یکشنبه 1 اردیبهشت 1392 - 10:18

بهار با بوی پاییز/نوشته کیانوش عیاری برای عسل بدیعی

تصویرها و عكس‌ها گاهی بلای جان آدم‌ها می‌شود، نهیبی می‌شود برای یادآوری همین است بازیگرانی كه ثبت می‌شوند، مرگشان ناباورانه است.

نمی‌توان پذیرفت كسی كه جان دارد و توی قاب تصویر دارد حرف می‌زند یكباره به خاك سرد سپرده شود. داغ مرگ عسل بدیعی هنوز تازه است.

هنوز یك ماه نشده كه او برای همیشه رفته است. اولین بار چهره بیمارگونه و سرد و خاموشش در فیلم به یادماندنی «بودن یا نبودن» دیده شد، نقش جاودانه‌اش در آن فیلم بود كه او را مجبور به آن شمایل كرده بود، اما خیلی زود نام عسل بدیعی به‌عنوان بازیگری خلاق معروف شد.

همان سال‌ها با ستاره‌های بزرگ آن زمان سینمای ایران (هدیه تهرانی، امین حیایی و ابوالفضل پورعرب) در فیلمی از سیروس الوند با نام «دست‌های آلوده» بازی كرد تا جایگاهش در سینمای ایران همراه با آن ستاره‌ها محكم شود.

او پس از این دو فیلم در آثار دیگری هم ایفای نقش كرد، اما شاید به باور بسیاری بهترین اثر او اولین فیلمش باشد هرچند در سریال‌ها و تله‌فیلم‌های دیگری هم نقش‌آفرینی كرد. این بازیگر جوان در اواخر عمر كم‌كارتر شده بود.

او یازدهم فروردین امسال به كما رفت و پس از انتقال به بیمارستان لقمان در روز دوازدهم فروردین دچار مرگ مغزی شد و بر اثر ایست قلبی و مشكلات تنفسی درگذشت. ابتدا علت مرگ مغزی از سوی رسانه‌ها مسمومیت دارویی اعلام شد كه در واكنش رضا داوودنژاد همسر خواهر عسل بدیعی، مسمومیت دارویی را شایعه دانست و مشكل قلبی ناشی از دشواری تنفسی و سرانجام مرگ مغزی را سبب مرگ وی اعلام كرد.

به هر حال در روز سیزدهم فروردین پزشك وی علت مرگ مغزی را پارگی عروق مغزی و به دنبال آن خونریزی مغزی و ایست تنفسی عنوان كرد.

مرگ عسل بدیعی جامعه هنری را دچار شوك كرد

عسل بدیعی با فیلمی كه موضوعش اهدای عضو بود وارد سینما شد و شاید این دست سرنوشت بود كه سبب شد او به واسطه اهدای اعضایش در اذهان مردم ماندگار شود.

چنان كه داغ رفتن او بسیار سخت بود و شاید ماجرای اهدای عضو، تنها نقطه قوت قلب‌دهنده این حادثه تلخ بوده باشد. روزی كه شنیدم عسل بدیعی دچار مرگ مغزی شده، باور نكردم.

این خبر نه تنها برای من، بلكه برای كلیت جامعه هنری شوك‌آور بود. گرچه مرگ مغزی برگشت‌ناپذیر است اما امیدوار بودم كه عسل بدیعی برگردد. روزی كه او را از بیمارستان لقمان برای اهدای عضو به بیمارستان دیگری منتقل كردند، متوجه شدم كه او دیگر بر نمی‌گردد.

در بیمارستان اهدای عضو، ناخودآگاه به یاد صحنه‌های فیلم سینمایی «بودن یا نبودن» افتادم كه عسل بدیعی در انتظار گرفتن یك قلب بود. واقعا مرگ او برایم دردناك و ناراحت‌كننده بود.

جای او در سینمای ایران خالی است. ای كاش او زنده بود و همچنان در سینما و تلویزیون نقش‌های رنگارنگ بازی می‌كرد. جای تاسف است كه جوانی چنین با استعداد را از دست دادیم. ما در این سال‌ها هنرمندان زیادی را از دست داده‌ایم كه هر كدام از آنها جایگاه خودشان را داشتند.

می‌توانم بگویم با از دست دادن هر یك از آنها یك حفره بزرگ ایجاد شد كه نتوانستیم آن را پر كنیم. وقتی عسل بدیعی در اثری بازی داشت، تمام تلاشش را می‌كرد تا بهترین بازی را ارائه بدهد و مورد توجه جامعه هنری و مردم قرار بگیرد.

در این سال‌ها نقش‌های رنگارنگی از او به جا مانده است و حالا جای خالی او احساس می‌شود. هیچ كدام از ما فكر نمی‌كردیم عسل بدیعی خیلی زود ما را تنها بگذارد اما متاسفانه این اتفاق افتاد. عسل بدیعی سرشار از شور، عشق و زندگی بود.

كیانوش عیاری – كارگردان

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=34974
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :

دیدگاه شما