پایگاه خبری تحلیلی بویـرنیـوز: محمد بهرامی شهردار اسبق یاسوج در یادداشتی نوشت:
در کهگیلویه و بویراحمد درخت تعصب و ایدئولوژی، سه شاخه گسترانیده است که بهشدت بر توسعه آن اثر میگذارد. جغرافیاگرایی، سیاستبازی و طایفهگرایی سه شاخه این درخت تنومند هستند که روزبهروز برگهای آن بیشتر میشود و بیتوجهی به آنها میتواند توسعهنیافتگی کهگیلویه و بویراحمد را تشدید کند.
یادداشت حاضر، مقدمه و بخش اول از یک سلسله یادداشت چهار بخشی است که طی چند روز به ترتیب منتشر خواهند شد.
بر اساس نتایج تحقیقات انجام شده، کهگیلویه و بویراحمد از نظر شاخصهای مختلف توسعه همچون نیروی انسانی، صنعت، معدن و کشاورزی و جنگلداری جز پنج استان کمترتوسعهیافته کشور است. در برخی از تحقیقات نیز در ردهی استانهای محروم کشور قرار میگیرد.
توسعه تحت تأثیر عوامل مختلفی به وجود میآید. برخی از دانشمندان توسعه، میزان دسترسی به منابع را بهعنوان یک عامل اساسی نام میبرند. برخی علت اصلی را نحوه حکمرانی میدانند. برخی نیز معتقدند برای دستیابی به توسعه، شخصیت افراد باید توسعهگرا باشد.
اما علت توسعه هر چه باشد، هیچکدام از این عوامل نمیتوانند بهتنهایی موجب توسعه شوند. کهگیلویه و بویراحمد از نظر دسترسی به منابع، جز استانهای شاخص کشور است و با داشتن سهم 2/2 درصدی از تولید ناخالص داخلی کشور، رتبه دوازدهم را در بین استانهای کشور به خود اختصاص داده است. اما علیرغم این حجم از تولید ناخالص داخلی، در بین استانهای محروم کشور قرار گرفته است. علاوه بر نفت، بسیاری از منابع آبی و کشاورزیِ کشور نیز در کهگیلویه و بویراحمد قرار دارد. چهارمین معدن نیترات دنیا در کهگیلویه و بویراحمد است و سلستین، بوکسیت، سنگ گچ، مواد اولیه سیمان و مواد اولیه آجر و مصالح ساختمانی از جمله معادن این استان است. علاوه بر ظرفیتهای کشاورزی و معدنی، کهگیلویه و بویراحمد دارای ۲۱۷ گردشگاه زیارتی و تفرجگاهی است. بنابراین این استان از نظر منابع، دستش پر است و چیزی کم ندارد. اما باز هم نتوانسته به توسعه دست یابد.
تحقیقات متعدد نیز نشان داده بسیاری از جوامع که تاریخ چند دههایِ بیشتری ندارند، به توسعه رسیدهاند. بسیاری جوامع نیز هستند با چند هزار سال قدمت، هنوز توسعهنیافته هستند. بنابراین نمیتوان عامل توسعهنیافتگی استان کهگیلویه و بویراحمد را به نقص در شخصیت توسعهگرای افراد این استان دانست.
به نظر میرسد شیوه مدیریت کهگیلویه و بویراحمد آن را به این مسیر رسانده است. البته واضح است که نمیتوان تاریخ اندک و بستر طایفهای آن را نادیده گرفت.
اما به هر حال کهگیلویه و بویراحمد اینجا و اکنون در وضعیتی قرار دارد که میتوان آن را توسعهنیافته و یا کمبرخوردار دانست.
علاوه بر شاخصهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، کهگیلویه و بویراحمد از نظر توسعه انسانی نیز وضعیت مطلوبی ندارد. بر اساس شاخص کشوری میانگین کوتاهی قد در کشور هماکنون شش درصد بوده که در استان کهگیلویه و بویراحمد این میزان با دو برابر افزایش حدود ۱۲ درصد برآورد شدهاست. این بدین معناست که میانگین کوتاهی قد در این استان بیش از دو برابر شاخص کشوری است.
علت هر چه باشد، میتوان راههای برونرفتی برای آن از وضعیت توسعهنیافتگی ترسیم کرد. به نظر ما در حال حاضر میتوان با فراروی از سه عامل، شرایط مطلوبتری برای کهگیلویه و بویراحمد متصور شد. به نظر ما یک عامل زیربنایی به نام تعصب و یا مفهوم جامع و علمیتر آن، ایدئولوژی وجود دارد که این وضعیت را به وجود آورده است. در کهگیلویه و بویراحمد درخت ایدئولوژی، سه شاخه گسترانیده است که بهشدت بر توسعه آن اثر میگذارد. جغرافیاگرایی، سیاستبازی و طایفهگرایی سه شاخه این درخت تنومند هستند که روزبهروز برگهای آن بیشتر میشود و بیتوجهی به آنها میتواند توسعهنیافتگی کهگیلویه و بویراحمد را تشدید کند.
همانطور که گفته شد استان کهگیلویه و بویراحمد از مزیتهای نسبیِ بسیاری همچون منابع معدنی، آبی و کشاورزی و همچنین ظرفیت گردشگریِ مناسبی برخوردار است. از طرف دیگر، بیش از دوم سوم جمعیت استان را نیروی جوان تشکیل میدهد که یک سرمایه عظیم برای توسعه است و میتواند به عنوان موتور محرک توسعه عمل کند.
به نظر ما با هرس کردن این درخت و با حذف شاخههای اضافی، هوای بیشتری بین شاخهها عبور میکند و نور کافی به درخت توسعه استان میرسد و در نهایت به محصول مرغوبتری میتوان دست یافت.
جغرافیاگرایی همان نگاه منطقهای به مردم و منابع و تقسیم استان به مناطقش و سپس توزیع منابع به صورت نابرابر در بین این مناطق است. در جغرافیاگرایی، با تقسیم نابرابر منابع، علاوه بر عدم رعایت عدالت و انصاف، از همه ظرفیتهای پخش شده در کل استان نیز استفاده نمیشود.
سیاستبازی با مفهوم سیاست بسیار متفاوت است؛ سیاست در معنای عام هرگونه راهبرد، روش و مشی برای اداره یا بهتر کردن هر امری از امور، (چه شخصی چه اجتماعی) است و در اصطلاح، اموری است که مربوط به دولت و مدیریت و تعیین شکل و مقاصد و چگونگی فعالیت دولت باشد. اما سیاسیبازی، پاشیدن رنگ منافع گروهی و سیاسی به همهچیز و قربانی شدن سایر جنبههای زندگی اجتماعی است.
طایفهگرایی نیز تقسیم افراد به خودی و غیرخودی و تنگ کردن هر چه بیشتر دایره خودیهاست. خودیها نیز افراد یک طایفه و دیگران نیز همگی غیرخودی هستند. البته طایفهگرایی با طایفهدوستی متفاوت است.
با وجود اینکه تصور میشد هر چه زمان بگذرد این سه عامل رنگ میبازند، اما در کهگیلویه و بویراحمد نه تنها کمرنگ نشدهاند، بلکه سلسله عواملی باعث دمیده شدن بر آتش آنها شدهاند.
به نظر ما عبور از طایفهگرایی، سیاستبازی و جغرافیاگرایی، کلید عبور از توسعهنیافتگی کهگیلویه و بویراحمد است. به همین خاطر در روزهای آینده، هر کدام از این سه عامل را در یادداشتهای جداگانهای به تفصیل توضیح خواهیم داد.
درود بر شهریار پایتخت طبیعت ایران