درهمان تحقیقات اولیه مشخص شد که متهم به مصرف موادمخدر از نوع شیشه اعتیاد دارد؛ او شامگاه سوم بهمنماه در خانه دوستانش شیشه مصرف کرده است که پس از مراجعه به خانه با پسرش محمدعلی درگیر شده و او را به قتل رسانده است.
خواهر مقتول در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: «ساعت ٢٠ بود که پدرم به خانه آمد اما به بهانه اینکه چرا برادرم مادربزرگش را اذیت میکند، با او درگیر شد؛ ساعت ٣ نیمهشب بود که با شنیدن صدای خِسخِس از خواب بیدار شدم؛ زمانی که چراغ را روشن کردم، ناگهان پدرم را روی سینه برادرم دیدم که با یک رشته شالگردن او را خفه میکند؛ از مادربزرگ درخواست کمک کردم اما زمانی که او قصد داشت تا پدرم را از روی سینه برادرم کنار بکشد، ناگهان از ناحیه دست چپ مورد اصابت جسم تیز قرار گرفت و به شدت مجروح شد؛ بلافاصله با ١١٠ تماس گرفته و از پلیس کمک گرفتم؛ دقایقی بعد و درحالی که همچنان پدرم درحال خفهکردن برادرم بود، مأموران وارد خانه شده و پدرم را دستگیر کردند اما برادرم دیگر مرده بود.»
سابقه متهم در ارتکاب جنایت شیشهای
با انتقال متهم به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ و بررسی سوابق وی مشخص شد که «محسن» (٤٩ساله) دارای سابقه ارتکاب جنایتی دیگر در سال ١٣٩٠ را در پرونده جرایم خود دارد؛ در آن جنایت، متهم بار دیگر ساعت ٣ بامداد یکم شهریورماه سال٩٠ پس از مصرف شیشه و درگیری با همسرش به نام مهناز (٤٠ ساله) او را با ضربات چاقو به قتل میرساند و پرونده نیز در شعبه دوم بازپرسی دادسرای جنایی رسیدگی و متهم با حکم دستگاه قضائی به قتل عمـد محکوم میشود اما پس از گذشت چندسال و با رضایت خانواده مقتوله، از زندان آزاد میشود.
با اعتراف متهم به جنایت و دلایل و شواهد به دست آمده از زمان ارتکاب جنایت، متهم دراختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
مادرم را کتک میزد
اين مرد که شهريورسال ٩٠ در یک درگيري شبانه همسرش را به قتل رسانده بود، بار دیگر دست به جنایت خانوادگی زد. او ١٠٠ميليون تومان پول ديه همسرش را پرداخت کرد و از اولياي دم رضايت گرفت. اسفندماه سال ٩٣ بود که پس از ٣سالونيم توانست از زندان آزاد شود. هیچکس تصورش را هم نمیکرد پس از کشتن همسرش، پسرش را هم به قتل برساند. اينبار قرباني پسر١٤سالهاش بود. در ادامه گفتوگو با اين پدر جنايتكار را ميخوانيد.
چرا پسرت را به قتل رساندی؟
مادرم را اذیت میکرد. او را با عصایش کتک میزد اما خسته شده بودم میخواستم مادرم در آرامش باشد. به همین خاطر سختترين تصميم زندگيم را گرفتم. همه چی در یک لحظه اتفاق افتاد. نیمههای شب بیدار شدم و او را با شالگردن خفه کردم.
انگیزهات از کشتن همسرت چه بود؟
اختلاف داشتيم. همیشه با یکدیگر دعوا میکردیم. او خیلی عصبی بود. اول شهريور سال ٩٠ بود که بار دیگر با یکدیگر درگیر شدیم. چاقویی برداشتم و او را به قتل رساندم. به زندان افتادم. بچههایم تنها بودند به همین خاطر به خانه مادرم رفتند. بعد از آزادي ديگر به خانه خودمان كه خيلي هم قديمي است، برنگشتيم. چون مادرم پير و تنها بود، تصمیم گرفتیم در کنار او بمانیم.
اعتياد داري؟
گاهي ترياك ميكشم چون خيلي بدنم درد میکند. البته گاهي هم شيشه ميكشم و شب حادثه هم شيشه مصرف كرده بودم.
پس شب حادثه توهم داشتی؟
من و پسرم از مدتها قبل با هم درگيري داشتيم. این اختلافات از زمان مرگ مادرش هم بیشتر شده بود.