در 24 ساعت گذشته در مورد یک فرد مقاوم در برابر نیش عقرب و مار در سایتهای مختلف، اخباری انتشار یافت، اما در پیگیری این خبر توسط خبرنگار فارس افسانهای بودن این شخص به اثبات رسید.
به گزارش فارس ، در 24 ساعت اخیر در سایتهای مختلف رسمی و غیررسمی خبری در این ارتباط انتشار پیدا کرد که پیرمردی 92 ساله و معتاد در مقابل نیش عقرب و مار مقاوم بوده و نهتنها در صورت نیش و گازگرفتگی این حیوانات وحشی دچار عوارض جسمی نمیشود، بلکه برعکس حیوانات میمیرند.
این موضوع در سایتهای مختلف خبری به این ترتیب انتشار یافته است که پیرمرد 92 ساله از اهالی روستای بالانیج ارومیه در 37 سال گذشته همنشین مارهای خطرناک و حیوانات وحشی بوده و هر حیوانی که وی را مورد حمله قرار دهد، خود به تیر غیب مبتلا میشود.
این خبرگزاریها و سایتهای زرد کار در مورد این قابلیت پیرمرد مورد اشاره، کار را تا جایی پیش بردهاند که حتی اهالی روستا وی را حسن زهر خطاب میکنند که نام و آوازه او به کوی و برزن و همه روستای بالانیج و حتی روستاهای اطراف نیز رسیده است.
حتی به اذعان این سایتها، نامبرده در ازای دریافت وجه نقد به شگرد خود نسبت به هلاکت حیوانات وحشی و مارها مبادرت میکند و روستائیان به محض مشاهده ماری خطرناک سراغ حسن زهر رفته و از او برای راندن و کشتن جانوران موذی استمداد میطلبند.
گفتنی است؛ شاه مار منطقه بالانیج در مصاحبهای کذایی با یکی از سایتهای بومی از وضعیت پیش آمده برای خود اظهار نارضایتی کرده و گفته است: اینکه با وجود گزش و نیش جانداران خطرناک سالم مانده و حتی حیوان مهاجم کشته میشود نشاندهنده به آخر خط رسیدن من است!
نکته جالب این است که سایتها از زبان این پیرمرد با این قابلیت متحیرالعقول، همسایگان، همسران و فرزندان وی خاطراتی نیز نقل کردهاند که جای بسی شگفتی است که اذهان و قوه تخیل یک خبرنگارنما تا چه اندازه توانمند و فعال است که چنین آسمان و ریسمانهایی را به هم میبافد.
به هر تقدیر به محض اینکه خبر منتشره بر روی یکی از سایتها را خبرنگار این رسانه مشاهده کرد، برای اطلاع یافتن از جزئیات ماجرا به همراه سرپرست خبرگزاری در استان، عکاس و یکی از معتمدان مطبوعان عازم روستای بالانیج در 18 کیلومتری ارومیه شد.
بعد از سه ساعت جستوجو هیچ اثری از حسن زهر یا به قولی دیگر حسن مام، داستانهایش و خانوادهاش به دست نیامد، برای تهیه این گزارش به مرکز بهداشت و درمان، پست بانک، آژانس مسافربری، و فروشگاههای محله در چندین نوبت سر زدیم.
حتی نسخه چاپی گزارش و عکس وی را در گوشی تلفن همراه به اهالی روستا نشان داده و شرح ماوقع میکردیم، اما در کمال ناباروری اظهار بیاطلاعی میکردند، حال آنکه چنین ماجرایی به هیچ عنوان در سکوت و بیخبری محض در یک روستای کوچک باقی نمیماند.
با اعضای سابق شورای روستا و ساکنان کهنسال این منطقه به گفتوگو نشستیم، تا جایی که فردی به نام بهروز مجیدی بالانیجی این اطمینان را به ما داد که آبا و اجدادیاش بیش از نیم قرن در منطقه سکونت داشته و هیچ وقت با قهرمان قصه ما برخورد نداشته و چنین داستانهایی از کسی نشنیده و ندیده است.
وی در ارتباط با چگونگی و میزان مصرف مواد مخدر در این منطقه میگوید: در این منطقه شرایط بغرنج و پیچیدهای وجود ندارد، تا جایی که نمیتوان این را پذیرفت. کسی به دلیل مصرف بیش از حد مواد مخدر، بدنش مملو از سم شده و در اثر گازگرفتگی حیوانات، سموم به بدن آنها منتقل شده و آنها را بکشد.
این که سوءمصرف مواد مخدر بر جسم آدمیزاد تأثیر مخربی بر جای میگذارد که همه کالبد و تن و روح فرد را به نابودی میکشاند هیچ تردیدی نیست، اما خطرناکتر و نگرانکنندهتر از مواد افیونی دروغ و شایعهپراکنی توسط برخی سایتها است.
بر هیچ کسی پوشیده نیست که دروغ و تلاش برای بزرگنمایی مسائل کوچک و به سهولت گذشتن از کنار رویدادهای واقعی نتیجهای جز سلب اعتماد مردم و مسئولان ندارد، بنابراین همواره این سئوال مطرح است که چرا یک عده قلیل با ارتکاب چنین اعمال مذموم جایگاه رسانه و خبرنگاری را متزلزل میکنند؟ و بیشتر جای این ابهام وجود دارد که چرا نیستند کسانی که در مقابل این قبیل تبلیغات مسموم ایستادگی کنند و میدان را برای جولان دادن چنین اشخاصی روزبهروز تنگتر و تنگتر کنند، چه بسا روزی رسد که نه فقط اخبار سرگرمکننده؛ بلکه اخباری ناب و مطابق با واقعیت به دست مردم برسد.