سه شنبه 9 خرداد 1391 - 20:00

حامیان بهرامی ، ادب مرد به زدولت اوست

به نام خدای فهم و شعور

همیشه به همین شکل بوده است . وقتی دوستان محترم در برابر انتقادات جامعه قرار می گیرند به جای آن که به جامعه و آحاد مردم پاسخگو باشند دست به بی حرمتی و شکستن پرده ادب و انسانیت می زنند که خود گویی این همان ادبیات روشنفکرانه و قاطعانه دوستان است.

دوست گرامی آقای فرهاد علی پور

مقاله شما که مملوء و سرشار از توهین و بی احترامی به اینجانب بود را خواندم .از شما تشکر میکنم که برای مقاله من وقت گذاشتید و آن را مطالعه و سپس جوابیه ای در برابر آن فرستادید اما آن چه مرا ناراحت و دل سرد میکند ، نه توهین های شما دوست ارجمند به اینجانب بلکه شکستن شرافت اهل قلم به دست شما بود که قلمی که می توانست انسانیت را به اوج آسمان در کمال ادب و آرامش معرفی کند متاسفانه شما در جهت کینه ورزی  و اهانت از آن استفاده کردید .

آنچه که امروز تمام مخالفان و موافقان شما ، را ناراحت می کند این است که توهین های فراوان شما به اسم “دانشجو” همان شخصیتی که امام میگفت اگر دانشگاه که مهد دانشجوست اصلاح شود مملکت اصلاح می گردد بیان شده است اما این در حالیست که دانشجو را همه به فهم و شعور در رعایت ادب و احترام و متانت در این هستی می شناسند و گر قلمی به اسم دانشجوی از دایره ادب خارج شود یقینا هیچ کس آن قلم نویس را دانشجو و صاحب خرد نخواهند خواند چرا که دانشجو چراغ جامعه است .

ای کاش نوشته شما به اسم دانشجو نوشته نمی شد تا من در برابر لفظ مقدس دانشجو بودن که نه توهین های شما انسان شریف خجل نگردم.

کاش در نوشته یتان ادب را رعایت می کردید و در برابر نام من نه ! بلکه به خاطر انسانیت هتک حرمت نمی کردید چرا که ما یاد گرفته ایم : ادب مرد به زدولت اوست.

دوست گرامی

از من نخواهید در جوابیه سراسر توهینتان من نیز دست به توهین و بی احترامی ببرم و القابی که شایسته انسانیت شما و هیچ فرد دیگری نیست به کار ببرم.چرا که باید تفاوتی بین بینش و شخصیت انسان ها در این جهان باشد و این تفاوت چه چیزی زیبا تری جز ادب و احترام میتواند باشد که به آن افتخار کرد.

در جواب توهین های شما انسان شریف ، تنها به جمله پروفسور حسابی بسنده می کند که می گویند:

شناخت انسانها به سه چیز وابسته است 1- احترام 2- محبت 3- درستکاری .

در نوشته یتان مرا با لفظ ” تو ” خطاب کرده اید ؛ مرا ببخش اما من برای شخص شما از لفظ ” شما ” استفاده خواهم کرد چرا که با تمام اختلافات نا محدودی که با یکدیگر داریم اما برای شرافت و انسانیت شما احترام قائلم.

ای کاش حالا  که در فضای انتخابات به آرزوی پیروزی خود دست نیافته بودید، حداقل اخلاق را حفظ می کردید و به آن پای بند می بودید ، اما افسوس و دو صد افسوس که اخلاق را با  قلم های خود له نمودید!

دوست گرانقدرم

در نوشته خود بیان کرده بودم ” در جمهوری اسلامی بستری به نام انتخابات و مردم سالاری دینی محیا شده است تا همه انسان ها با تمام اعتقادات فکری و حتی دینی خود در آن حضور پیدا کنند ، برای ما نیز حضور افراد جوانی هم چون آقای محمد بهرامی در کارزار سیاست و انتخابات رضایت بخش و خوشحال کننده بود.” اما شما در نوشته یتان بیان داشته اید : “در نظام جمهوری بستری به نام انتخابات و مردم سالاری دینی مهیا شده “، تو اصلاً معنای مردم سالاری دینی را می دانی؟! تو می دانی یکی از اختلافات اصلی در نظام مابین اهل نظر این است که مردم سالاری دینی اجتماع نقیضین است و هنوز جا نیفتاده که ناپخته ای مثل تو مهر تأیید بر آن می زند در حالیکه نمی دانی معنای آن چیست و فقط در کوچه و بازار نام آن را شنیده ای.”

