دوشنبه 15 آبان 1402 - 12:36

آيا شاهنامه خوانی در شبکه دنا تعطیل شده؟/به فرهنگ ایلیاتی مردم احترام بگذارید

خسرو حیدری از مخاطبان بویرنیوز در مطلبی نوشت:

*منع برنامه ی شاهنامه خوانی در شبکه دنا*

– بی اعتنایی به فرهنگ اصیل قوم لُر

شبکه دنا یک سال است که مانع از برنامه شاهنامه خوانی در این مرکز شده است.این فرهنگ ستیزی به هر بهانه ای توهین آشکار به مردم این استان است که از دیرباز بعلت زندگی ایلی و عشایری با شاهنامه – این شاهکار سخن و اندیشه – دمساز بوده اند.

مردم ایلات و عشایر مرکزی ایران( بویراحمد و ممسنی و بختیاری)

از سده های دور و دراز با شاهنامه انس و تعلق خاطر بسیار داشته اند.

شاهنامه، از دیرباز احترام و قداست خاصی بین مردم این سه ایل داشته و در مجالس شاهنامه خوانی آن را

بسیار گرامی می داشته اند.

شاهنامه خوانی میراث کهن ایلی است که از هزار سال پیش تاکنون به ما رسیده است.

البته در دهه های اخیر این میراث گرانبها ، دستخوش تحولات زندگی مدرن شده و آسیب فراوان دیده است.

در جوامع شهری ایران، در طی یک سده ی گشته در کنار قرآن ، دیوان حافظ دیده می شده اما در میان ایلات و عشایر، در کنار قرآن، شاهنامه یا هفت لشکر حضور داشته است.

چون، جهان شاهنامه با روحیه ی آزادگی و مناسبات و محیط زندگی سرسختانه ی ایلات و عشایر مرکزی ایران، نزدیکتر بوده است.

شاهنامه، شاهکار سخن و اندیشه ی حکیم ابوالقاسم فردوسی است؛ شاهکاری در ستایش خداوندگار هستی است.شاهکاری در ستایش آفرینش جهان هستی؛ در ستایش راستی و پاکی ؛شاهکاری در ستایش خرد،صلح و دوستی ، جوانمردی ؛ شاهکاری در رمز و راز پیچیده زندگی و مرگ و جاودانگی روان انسان…

شاهنامه،اقیانوسی است پر از گوهرهای شاهوار سخن ؛ سخنان پر مغز.

شاهنامه همه ی انسانها را به پندار، گفتار و کردار نیک فرا می خواند؛ انسان ها را از خوی و سرشت پلید اهریمنی بر حذر می دارد .

نقل به مضمون است که علامه ی طباطبائی – صاحب تفسیر المیزان – از سر اتفاق با بیتی از فردوسی برخورد می کند،حیران شده و او را به تاملی ژرف وداشته و اذعان می دارد که فردوسی حاصل تمام زحمات بیست ساله ی او را در تحقیق و تتبع و نوشتن تفسیر المیزان، تنها در یک بیت گفته است!…

من نمیدانم که علامه به کدام بیت فردوسی امعان نظر داشته اما دو بیت عجیبی در شاهنامه است که شاید به جرات بتوان آن را به طرز شگفت آوری چکیده ی تمام آموزه ها و تعالیم قرآن دانست :

به روز گذر کردن اندیشه کن/پرستیدن دادگر پیشه کن/به نیکی گرای و میازار کس/ره رستگاری همین است و بس/

تنها در یک نگاه اجمالی به بیت اول در می یابیم که در مصرع اول، معاد(جهان آخرت) و در مصرع دوم ، توحید منظور بوده است…

به روایت تاریخ و سرآغاز خود شاهنامه، فردوسی مسلمان و مذهب شیعه داشته است و به سبب همین مذهب، مغضوب سلطان محمود غزنوی واقع شده است.

