال 50 قسمتی با درجه «الف ویژه» را برای سال 92 صادر کردهاند؟!
متاسفانه این رویکردها از آن جا نشات میگرد که بسیاری از این مدیران عزیز علیرغم شخصیت قابل احترام شان، فاقد صبغه قدرتمندِ تخصصی برای تصدی چنین مسئولیت هاییی و تصمیم گیری چنین کلان هستند و در این زمینه از مطالعات تطبیقی نیز کمترین بهره را میبرند. هم اکنون در سراسر جهان، بزرگ ترین و پرمخاطب ترین شبکه ها نیز با اعتماد به نفس از ساخت یک سریال صد قسمتی سخن به میان نمیآورند و پس از پخش از فصل چند قسمتی از سریالهایشان، از مخاطب بازخورد میگیرند و اگر سریال موفق نبود، تولیدش را در همان مرحله متوقف میکنند.
علاوه بر این بسیاری از سریالهای مشهور و بسیار باکیفیت نظیر سریال جنگی «گروه برادران / Band of Brothers»، به یک مینی سریال بودن اکتفا کردهاند و در عین حال با ده قسمت یا حتی کمتر، بسیار تاثیرگذار بودهاند و امتیاز 95 از 100 را از مخاطبان و منتقدان دریافت کردهاند و در واقع رویکرد کمیت گرا اساساً در مدیوم تلویزیون به کلی رد شده اما در کشور، برخی تازه در پی اش افتادهاند.
البته این رویکرد تا حدودی قابل فهم است، چرا که وقتی رسانه ملی میتواند هرچه تشخیص مدیرانش بود، بسازد، پخش کند و پس از آن با پخش گزینشی نظرات، رضایت نزدیک به مطلق مردم از برنامههایش را اعلام کند و در آخر نیز از سازندگان آن مجموعهها تقدیر کند، چرا باید فصل به فصل سریال بسازد و تا این حد برای توجه مخاطب ارزش قائل باشد و اساساً در چنین معادلهای که قرار است منتج به گزارش به مقامات شود، سرمایه ای به نام مخاطب چه ارزشی دارد؟! بنابرین دستور ساخت سریال صدقسمتی صادر میشود تا بعدها بتوان گفت، اولین سریال صدقسمتی را من ساختم!