اما مردم سالاری دینی: «برخی، مردم سالاری دینی را ترکیبی از دو واژه مردم سالاری و دینی دانسته­اند؛ در حالی که بسیاری از نظریه پردازان اسلامی آن را واژه مرکب نمی­دانند. آنان قائل­اند که مردم سالاری دینی به معنای ترکیب دین و مردم سالاری نیست، بلکه یک حقیقت واحد در جوهره نظام اسلامی است؛ یعنی اگر بنا باشد نظامی بر مبنای دین شکل گیرد، بدون پذیرش مردم ممکن نیست. ضمن آنکه تحقق مردم سالاری واقعی هم بدون دین امکانپذیر نیست.»  حال دوست گرانقدرم  تعریف و مبنای مردم سالاری دینی را درک کردید؟

در نوشته خود بیان داشته اید تو ادعا کرده ای که از فعالان سیاسی این مهد هستی.ای خراب شود این مهد که تو فعال سیاسی اش باشی. چطور فعال سیاسی هستی که هیچ کس تو را نمی شناسد.”

دوست عزیز اگر از ما آزرده خاطر هستی چرا آرزوی ویرانی این سرزمین را داری ؟؟؟؟

آیا بهتر نیست در عین وجود اختلافاتمان یکدیگر را تحمل کنیم؟

آیا زیبنده نیست که در ظاهر برای مخالفان خود به قد ارزنی احترام را رعایت کنیم؟

آیا شایسته نیست چون سید محمد خاتمی فریاد برآوریم : ” زنده باد مخالف من  و مرگ بر کسی نفرستیم چرا که همه خواستار زندگی هستیم”

اگر روزی بر مسند قدرت تکیه زدید ، اینچنین می خواهید در مقابل مخالفان خود با نرمی و آرامش بر خورد کنید؟

پس ادب و احترام درکلام و گفتار شما چه جایگاهی دارد؟

بر خلاف شما من آقای محمد بهرامی را انسانی مودب و صاحب فضل و کرامت می پندارم اما متاسفم که دوستان ارجمندی چون شما حامی ایشانند که با بی احترامی تمام و شکستن حرمت ها این چنین در برابر عقاید مخالف دیدگاهشان این چنین پاسخ می دهید؟

آیا سکوت آقای بهرامی تاییدیست بر جوابیه های سراسر توهین و ناپسند شما؟

دوست صاحب ادب من ، علی پور عزیز

در مقاله خود بیان داشته اید که آقای منوچهر متکی اظهار نمود  که: هدایتخواه را سالهاست که می شناسد اما با زارعی امشب آشنا شدم.

نمی دانم چرا امروز منوچهر متکی همان فردی که رئیس دولت در حین ماموریت  او را عزل کرد امروز برای شما شاخص شده است.

نمیدانم چرا کلیت حرف اصولگرایی را فقط باید از بیانات منوچهر متکی استخراج و آن را سندی برای بیان گفته های خود نمود.

دوست من اتفاقا ما اصلاح طلبان از اینکه غلام محمد زارعی در هیچ یک از لیست های جبهه متحد و پایداری قرار نگرفت خوشحال و خرسند شدیم چرا که اگر ایشان به عضویت هر یک از جبهه ها در می آمد قطعا مورد حمایت هیچ یک از اصلاح طلبان حاضر در بویراحمد نمی شود و همین هوشیاری غلام محمد زارعی بود که بدون آن که بخواهد خود را وام دار گروه یا حزبی کند ، خود را به عنوان نمایند مردم ، صدای مردم معرفی کرد تا هم در شعار و هم در عمل ثابت کند او تنها و تنها نماینده یک قشر خاصی نیست بلکه خود  را متعلق به تمام مردم محروم جامعه اش چه اصلاح طلب و چه اصولگرا می داند و من متعجبم از دوستان که سعی دارند  غلام محمد زارعی نماینده مردم را تنها اصولگرا معرفی کنند اما این در حالیست که در سبد آرای ایشان با آن 80 هزار رای تاریخی نمیتوان از آرای بیشمار و تعیین کننده اصلاحات چشم پوشی کرد.

 

حال دوست من!