فردوسی صاحب چنین باوری است:

” به گفتار پیغمبرت راه جوی/دل از تیرگی ها، بدین آب شوی”

در سراسر شاهنامه سخن از خداوند است. در ادبیات گرانسنگ پارسی در هیچ کتابی به اندازه ی شاهنامه نام خداوند نیامده است.فردوسی خداوند را در نهایت کمال ستوده است: “ز نام و نشان و گمان برتر است”

یا:

نیاید بدو نیز اندیشه راه/

یا:

جهان را بلندی و پستی تویی/ندانم چه ائی! هر چه هستی،توئی/

فراتر از سخن حکیم ابوالقاسم، هیچکس خداوند را اینگونه نستوده است.

متاسفانه با بی دانشی، کج فهمی، محافظه کاری ، تزویر و عدم شناخت برخی مدیران این شبکه از شاهنامه فردوسی ، برنامه شاهنامه خوانی از این رسانه حذف شده است .

این که پخش برنامه ی شاهنامه خوانی از رسانه ی استانی موجب تاثیر منفی و درگیری و جنگ و جدل در استان شده، توهم و اصولا، بهانه ای بیش نیست و چنین تصمیمی صرفا ناشی از عدم شناخت مدیران این شبکه از حقیقت معنایی، بن اندیشه ی سخن و گفتار فردوسی در شاهنامه است.

نمی توان به صرف اینکه در شاهنامه نبرد یلان و پهلوانان به تصویر کشیده شده است، مانع از پخش برنامه ی شاهنامه خوانی در این رسانه شد.

احتمالا نبردهای رستم – آن پهلوان زاده پر هنر – با هماوردانی چون اشکبوس، اسفندیار،افراسیاب و…

چنین ذهنیت منفی را در مدیران این رسانه بوجود آورده که شاهنامه به تمامی داستان های بگیر و ببند و گرز و کوپال و سلیح و کمند و کمان و تیغ و سنان و دشنه است!. اما غافل از آنکه فردوسی در سراسر شاهنامه کین و جنگ و جنگبارگی را نکوهش و مهر و صلح و دوستی و خرد را ستوده و اشاعه داده است.

فردوسی در شاهنامه، شاهان بیدادگر را به سختی، نکوهش کرده است.

آنچه شاهنامه فردوسی را جاویدان کرده، اندیشه ی نیک فردوسی و خوی جوانمردی پهلوانان آن بوده نه شاهان خودکامه ی بیدادگر!

چنین برخوردی با شاهنامه در استان مسبوق به سابقه بوده و آنگونه که دکتر جواد صفی نژاد در کتاب “عشایر مرکزی ایران”می نویسد، بعد از نبرد تنگ تامرادی در دوره پهلوی اول( نبرد سهمگین بین قشون نظامی و عشایر بویراحمدی در سال۱۳۰۹ بدستور حکومت مرکزی ، شاهنامه ها در ایل بویراحمدی جمع آوری می شود تا مبادا جنگجویان این ایل با خواندن و شنیدن اشعار حماسی شاهنامه ،مجددا روحیه ی جنگاوری آنها تحریک شود.گویا در پی این حکم ملابهمن دشترومی بر سر تحویل ندادن کتاب

شاهنامه، بدست ماموران نظامی کشته می شود.

اما این واقعه تابع شرایط زمانه و مربوط به سالهای دور و سیاست های ضد عشایری حکومت مرکزی وقت با عشایر بوده است و اینک مناسبات و مقضیات زمانه کاملا تغییر یافته و عملا چنین باوری که شنیدن اشعار شاهنامه موجب برخورد و جنگ و جدل می شود،توهمی بیش نیست.

فردوسی ، به قول نظامی عروضی “سخن را به آسمان علیین(ملکوت اعلی) برد و در عذوبت(گوارایی) به ماء معین رسانید”.

