*احمد مسجدجامعی
در نخستین روز سال ١۴٠٠ هجریقمری، در مسجدالحرام و در روز جمعه، شخصی با نام محمد عبدالله قحطانی بهعنوان «مهدی»، همراه با عدهای از هواداران جانبرکف خود قیام کرد و خانه را در اختیار گرفت! مرحوم حجتالاسلام فلاح که در منزل ما به منبر میرفت و در همان سال همراه آیتالله سیدعبدالله شیرازی به حج مشرف شده بود، در همان ایام و همان روز در مسجدالحرام این واقعه را به چشم دید. او از آرامش عجیب شخص مدعی آن هم در اوج درگیریها، نکتههای جالبی نقل میکرد؛ از جمله اینکه پس از ادای نماز، در میان آنهمه هیاهو و درگیریهای خونین، سر بر زانوی یکی از مریدان خود نهاد و راحت خوابید. این موضوع نشان میدهد که او تا چه حد به درستی راه و کار خود اطمینان داشت و بر این باور بود که واقعا هنگام ظهور مهدی است و علائم و شواهد ظهور مهدی را بر مبنای احادیث و روایات، حتی در انتخاب اسم و نسبت رعایت کرده بود؛ مثلا نام او همان نامی است که در احادیث معتبر درباره انطباق نام مهدی با پیامبر نقل شده است یا انتخاب روز جمعه و انتخاب نخستین روز از آغاز قرن، همگی برای تطبیق هرچهبیشتر این حرکت با علائم ظهور مهدی بوده است. بنا بر نقل همان واعظ محترم، هواداران او حتی در انتظار ظهور علائم بیشتری هم بودند تا امدادهای غیبی دشمنان آنها را از میان بردارد.
این موارد نشان میدهد که همه هواداران او فریبکار نبودهاند و شاید از روی سادهلوحی چنین ادعاهایی را میپذیرفتند. نگارنده به یاد دارد که در یکی از شهرهای زیارتی با یکی از همین اشخاص روبهرو شد که با همین شور و هیجان، از ظهور سخن میگفت و تحلیلی از شرایط منطقه با چنین رویکردی را بیان میکرد. یاد یکی از بزرگان افتادم که از ایشان پرسیده بودند: آیا حضرت در ایام غیبت صغری بیشتر دیده میشدند؟ ایشان خندیدند و گفتند: «نه الان بیشتر دیده میشوند!» و شاهد مثال آن هم انبوه کتابها و نوشتههایی است که بیانگر دیدارهای مکرر با آن حضرت است؛ چندان که گویی آن حضرت ظهور کردهاند! رویکرد علمای بزرگوار شیعه در طول تاریخ نسبت به مسئله ظهور حضرت حجت(ع) همواره با حساسیت فوقالعاده و دقتی بسیار همراه بوده است تا مبادا از این رهگذر، غباری بر دامن تشیع بنشیند. مثلا اغلب ما با علامهامینی، مؤلف اثر گرانقدر «الغدیر» و میزان تعلقخاطر او به خاندان عصمت و طهارت و درجه اعتقاد او به مقام ولایت آشنایی داریم. فرازی از این کتاب، پاسخ به کسانی است که اغلب بهناروا شبهههایی بر مبانی مهدویت وارد کردهاند، از جمله محمد رشیدرضا، مؤلف «تفسیر المنار» که در کتابی ادعا کرده بود بیشتر فقه شیعه مبنیبر توقیعات امام غایب است و ارزش استنادی ندارد. مرحوم امینی با هوشمندی تمام پاسخ میدهد که در سرتاسر چهار کتاب اصلی شیعه، به توقیعی منسوب به حضرت حجت استناد نشده است، حال آنکه اساسا همان توقیعات را مؤلفان همان کتابها در جاهای دیگری از تألیفات خود ثبت و روایت کردهاند و درواقع برخلاف نظر رشیدرضا و امثال