آیا بهتر نیست بیش از آن که زارعی را در نوشته هایتان به این و آن نسبت دهید به آرای او که عصاره ای از تفکرات اصلاح طلبی و اصولگرایست بنگرید و به نظر مردم که آگاهان این زمان اند و هرگز هتاک و بی ادب هم نبوده اند احترام بگذاریم؟

دوست ارزشمندم!

به ثروت افسانه ای زارعی اشاره کرده اید .یکی دیگر از نقاط قوت جمهوری اسلامی همیشه و همه حال در این بوده است که اگر مسئولی  دست به  جمع آوری ثروت از راه های نامشروع و غیر اخلاقی بزند بعد از مدتی رسوا خواهد شد که نمونه های آن

در مورد بعضی از دوستان که معرف همگان است پرونده فساد مالی ایشان در وزارت کشور مفتوح بود که با دست های پشت برده به دانشگاه آزاد منتقل گشت. و یقینا شما بهتر از هر فرد دیگری می دانید اگر لکه نابخشودنی در کارنامه زارع از بعد  مالی وجود داشت همان 8 سال پیش توسط همین آقایان افشا می شد .

آیا چشمانتان را بر روی حقیقت بسته اید ، که به نماینده سالم مردم بویراحمد و دنا اتهامی وارد می کنید.

در نوشته خود بیان داشته اید: ” شما نوشته اید «او (زارعی) عضو مردمی جوانان بیکار درآمده بود». بله! هیچ کس تکذیب نمی کند که او واقعاً بیکار بود. در طول این سی سال کارمندی چه خلاقیت و یا عملکرد مثبت چشمگیری از وی سر زده است که ما ندیدیم. مسلماً او بیکار بود! کسی که از صبح ساعت ۷ تا شب ساعت ۱۲ در مراسمات فاتحه خوانی و در میان مردم بود بیکار بود. اما استاد بهرامی بیکار نبود. اصلاً میدانی استاد بهرامی به علت وقت کمی که داشت بیشتر جاهای بویراحمد را نتوانست رصد کند و پوشش انتخاباتی دهد؟! نه نمی دانید.”

بد نیست گوشه از از خدمات  و مسئولیت پذیری غلام محمد زارعی نماینده شایسته بویراحمد و دنا را به رشته قلم در آورم تا بار دگر روزی فرا نرسد که به خاطر نا آگاهی و بدون شناخت کامل خود از دیگران در مورد آنان قضاوت کنیم.

تعجب میکنم غلام محمد زارعی را فردی بیکار و گاهی کارمند ساده می پندارید اما از مسئولیت پذیری ایشان خود را به خواب زده اید :

1-سرپرست بخشدار مرکزی بویراحمد در سال 64

2-در روزگاری که دوستان محترم در حال  گذراندن دوران نوجوانی خود بودند غلام محمد زارعی حضور داوطلبانه  ای در جبهه های جنگ به مدت 40 ماه داشت.

3-مسئول ستاد پشتیبانی جنگ استان از سال 64 تا 67 پایان جنگ.

4-مشاور استاندار ، مسئول سرمایه گزاری کلان از 85 نا 86.

5-عضو هئیت مدیره شرکت آب و فاضلاب از سال 83 تا 86.

6-مدیر کل دفتر امور شهری و روستای استانداری از سال 83-85

7-مشاور استاندار و مدیرکل دفتر بازرسی و ارزشیابی مدیر کل از سال 76 تا 82.

8- مشاور اجرائی استاندار ، مسئول پیگیری مصوبات سفر مقام معظم رهبری به استان ، معاونت اداره مالی سازمان بهزیستی استان و….

آیا واقعیت را لمس می کنید؟

حال پرده ها کنار رفته اند به خاطر حرف های ناپسندی که بر زبان و قلم جاری ساختیتد احساس شرمساری نمی کنید؟

آری غلام محمد زارعی از این که همیشه و همه حال در کنار مردم همراه اشک ها و خنده های آنان بوده است به خود افتخار می کند.

و چه افتخاری بالاتر از این که به تمام نقاط  ضعف جامعه و مهد خود آگاهی داشته باشی و از دغدغه ها و کاستی های جوانان این مرز و بومت آشنا باشی و برای برطرف کردن موانع آن گام برداری.

