جمعه 24 آذر 1402 - 15:04

دانلود رمان شوبات pdf

رمان شوبات روایت گر سرگذشت دختریه که در پی ناپدید شدن دوستش، پا به ویلای مردی ترک تبار و گنگستر که صاحب بزرگترین بارهای زنجیره ای ترکیه است می‌گذارد…

دانلود رمان شوبات

رمان شوبات یک رمان عاشقانه ایرانی از ملیکا شاهوردی می باشد که بصورت اختصاصی از مجموعه باغ استور به فروش می رسد.

در این مطلب قصد معرفی این رمان رو داریم

هدف نویسنده از نوشتن رمان شوبات
هدف نویسنده از نوشتن رمان شوبات القای تجربه و سرگرمی  است.

وبسایت و اپلیکیشن باغ استور مرجع رسمی دانلود رمان از نویسنده های معروف رمان ایرانی می باشد که تمامی آثار در این سایت با اجازه نویسنده آن منتشر گردیده است.

 

خلاصه دانلود رمان شوبات
بزرگترین گنگستر ترکیه، هوای دختری رو می‌کنه که پا به خونه‌ی ممنوعه هاش گذاشته! با بیهوش کردنش، توی زندان خودش حبسش می‌کنه و حالا دنیز مجبوره تن به خواسته مردی بده که تمایلات عجیبی…

این رمان به درخواست نویسندۀ آن در این مجموعه منتشر شده است.
بدیهی ست که دانلود و مطالعۀ این رمان از هر سایت و اپلیکیشنی بجز باغ استور بدون رضایت و اجازۀ پدیدآورندگان اثر می باشد.

برای دانلود رمان شوبات اینجا کلیک کنید.

مقداری از متن رمان شوبات
پاشنه ی کفشش را با ریتم خاصی روی زمین کوبید و فندک نقره ای رنگش را میان دو انگشتش، به حرکت در آورد.

با دست دیگرش، جعبه فلزی سیگار سناتورش را از جیب شلوارش خارج کرد و بعد از باز کردنش، یک نخ گوشه لبش گذاشت.

– چرا چیزی نمیگی؟! هوم؟

صدای باز و بسته شدن در پوش فندکش، در گوش دخترک پیچید و ترس را در دلش رخنه کرد.

با دستان لرزان و یخ زده اش، پیراهنش را چنگ زد.

هر لحظه، هرکجا و هر ثانیه وجود‌ش را کنارش حس می‌کرد؛ حتی حالا که فاصله‌شان به اندازه یک اتاق بود!

در خودش جمع شد. چطور می‌توانست از او خلاص شود، وقتی همانند سایه ای شوم بر روی زندگی اش بود؟

نفس عمیقی کشید، پیراهن کوتاهی که به اجبار تنش کرده بود نیز متعلق به همان کابوسش بود.

مشکی، درست همانند زندگی خودش و او…

آب دهانش را پر سر و صدا قورت داد و با مردمک های لرزانش به مقابلش نگاه کرد.

روی صندلی راک معروفش نشسته و غرق در دود سیگارش شده بود.

خودش را روی صندلی تکان داد؛ صدای جیرجیرش همراه با صدای جهنمی خودش ترکیب شد و سکوت مرگبار اتاق را شکست.

– یه چیزی بگو، حرف بزن… نمی‌دونی لالمونی گرفتنت رو دوست ندارم Kızılcık؟!

کاسه چشمانش درشت شد و دست و پایش شروع به لرزیدن کردند.

لالمانی گرفته بود و حتی جرئت نمی‌کرد دهان باز کند.

البته می‌خواست هم نمی‌توانست. دست خودش نبود، تا سر حد مرگ از آن مرد می‌ترسید.

– بلند شو، یالا بیا اینجا!

با زبانش، لب های خشک شده اش را تر کرد و کف دستش را روی دیوار قرار داد.
……….
………. دانلود رمان شوبات 
……….
….

آرامشش، آرامش قبل از طوفان بود؟! یا می‌خواست با خونسردی اش دخترک را به مرز جنون برساند؟!

– همون شب بردنش میدون شهر و سنگسارش کردن، انقدر بهش سنگ پرتاب کردن که کلِ میدون به رنگ خون در اومد…

فیلتر سیگارش را زمین انداخت و با پاشنه کفشش، خاموشش کرد.

به آنی دستش را دراز کرد و مچ دست دخترک را چنگ زد.

حرکتش باعث شد قلبش در سینه اش بلرزد و ضربان قلبش بالا رود.

 

مطالب مرتبط:

دانلود رمان شوکای من

دانلود رمان انتهاج

دانلود رمان طلوع مه آلود pdf

دانلود رمان بازی خصوصی + pdf

رمان چیست؟ ( بررسی عمیق رمان )

 

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=358186
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :
  1. Maedeh گفت:

    خواندن رمان های زیبا

دیدگاه شما