شاهنامه فردسی، اثر جاوید و گرانسگی است که در جهان ادب، بدیلی بر آن متصور نیست.اثری که تا هزاره های فرارو، جاودان خواهد ماند…

از یاد نبریم، ما به زبان پارسی صحبت می کنیم ؛ زبانی که فردوسی بزرگ آن را با رنج سی ساله،احیاء نمود و به تنهایی آن را، از زیر آوار زبان بیگانه، بیرون کشید.

بنابراین این ماییم که نیازمند سخن و اندیشه ی نهفته در شاهنامه هستیم و گرنه قدر و جایگاه فردوسی و سخن شاهنامه برون از وهم و قال و قیل جهانیان است.

و این هم حقیقتی تلخ و بزرگ است که وقتی فروسی – آن سخن سرای بی همتا- در سال ۴۱۱قمری از دنیا رفت، متعصبین مذهبی مانع از دفن او در قبرستان مسلمانان شدند.

احمد بن جلال الدین محمد معروف به فصیح خوافی، صاحب مجمل التواریخ، روایت کرده است که وقتی فردوسی درگذشت، او را در باغ خودش بخاک سپردند.همه ی مردم در اندوه غوطه ور بودند.امام شهر،

ابوالقاسم گرگانی، به نماز و جنازه حاضر نشد و گفت که او به مدح گبران و آتش پرستان و اسمار به لایطال عمر گذرانید.بر چنین کس نماز نکنم!

چنین واقعه ای را استاد بهرام بیضایی در فیلمنامه ” دیباچه ی نوین شاهنامه” مضمون روایت ساخته و در نهایت زیبایی و شاعرانگی هنر سینما ، نگاشته است ؛فیلمنامه ای که در نوع خود از نقطه نظرساختار و بیان ادبی سینما، بی بدیل است.

اما ؛

وقتی مخاطب چیز قابل اعتنائی از این رسانه های داخلی نمی بیند، خودبخود به طرف شبکه های رنگارنگ و سریال های بی مایه و مبتذل و سخیف ترکیه ای کشیده می شود.

حفظ و اشاعه ی فرهنگ بومی، رسالت شبکه های استانی است و این وظیفه ای است که به آنها محول شده است.

اما آنچه برای متولیان این رسانه های استانی باید اسباب نگرانی باشد، مخاطب گریزی از این رسانه است.

آنچه موجب تشویش در این امر می شود پخش سریال های رنگ و رو رفته و غلبه ی فرهنگ بیگانه همچون جومونگ و شمشیر تیپو سلطان و قس علی هذا است که به وفور از این رسانه های داخلی پخش می شود نه پخش برنامه ای با موضوع فرهنگ غنی و بومی و اصیل قوم لُر شاهنامه خوانی!

البته سالهاست که به یمن نگاه چنین مدیران تنگ نظری، بعضا تعداد مخاطبین این شبکه های استانی از تعداد پرسنل آنها کمتر شده است.

منظور از این نقد بی غرض و آسیب نگرانه، این است که آیا متولیان چنین شبکه هایی، بخاطر حقوق مدیریتی خود ، وظیفه دارند تا فرهنگ اصیل لُر را اشاعه دهند یا بی اعتناء به آن باشند؟!

آنها غیر ار حفظ و اشاعه فرهنگ صحیح مردم استان و قوم لُر،چه وظیفه ای دارند؟!

 

خسرو حیدری.فیلمساز.کارشناس ارشد


سینما

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=357654
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :
  1. مهدی سعیدی گفت:

    درود بر خسرو حیدری
    چه خوب بود نقد منصفانه شما در باب عدم تعلق خاطرِ متولیان امرِ مهم فرهنگ های بومی. امیدوارم نقد شما، مشمول حکمِ” گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من/ آنچه البته به جایی نرسد فریاد است” نباشد. شاهنامه، سال هاست که حیاتش را وامدار زیست بوم ماست؛ جنوب غرب. بیایید خوب میزبانانی باشیم و این میهمان ارجمند را ارج بگذاریم.

دیدگاه شما