دوست ارجمند در نوشته خود دست به اعتراف بزرگی زده اد در آنجا که بیان داشته اید : کسی که از صبح ساعت ۷ تا شب ساعت ۱۲ در مراسمات فاتحه خوانی و در میان مردم بود   بیکار   بود.”

 آری خود نیز قبول داری که غلام محمد زارعی همیشه و همه حال در کنار مردم بوده است.

 آیا اصل انسانیت و سپس نماینده بودن در هر منطقه ای جز این است که باید همیشه و همه حال در کنار مردم بود؟

 حال آیا این ویژگی را برای کاندید محبوب خود دیده اید؟

 آیا این صفت را در اعمال و رفتار  نامزد  مورد علاقه یتان  احساس کرده اید؟

گر اینچنین بود قطعا امروز ایشان نماینده بویراحمد و دنا شناخته می شد اما آرای مردمی و رتبه بندی کاندیدا نشان از شعور و فهم این مردم در انتخاب فرد اصلح حکایت می کند.

زارع را فردی بیکار و کارمندی ساده معرفی کرده اید من متعجبم چه طور دانشجوی ارشد حقوق آن هم از دانشگاه شهید بهشتی فردی را هم بیکار ” بدون شغل” می پندارد و هم او را کارمندی ساده!

آیا مطمعن هستید در چینش کلمات در کنار هم به طور صحیح استفاده کرده اید؟

آیا به اشتباه خود در تعریف بیکار بودن و کارمند بودن پی برده اید ، دوست من؟

آیا  قائل به تفکیک لفظ “بیکار” و ” کارمند ساده” بودن هستید؟

باید برای آِینده کشورم نگران باشم که دانشجویان فهیم ما در بیان و درک مفاهیم ساده عاجزند .افسوس!

دوست عزیز

بیان داشته اید  ” مهندس بهرامی با تمام تفاوت فکری با زارعی و هدایتخواه وارد کارزار شد. مهندس بهرامی با شعار تعامل وارد کارزار شد و این تعامل هم در عملکرد وی به عنوان یک واقعیت ثبت شد. او اصلاح طلب است چرا که شما کدام اصولگرا را سراغ دارید که شعار تعامل سر دهد و به آن عمل کند؟ اصلاً گاهی اصولگرایی با تعامل ضد و نقیض است. “

محمد بهرامی  اصلاح طلب است و برای اثبات حرفتان به نوشته ای ساده و نا مفهوم و عامیانه ای پناه برده اید که از دانشجوی چون شما با وجود تحصیلات عالیه  انتظاری بیش از آن می رفت آنجا که بیان کردید ” شما کدام اصولگرا را سراغ دارید که شعار  تعامل  سر دهد و به آن عمل کند؟ اصلاً گاهی اصولگرایی با تعامل ضد و نقیض است

آیا اگر از فردا فردی اصلاح طلب در سخنرانیش یا در مقالات و یا در میتینگ های روزانه اش در لابه لای گفتارش آگاهانه یا نا آگاهانه از کلمه “تعامل” استفاده کرد دیگر اصلاح طلب نیست؟

آیا مرز اصلاح طلبی و اصولگرایی تنها به وجود لفظ ” تعامل ” است؟

گر این چنین است پس هر روز آقای لاریجانی اصلاح طلب می شود و آقای سید محمد خاتمی اصولگرا؟

آیا شاخص و تعریف شما از اصولگرایی و اصلاح طلبی اشتباه نیست؟

آیا هنوز هم بر اشتباه خود پافشاری می کنید دوست من؟

در نوشته خود بیان داشته اید  : از مهندس بهرامی سؤال کرده اید «چرا از همان بدو ورود به انتخابات و پیش از تأیید صلاحیت موضع سیاسی خود را بیان نکردید؟ ». اینجا معلوم می شود که به تو دیکته گفته اند و نوشته ای. اگر تو آدم عاقل و اهل سیاست بودی و به قول خودت فعال سیاسی!!! هستی این سؤال را نمی پرسیدی. تو می دانی که اصلاح طلبان برای رد شدن از فیلتر شورای نگهبان چه مصیبتی دارند؟ تو نمی دانی اما «عاقلان دانند» که چرا بهرامی دیر گفت. همین دیر گفتن بهرامی مصداق کامل اصلاح طلبی وی بود

 آری من نیز معتقدم همان عاقلان  فریب حرف های عوام پرستانه را نخواهند خورد و شخصیت های که در ابتدا صداقت گفتاری ندارند و خود را اصولگرا و فردا بعد از تائید اصلاح طلب می شوند ، جایگاهی در افکار و عقاید مردم نخواهند داشت و آرای که به سبد هر کاندید روانه شده است  معرف توجه همان عاقلانیست که شما بر صحت فهم و آگاهی آنان مهر تایید زده اید.

