هیچ کدام از گفتمانهای سیاسی – اجتماعی به وجود آمده در ایران پس از انقلاب را نمیتوان بیعیب و نقص دانست؛ زیرا در آن صورت گفتمان جدیدی ضرورت نمییافت و پدید نمیآمد؛ در واقع میتوان گفت که هر گفتمانی برای بر طرف کردن آفتها ها و آسیبهای گفتمان قبل از خود به وجود آمده است. گفتمان اصلاح طلبی که طی دورهای هشت ساله (۱۳۸۴-۱۳۷۶) ظهور یافت و قدرت اجرایی کشور را بدست گرفت، در حقیقت بر اثر کم توجهیهای گفتمان قبل از خود (سازندگی) به موضوعهای فرهنگی و اجتماعی و توسعه سیاسی به وجود آمد. به علاوه در ریشه یابی چگونگی به وجود آمدن گفتمان اصلاحات، میتوان یک سری عوامل ذهنی نظیر حاکمیت قانون، دفاع از نهادهای مدنی، نفی خشونت اشاره کرد که با استقبال وسیع طبقه متوسط جدید و شهری، روشنفکران و دانشگاهیان، زنان و جوانان روبرو شد. این گفتمان جدید بر محورهایی مانند جامعه مدنی، اجرای کامل قانون اساسی، توسعه سیاسی، گسترش آزادیهای مدنی و سیاسی، مردم سالاری و گفت و کوی تمدنها تاکید میکرد. به نظر نگارنده خصیصه اصلی اصلاح طلبی این بود که اصلاح طلبان میکوشیدند و میکوشند برای تغییرات ابعاد نامطلوب جامعه و تبعیضهای اساسی آن، اعم از سیاسی، فرهنگی، دینی و اقتصادی همواره همواره به روشهای مسالمت آمیز و روشهای مبارزه قانونی و انتخاباتی پایبند باشند. تاکید بر مبارزه قانونی و انتخاباتی برای حل معضلات جامعه، به معنای آن نیست که سایر شیوههای مبارزاتی مردم، مثل تجمع، راهپیمایی، تحصن و… غیر قانونی است و حق مردم نیست. سخن اینست که اولا هر اصلاح طلب قانون گرا، تمام اشکال دیگر مبارزه را برای مبارزه قانونی و انتخاباتی میخواهد. ثانیا، بخش چشمگیری از مردم درگیر معیشت خود هستند و برای شرکت در مبارزه پر هزینه آمادگی ندارند؛ اما برای شرکت در استفاده ار حق رآی خود در انتخابات، آمادگی دارند.
با این وجود برخی منتقدان این سخن را مطرح کردهاند که اصلاح طلبان همواره برای پیشبرد تغییرات لازم در جامعه، به مبارزه قانونی و انتخاباتی پایبند بودهاند؛ ولی مبارزه آنها عقیم و ناتمام و ناکام بوده است. شاید بتوان مهمترین علت ناکامی اصلاح طلبان در رفع تبعیضهای موجود را، صف بندی ارکان دولت پنهان اقتدارگرایان در برابر این اصلاح طلبی دانست.
اگر بخواهیم عملکرد دولت اصلاحات را در مدت ۸ ساله بررسی کنیم متوجه خواهیم شد که عملکرد این دولت در برخی زمینهها از جمله دگرگونیهای دموکراتیک شایسته دفاع است. شکل گیری جنبشهای اصلاحی اگرچه مطالبات آن هنوز به نتیجه نرسیده است، رشد فزاینده نهادهای مدنی، فعال شدن گرایشهای سیاسی، رشد روزنامه نگاری غیرحکومتی و فعالیت زنان در عرصههای اجتماعی و سیاسی همه از نشانههای دگرگونی دموکراتیک در دولت اصلاحات بود. اما اگر بخواهیم از چشم انداز «گذار به دموکراسی خواهی» عملکرد دولت اصلاحات را بررسی کنیم متوجه خواهیم شد که عملکرد درخشانی نداشته است. به این دلیل که آنها حتی نتوانستند حداقلی از دموکراسی حداقلی، یعنی اصلاح قانون انتخابات و قانون اختیارات رییس جمهوری را به مخالفان اقتدارگرای خود بقبولانند. در رخدادهای مهمی چون قتلهای زنچیرهای، حمله به کوی دانشگاه، تعطیلی روزنامهها، تصویب نکردن اصلاح قانون انتخابات، اصلاح طلبان و در رأس آنها خاتمی، در مقام سخن، از حقوق مردم دفاع کردند ولی در مقام عمل، در برابر اقتدارگرایان به دستاورد عملی نرسیدند. با این همه اصلاحات هر چند که حاملان خوبی برای گذار دموکراتیک نبودند اما قطعاً و یقیناً زمینه را برای این گذار آماده کردند.
سعید مقدس
مسؤل کمیته جوانان و دانشجویان حزب اعتماد ملی استان