سایت خبری تحلیلی بویرنیوز / مهدی اخوان؛ ابوبکر از واعظ منبرنشین مسئله ای پرسید، گفت نمی دانم! به او گفت که منبر جای انسانهای جاهل و نادان نیست، واعظ در جواب گفت: من به قدر علمم بالا رفته ام،ولی اگر قرار باشد به اندازه جهلم بالا روم،اکنون باید در آسمان ها می بودم.. این حکایت حقیقت روشنی است که می توان آن را به نماینده ای نسبت داد، که رشته کلام به دست گرفته،و با حالتی خوش بینانه! رسانه های استان را بیمار و معلوم الحال و در پی اختلاف افکنی خوانده است. آنچه از این اظهارنظر ایشان حاصل می شود این است که ایشان ناخواسته اذهان را متوجه یک اعتراف مستوجب سرزنش از خود ساخته است،که وی همانگونه که نسبت به تکنولوژی روز دنیا بیگانه اند،به وظایف و رسالت واقعی اهل رسانه،که شفاف سازی و پوشش دادن مسأئل خرد و کلان و نقاط ضعف و قوت حول مسئولان و جامعه، و جهت آگاهی مردم می باشد،نیز آگاهی ندارند،و با اشاره به افراد معلوم الحال،سعی در منحرف ساختن اذهان از این نقطه ضعف خود دارند.پدیده ای با نام معلوم الحال با همه ابهاماتش برای افکارعمومی،واژه ای مشترک میان برخی سیاستمدارانی است که از سوی عموم،همواره متهم به ضعف و ناکارآمدی و عدم توان مدیریت بوده اند. پدیده ای با نام مجهول معلوم الحال،در زمان حاضر،بیش از هر چیزی به معنای یک توهم است،و معنای دقیقتر آن جز دروغ و توجیه آشکار چیز دیگری نمی تواند باشد،چرا که همواره از اشخاص مجهولی سخن گفته می شود که در خفا و از قدرت دخالت در امور بهره مندند،و یا هر شخص یا اشخاصی را که اهل تظاهر و مصلحت بافی نباشند،به اشخاص معلوم الحال تعبیر می شود،که در واقع این نه یک واقعیت،بلکه راه میانبری است برای از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن. استفاده برخی نمایندگان این استان از این واژه،از یک جهت باعث تعجب است که با ظهور و ظفر هر نماینده،همواره تصفیه و تخلیه وسیع مدیران از ادارات و نهادها، و جایگزینی مدیران دلخواه خود باب بوده است،و لذا نماینده و مدیران سابق و رسانه ها قدرت دخل و تصرف و اظهارنظر موثر در فضای سیاسی و مدیریتی این استان نداشته اند،و لذا جای ابهام دارد که این افراد معلوم الحال کدام موجودات فراتصور قدرتمند هستند که بدون رؤیت شدن قادر به هر جوسازی و کارشکنی آنهم برای مجموعه نمایندگان و مسئولان استان هستند؟ و چرا همواره از نظرها غایب، و نیت و سرگرمی ای جز دسیسه چینی برای این نمایندگان توانمند! ندارند؟ معروفترین استفاده از واژه معلوم الحال، که زمان و مکان این عنوان،به آن ارزشی دو چندان بخشیده است،در جریان سفر رئیس جمهور به استان و از سوی ستار هدایتخواه عنوان شده است،که از آنجا که می توان با نردبان قدرت از دیوار حاشا بالا رفت،در جواب اعتراض و دادخواهی ملت معترض به گسترش بی عدالتی و پارتی بازی و روابط منهای ضوابط آشکار،در استان، آنها را افرادی معلوم الحال و مزدور خواند، و به نوعی از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرد. و بعدها حجه الاسلام بزرگواری نیز با معلوم الحال و بیمار خواندن اهالی رسانه،اذهان را متوجه اشتراکات فکری خود و نماینده سابق استان ساخته است.حال سؤال ما از آقای بزرگواری این است که آیا چون رسانه های استان اهل تظاهر و مصلحت اندیشی نیستند، متهم به جوسازی و اختلاف افکنی شده اند؟ و آیا اشارات گاه و بیگاه شما به دخالت افراد معلوم الحال با هویت مجهول، تناسبی با شفاف سازی و گفتار صادقانه و پذیرش اشتباهات از سوی شما دارد؟
جناب آقای بزرگواری، رسانه و اهالی رسانه وظیفه سنگین روشنگری و شفاف سازی را بر دوش گرفته اند،و افکار عمومی را به سمت آگاهی هدایت می نمایند،لذا اگر قرار بر این باشد، که به هر بهانه ای،رسانه ها را بیمار و مغرض خواند و تهدید نمود، سنگ روی سنگ بند نخواهد شد،و باید با پایین کشیدن کرکره همه سایت ها و خبرگزاری ها، شاهد خوشحالی دشمنان فرصت طلب نظام و ملت و زیر سؤال رفتن دموکراسی و مردمسالاری باشیم و هر نقد و اعتراضی را نیز ساخته و پرداخته افراد معلوم الحالی بدانیم که در ذهن مسئولانی نقدناپذیری همچون شما وجود خارجی داشته و دارد.
لذا توصیه پایانی ما به آقای بزرگواری این است که با احترام به رسانه و اهالی رسانه،مددرسان آنان در وظیفه خطیر اطلاع رسانی و آگاهی بخشی عمومی باشند،و بدون شک نقدپذیری و تلاش در جهت رفع ضعف و نقایص،از ایشان نماینده ای قابل و محبوب خواهد ساخت و جامعه پویا را باعث خواهد شد.