آیا هنوز هم معتقدید آقای بهرامی اصلاح طلب است؟

پس من ناچارم بار دیگر سوالات خود را عینا تکرار کنم و منتظر پاسخ های  شفاف باشم:

بیان داشته اید ما از لحاظ فکری کاملا با آقایان مغایر بودید.

 تعجب میکنم مگر شما اصولگرا نبودید؟

 یا نکند یک شبه خود را اصلاح طلب معرفی کرده اید؟

اجازه دارم به رسم ادب و آگاهی از شما سوال کنم؟

تعریف شما از اصلاح طلبی چیست؟

سابقه سیاسی آقای محمد بهرامی چه بوده است؟

در دانشگاه و یا حتی بیرون از دانشگاه به کدام طیف فکری حاضر در کشور گرایش داشتید؟

اگر آقای بهرامی اصلاح طلب هستند چرا پیشینه اصلاح طلبی ندارید اگر خلاف واقعیت قلم می زنیم فعالیت های سیاسی ایشان را منتشر کنید تا ما با روی گشاده و با افتخار در همین سایت بویرنیوز رسما از ایشان و هواداران فهیم و مودبش عذر خواهی کنیم؟

اگر اصلاح طلب هستند پس چرا در لیست حزب مردم سالاری اصلاح طلب ،  قرار نگرفتند؟

اگر آقای بهرامی  اصلاح طلب هستند چرا در انتخابات ریاست جمهوری دهم به طور شفاف از ۲ نامزد اصلاح طلب حاضر در صحنه حمایت نکردند که امروز متهم شوند  که شب اصلاح طلب بودند و روز اصولگرا؟

تکلیف مردم را مشخص کنید  و بیان کنید ، در انتخابات ریاست جمهوری از کدام نامزد اعلام حمایت کردند: از آقایان مهندس میر حسین موسوی ، شیخ مهدی کروبی ، دکتر محمود احمدی نژاد یا دکتر محسن رضایی؟

این چه اصلاح طلبی هست که هیچ یک از احزاب اصلاح طلب از او حمایت نمی کنند و اصلاح طلب بودن خود را بعد از تایید صلاحیتش بیان می کند؟

آیا اصلاح طلب بودن به صرف بیان آن است یا به پیشینه و اقدامات اصلاح طلبی آنان در گذشته؟

اصلاح طلب بودن صداقت گفتاری وثبات رفتای و شجاعت عمل گرایی می خواهد که امروز ه در نبود مردان اصلاح طلب هر کس قبایش را بر تن می کند و خود را اصلاح طلب می پندارد ولی غافل از آنند که قبای پر افتخار اصلاح طلبی برایشان گشاد است و مردم ، فرصت طلبان را به اسم اصلاحات هرگز نخواهند خواند.

هم شهری روشنفکر من!

نوشته اید که «چرا محمد بهرامی در لیست حزب مردم سالاری قرار نگرفت؟» مگر باید در این لیست قرار می گرفت تا اصلاح طلب باشد؟ اگر در لیست «اعتماد ملی» قرار می گرفت اصلاح طلب بود یا نه؟ تا حالا از خود مهندس بهرامی این سؤال را پرسیده ای؟ نه نپرسیده ای. باید عرض کنم که حزب مردم سالاری از استاد بهرامی خواست اما وی نپذیرفت.

آری دوست مودب من!

بهرامی جوان باید در لیست حزب مردم سالاری که تنها حزب اصلاح طلب شناخته شده در انتخابات مجلس نهم بود قرار میگرفت تا به عنوان اصلاح طلب که نه در یاسوج بل در کل کشور شناخته می شد اما عدم اقبال حزب مردم سالار به ایشان در روزی که حزب مردم سالاری ایشان را اصلاح طلب ندانست  شایسته نیست خود را به اصلاح طلبان بچسپاند.

دوست خوش بیان من !