او، این حرکت آنها آگاهانه بوده است: «گویا نهی شده بودند» و نمیخواستند در کتاب خود، توقیعات و «آثار صادر از ناحیه مقدسه را درج کنند» تا به قول قابلتأمل مرحوم امینی «مذهب اهل البیت از مذهب جعفری صادق به مذهب مهدوی تبدیل نشود» (الغدیر، ترجمه جمال موسوی، ج۶/ ١١۶) و این موضوع چندان اهمیت دارد که مرحوم امینی از آن به «یکی از اسرار امامت» تعبیر کرده و آن را موجب افزایش وثاقت و اعتماد به «کتب اربعه» دانسته است. روش دیگر عالمان شیعه نیز در طول تاریخ بر همین منوال بوده است تا بهانهای به دست «نااهلان و نامحرمان» نیفتد و این عقیده شیعه اسباب فریبکاری قرار نگیرد. به همین سبب، قابلتأمل است که هیچیک از رؤسایجمهوری اسلامی از آغاز تاکنون که در کسوت روحانیت بودهاند، در مجامع بینالمللی و از همه مهمتر، تریبون سازمان ملل، لازم نمیدانستهاند عقیده خود در مورد ظهور حضرت حجت را بیان کنند …
… و برخلاف مدعیان، خوب میدانستهاند که این موضوع، به قول مرحوم امینی از «اسرار امامت» است، درحالیکه تأکید بر امور کرامتگونه و ادعاهایی از این قبیل، بیشتر بیانگر تهیدستی مدعیان است که در نبود مباحث عقلی و علمی و حدیثی، به کرامتبافی روی میآورند. سالها پیش از انقلاب با پیشنهاد مرجع اعلی، مرحوم آیتالله بروجردی، کتابی منتشر شد به همت و قلم حضرت آیتالله صافیگلپایگانی، به نام منتخبالاثر، مشتمل بر گردآوری احادیث و روایات حاکی از بشارت به ظهور مهدی از آل محمد(ع) بهویژه در مآخذ اهل سنت و همه آن کتاب گواهی بود بر این مطلب که بشارت به ظهور عمومی است و همه فرقههای اسلامی به نحوی آن را مطرح کردهاند. بنا بر آن کتاب، میتوان به این نتیجه رسید که اکثر قریببهاتفاق اصحاب پیامبر و دیگر طبقات محدثان، در طور تاریخ، روایتهایی در بشارت به ظهور مهدی آل محمد داشتهاند. این نکتهای اساسی است که بهتازگی بعضی از تندروهای گروههای اسلامی متوجه آن شدهاند و از آن به نفع مشی خود بهره میبرند. تردیدی نیست که در طول چندین قرن تاریخ در ایران و دیگر نقاط اسلامی از ظهور حضرت مهدی
سوء استفاده شده و بر همین اساس امید در میان مردم برای تشکیل دولتی براساس عدل و داد را دستمایه قرار دادهاند، نمونههایی داشته است و ما لااقل نام بعضی از مدعیان مهدویت را شنیدهایم. هنوز هم کسانی هستند که جاهطلبیهای خود را در پوشش این ادعا پیش میبرند و خود این موضوع حاکی از محبوبیت عقیده به ظهور آن حضرت است و اینکه این عقیده مثل خود دین و خداپرستی و خداجویی، ریشه در فطرت دارد و درست مانند همین معانی باید مراقب آفتها و آسیبها بود تا اصل موضوع در هیاهوها و آشوبها فراموش نشود و آسیب نبیند.
ای غایب از این محضر از مات سلام ا…
وی از همه حاضرتر از مات سلام ا…
ای نور پسندیده وی سرمه هر دیده
احسنت زهی منظر از مات سلام ا…
ای صورت روحانی وی رحمت ربانی
بر مومن و بر کافر از مات سلام ا…
چون ماه تمام آیی و آن گاه ز بام آیی
ای ماه تو را چاکر از مات سلام ا…