به دلم ماند خطی از مطلبت را بخوانم و در آن سلامت رفتاری و عفت کلامی را پیدا کنم و بار دیگر افسوس میخورم که قرارست آینده کشورمان ایران به چه قلم نویسانی که نقد را توهین جوابیه را هتک  حرمت می شمارند بیفتد.خدا به این ملت و این مردم صبر و آگاهی همراه با شعور و ادب عطا کند. آمین

آری در مورد میثاق نامه مطلبی را بیان داشتید.حق با شماست اما آیا از مفاد آن نیز با خبر بودید؟

قرار بود در آن میثاق نامه بدین شکل رفتار شود که فردی که از نظر نظرسنجی های معتبر و شناخته شده بالاترین رای را در حوزه انتخابی بویراحمد و دنا را داشته باشد به عنوان کاندید واحد معرفی و بقیه نامزد ها در حمایت از او کنار روند.

آیا در وجودتان وجدان بیداری  پیدا می شود که این را نیز بیان کنید که در آن جلسه بیان شد  آقای هدایت خواه با توجه به نظرسنجی های رسمی بالاترین رای را دارد.

اگر واقعیت این چنین بود پس چرا نتیجه انتخابات حاکی از چیز دیگریست؟

اگر نظر سنجی های یک سویه و یک طرفه نبود پس چرا مردم خلاف آنچه که بیان شد را رقم زدند؟

و دقیقا غلام محمد زارعی نماینده شایسته مردم شریف بویراحمد و دنا در این بازی سیاه و سراسر یک طرفه و از پیش مهندس شده گرفتار نشدند چرا که یقین داشتند نگاه و صدای مردم خلاف گفته های آقایان است.

 آیا با این شرایط و نظرات و آمار های مهندسی شده غلام محمد زارع حق نداشت به آن پیمان یک طرفه تن ندهد؟

در نوشته خود بیان کرده اید: ” چرا از زارعی نمی پرسی که آن شب که مردم در بلوار بویراحمد جمع شدند و احقاق حق کردند او با این ادبیات کوچه بازاری گفت: نخود نخود هر که رود خونه خود. آیا این شجاعت عمل گرایی است؟ آیا زارعی شب اصلاح طلب بود و روز اصولگرا یا بهرامی که شجاعت عملگرایی اش را تا آن طرف دنیا شنیدند.”

در مورد دور گذشته انتخابات مجلس هنگامی که مردم به نشانه اعتراض گرد زارعی آمدند و از ایشان احقاق حق کردند سخن راندید.

هم شهری ارجمندم

نوشته اید زارع بیان داشت : ” که ادبیات کوچه بازاری گفت: نخود نخود هر که رود خونه خود”.

ابتدا آیا سندی برای اثبات حرف خود دارید؟

شما دانشجوی ارشد حقوق هستید و یقینا آگاهی دارید که باید برای اثبات گفته های خود  مستنداتی ارائه دهد حال آیا نسبت به بیان گفته خود مدرکی دارید ؟

وگرنه  باید نسبت به خلاف آنچه که بیان داشته اید در مراجع قضائی پاسخگو باشید. هرچند از گذشته تا کنون گفته اند دروغ گو دشمن خداست آیا بار دیگر تاریخ در حال تکرار است؟

اتفاقا غلام محمد زارعی از آرای به حق خود دفاع کرد اما متاسفانه شما تاریخ را آن گونه که می پسندید بازگو می کنید و واقعیت را بیان نمی کنید .چرا که زارعی در دفاع از آرای خود شکایتش را به شورای محترم نگهبان نوشت و حتی مراحل ابطال آن نهایی بود اما اتفاقات و ابطال آرای انتخابات حوزه های شهرکرد و طبس که در بعضی جا ها نیز به خون ریزی منجر شد ناخواسته  اهرم فشاری بر شورای محترم نگهبان وارد کرد تا جام زهر را بنوشد و انتخابات را که ابطالش حتمی بود را لغو کند چرا که یکی از همان اعضاء بیان داشته بود چون در منطقه شما دید طایفه گری و تعصب قومیتی وجود دارد ممکن است ابطال انتخابات به حوادث جبران ناپذیری مبدل شود.

حال که واقعیت را شنیدید آیا  در برابر خدای غلام محمد زارعی که القاب زشت و ناپسندی را به ایشان روانه داشته اید طلب آمرزش نمی کنید؟

آیا به خاطر نقل قول های غیر واقعی از ایشان طلب حلالیت نمی کنید؟

آیا به خاطر توهین های مکرر به زارعی نماینده مردمی بویراحمد و دنا از ایشان عذر خواهی نمی کنید؟

یقینا عذر خواهی شما اگر صورت بگیرد نشان دهنده منش و شخصیت والای اجتماعی و انسانیت شماست که ما به آن ایمان داریم دوست گرانقدرم.

فرهاد علی پور دوست ارزشمندم

نوشته اید : ” آن روز که صدای نصب تندیس آریوبرزن ایران و جهان را لرزاند تو و زارعی کجا بودید؟ چرا زارعی از آریوبرزن دفاع نکرد؟ چرا هیچ مسئولی جز بهرامی جرأت نداشت پا به پای مردم و جوانان بویراحمدی در مقابل آقایان بایستد؟ کاش یک سیلی به آن صورت ناز و سفیدت می خورد تا یک لحظه فشار بر مهندس بهرامی را در آن روزها حس می کردی. روزهایی که برای بهرامی جهنم شد و از او خواستند تا تندیس آریوبرزن را جمع کند اما مردانه ایستاد و کوتاه نیامد. این شجاعت عمل گرایی نیست؟”

چرا نصب تندیس آریوبرزن را فقط تلاش و خدمت شهردار سابق آقای محمد بهرامی می پندارید؟

پس خدمت و تلاش روزانه اعضاء محترم شورای شهر ، چرا بیان نمی شود؟

چرا فقط دوست دارید همه چیز را به اسم و نام خود مصادره کنید؟

آیا غیر از این است که شهردار و شهرداری زیر نام شورای شهر است؟

و یقینا بدون حمایت شورای شهر ، شهردار و شهردای صاحب اقتدار و قدرت نیست؟

هر چند ای کاش واقعیت را گزینشی نمی کردید و در مورد پول ساخت تندیس آریوبرزن هم قلم می زدید که چگونه نیروهای امنیتی که مردم نیز در مورد حقایق آن آگاه شدند پیگیری کردند که هزنیه آن چطور و چکونه به دست پیمانکر آن رسید.

نوشته اید ،  ” آن روز که صدای نصب تندیس آریوبرزن ایران و جهان را لرزاند تو و زارعی کجا بودید؟ چرا هیچ مسئولی جز بهرامی جرأت نداشت پا به پای مردم و جوانان بویراحمدی در مقابل آقایان بایستد؟ “

دوست گرانقدرم می شود بگوئید آقای بهرامی کی و کجا به طور صریح از تندیس آریوبرزن در مقابل سردار شهابی فر حمایت کردند؟

چرا واقعیت را برعکس جلوه می دهید دوست من.

هر کس که نداند شما و آقای بهرامی خوب می دانید اگر آریوبرزن هنوز هم قامتش استوار است به لطف رایزنی و حضور مقتدر و مردانه حضرت آیت الله ملک حسینی این روحانی گرانقدر استانمان بود که خدا سایه شان را برای این استان حفظ کند توانستند با بینش ستودنی خود حرکتی که داشت منجر به اختلافات مردمی میشد را خاموش کند.

چرا خدمات آیت الله ملک حسینی را به نام دوستان خود مصادره می کنید؟

حال خود به قضاوت نبشین کجا ، کی ، چه وقت آقای محمد بهرامی از تندیس آریوبرزن حمایت کرد؟

چرا از تلاش ها و رایزنی های اعضای محترم  شورای شهر یاسوج که با حضرت آیت الله ملک حسینی ، مدیرکل اداره اطلاعات استان ؛ دادستان و استاندار قلم نمی زنید تا مردم نه جزئی از واقعیت بل تمام آن را بدانند؟

آیا شایسته است خدمات مسئولین استان را به نام فردی که صدای از اون شنیده نشد را انحصار به او کنیم؟

در نوشتیه سراسر توهینتان بیان کرده اید آقای بهرامی چهره ملی است!

اجازه دارم اگر به قبایتان بر نمی خورد سوال کنم تعریفتان از چهره ملی چیست؟

آقای بهرامی دست به چه اقدام ملی زده اند که ایشان را چهره ملی می خوانید؟

آخر یادم هست به محمد مصدق به خاطر ملی کردن صنعت نفت ایران ، چهره ملی گفته اند خواستم بپرسم آقای بهرامی در چه زمینه ای و در چه بخشی سهمی را برای این ملت باز پس گرفتند که به چهره ملی در کنار نام محمد مصدق قرار گرفته اند؟

آیا تعویق چند ماهه حقوق کارگران شریف شهرداری باعث افتخارست که از آن به عنوان چهره ملی سخن می گوئید؟

آیا فردی که رشته اش مهندسی نیست را مهندس خواندش شاخص چهره ملی می باشد؟

آیا فردی که مراحل استاد تمامی را نگذرانده است را باید چهره ملی خطاب کرد در حالی که تعریف استام تمام بودن در دانشگاه چیز دیگریست؟

آیا کسی که حامیانش به جای نقد محکم و صریح دست به بی حرمتی می برند و شرافت اهل قلم را می شکنند سزاوار تندیس و نشان چهره ملی اند؟

آخر کدامیک تعریف چهره ملی بودن است؟

در پایان قلم سراسر  توهینتان به بنده در مورد خط مشی سیاسی خود را برایتان باز تعریف میکنم:

دوست عزیز و گرانقدم فرهاد علی پور

اینجانب با افتخار خود را اصلاح طلب در چارچوب قانون اساسی می دانم و هرگز از این که روزی شورای محترم نگهبان هم چون تعریف دوستان بخواهند رد صلاحیتم کنند روز خود را اصولگرا و شب خود را اصلاح طلب معرفی نخواهم کرد وباید گفت شورای محترم نگهبان با هیچ اصلاح طلبی قصد غرض ورزی ندارند مگر اینکه کارنامه آقایانی که خود را اصلاح طلب معرفی می کنند دارای نقاط تاریکی باشد و البته از اینکه مکتب اصلاحات را در روزگاری که اصلاح طلب بودن از دید عده ای کم سواد و انحصار طلب جرم است بگذار من بزرگترین مجرم زمان باشم.

حق با شماست بنده اصلاح طلب بوده ام و اصلاح طلب هستم و تا زمانی که دوستان و قلم سراسر توهینشان اجازه دهد اصلاح طلب خواهم ماند و برای رسیدن به اهداف به حق اصلاح طلبی از هیچ نگاه و اقدام  تیز و برنده ای هراسی نخواهم داشت ؛ چرا که ما به راهی که بر گزیده ایم ایمان داریم و و برای رسیدن به آن تا آخرین نفس تلاش خواهیم کرد حتی اگر در راه رسیدن به اهداف بر حقمان جانخود را نثار کنیم.

و دلیل حمایت بنده از غلام محمد زارعی بدین جهت بود که:

ایشان به عضویت هیچ یک از احزاب اصولگرای کشور در نیامدند  و بنده به خاطر فراجناحی بودن و مردمی بودن از ایشان حمایت کردم.

سپس به خاطر آن که در بین کاندید های حاضر در صحنه ایشان انسانی متین و صادق و مدبر به نسبت دیگر کاندیدا های محترم بودند از ایشان حمایت کردم.

همچین به خاطر آن که آقای زارعی خود را اصولگرای خشک و محض و افراطی نمی پندارند و به اصلاح و اصلاح طلبی در چارچوب قانون اساسی برای رشد و سعادت کشور و جامعه معتقد و آن را لازمه حیاط هر نظامی می پندارند بنده از ایشان در انتخابات مجلس نهم حمایت و از اعلام وفداری خود به ایشان هرگز پیشمان نیستم.

در پایان اگرچه  انتظار می رفت حامیان نامزد محترم محمد بهرامی با رعایت ادب و احترام به منتقدین خود به طور صریح و کوبنده پاسخ دهند اما متاسفانه آن چه مرا بیش از همه چیز آزرد نه توهین این دوست محترم به بنده بلکه توهین ایشان نسبت به قالب لباس و قلم مقدس ” دانشجو بودن ” می باشد چرا که همه مخالفان و موافقان عرصه سیاسی ، اجتماعی واقفند که دانشجوی فهیم و آگاه دست به توهین و هتک حرمت به مخالفین نمی زند؛ بلکه اگر غیر از این بود شایسته لفظ دانشجو بودن نبود.

یادش بخیر دکتر علی شریعتی چه زیبا می نگارد وقتی که توهین ها بر سراسر قامتش چون باران سیاه می بارید اما او با لبخندی از ته دل و آرامشی مثال زدنی می گوید: ” در روزگاری که شعور جرم است بگذار من مجرم بمانم”

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=4876
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :

موقتا امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد

موقتا امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد