پایگاه خبری تحلیلی بویرنیوز: فريبرز کلانتري:چهكسي باور خواهد كرد كه شجاعترين فرد روي زمين، روزي مظلومانه در خون خويش بغلتد و در همان حال، قاتلش را عفو كند؟! شجاعترين فردي كه ناجوانمردانه فرق سرش شكافته ميشود و از سجده سر برنميآورد؟! چه كسي باور خواهد كرد كه پادشاهي كه جهان در برابر عظمتش تعظيم ميكند، درد تنهايياش را به چاه گويد و سجدههاي طولانياش، گريههاي بيصدايي است كه…! بهراستي چه كسي باور ميكند كه چنين امامي، سرمشق من و توي كنوني باشد! من و تويي كه نه در ظاهر كه باطنهايمان نيز بوي دورنگي ميدهد!؟
در اين زمانه پر تزوير، چون او شدن كار هر كسي نيست! اويي كه امام بود، اما در كلبهاي محقرانه ميزيست، اويي كه پدر يتيمان بود، اما يتيمان او را نميشناختند! اويي كه شجاعترين فرد در هنگام رزم بود، اما حقوق حتي مورچگان را رعايت ميكرد! اويي كه برترين و زيباترين بانوان عالم همراهياش ميكردند، اما ذرهاي فخر بر جهان هستي نميفروخت! اويي كه علي بود و بس! همويي كه بالاتر از او چيزي نيامده، اما متواضعتر از او هم كسي نبود! بهراستي اين جمع اضداد چگونه امكانپذير است؟!
علي را به مهرباني، مردانگي، شجاعت، عدالت و صبر ميشناسيمش، اما علي تنها الگويي است كه اگر تنها، در زندگي امروزمان او را سرمشق قرار ميداديم، زندگي بس گرانبهاتر از آن بود كه هر روز آن را تجربه ميكنيم!بهراستي در چه مواردي از او كه امام نخست مومنان است، الگو جستهايم كه اينچنين روزگاري را شاهد هستيم! وجود هزاران ميليارد تومان اختلاس و بيكاري منجر به فقري كه ريشه و بنيان خانوادههايمان را سوزانده است! چگونه ميتوانيم ادعا كنيم كه علي را سرمشق قرار دادهايم و بهراحتي بيتالمال را غارت كنيم!
مگر نه اين است كه ايشان در برابر اصرار برادرش عقيل، براي پرداخت از بيتالمال مقاومت كرده و ميگويد:«واي به حال آن كس كه مخاصم و جلوگيرش در نزد خدا فقرا و ضعفا و بيچارگان و قرضداران و راهماندگان باشند. بالاترين اقسام خيانت به اجتماع است و بدترين اقسام دغلبازي با پيشوايان است». بهراستي با داشتن خانههاي خالي بسيار و بيخانمانهايي كه شب را در خيابان سر ميكنند، ميتوانيم ادعا كنيم كه از علي الگو گرفتهايم!؟ نمايشگاه بينالمللي قرآني برگزار ميكنيم، يتيمان را به فروش ميگذاريم، آنگاه ادعا ميكنيم كه مولايمان علي است!؟
همان علي كه پدر يتيمان بود و يتيمان او را نميشناختند!؟ به مديرانمان پاداشهاي میليوني ميدهيم و كارگرمان به نان شب خود محتاج است، اينچنين عدالت علي را اجرا ميكنيم؟! بهراستي كه تنها شعار عدالتمحوري سر دادهايم و در عمل، بيعدالتي محض را در كشور جاري ساختهايم؟!
مگر سيره علي جز تقسيم عادلانه قدرت بين طبقات مردم و توزيع عادلانه ثروت بين اقشار متفاوت انسانهاست! مگر نه اين است كه اعطا و اعتبار منزلت و موقعيت اجتماعي مناسب به طبقات تودهها، سبب پايداري و استحكام بنيه وجودي جامعه است!؟ مگر نه اين است كه به وسيله عدالت بين اجزا و افراد اجتماع، صلح و دوستي رواج مييابد و عامل اصلاح مردم، عدالت است!؟
مگر نه اين است كه كاركرد عدالت در جامعه ايجاد الفت و همسازي است! گروهي را با گروه ديگر همساز و هماهنگ ميكند، يك بخش را با بخش ديگر الفت ميدهد! يك صنعت را با صنعت ديگر هم مقصد ميسازد و بالاخره يك قشر را براي قشر ديگر قابل تحمل مينمايد!
آن چيزي كه امروز سخت محتاج آن هستيم، و كما بدنبال همگرايي جناحهاي سياسي كه بسيار كوتاه خواهد بود و بس!
مگر نه اين است كه دولتها در سايه دادگري است كه ميتوانند پايدار باشند: «دوام دولتها به برپايي سنتهاي عدالت است.» و بالاخره عدالت اجتماعي داروي شفابخش و عمرافزاي حيات جامعه است. «عدالت زندگي است. » آثار ارزشمند عدالت در تنظيم جامعه موجب ميشود كه امام از مومنان بخواهد كه به دشمن خود ستم نكنند و نسبت به آنكه دوست دارند به گناه آلوده نشوند.
با چنين تعاليم ديني، به كجا رسيدهايم كه برخي كاخنشين شده و ديگران، حتي چهار ديوار براي سر كردن زندگي خود ندارند!؟
اينكه خط قرمزهايي را براي دوستان و نزديكان خاطي خود قرار ميدهيم، آيا عدالت است؟! آن زمان كه علي(ع) بر اين باور است كه بايد حقيقت اسلام عملي شود. اگر كسي گناه كرده بايد به همان مقدار مجازات شود، ولي اين مجازات و گناه سبب محروم شدن او از حقوق شهروندي و سهميهاش از بيت المال نميشود. آنجا كه ندا در ميدهد اگر خلخال پا را مهريه زنان خود به ناحق كرده باشيد از شما آن را پس خواهم گرفت و به بيتالمال بر خواهم گردانيد روح مجسم عدالت است.
عدالت علي آن قدر جامع است كه حتي حيوانات را شامل ميشود. امام نه تنها، عدالت را درباره انسانها مورد تاكيد قرار داده، بلكه درباره حيوانات نيز از رعايت عدالت غفلت نكرده است. اوست كه ميگويد: «در رساندن حيواناتي كه به عنوان ماليات و زكات اخذ شده به مركز مقر حكومتي، آن را به دست چوپاني كه خيرخواه و مهربان و امين و حافظ است بسپار، نه فردي سختگير و نه ستمكار كه تند براند و نه حيوانات را خسته كند.»
يكي از بزرگترين افتخارات اسلام، مبارزه با برده داري است. پيامبر اكرم(ص) ياران خود را به اين كار سفارش ميكردند و ميفرمودند هر كس بنده مومني را آزاد سازد، خداوند در برابر هر عضو آن بنده، عضوي از شخص آزادكننده را از آتش جهنم آزاد خواهد ساخت.» علي بن ابيطالب(ع) نيز به پيروي از اين سنت نبوي، بردگان را ميخريدند(از دسترنج خود نه از بيتالمال) و در راه خدا آزاد ميكردند.
در حالي كه در ظاهر برده فروشي سالهاست پايان يافته است، اما شاهد پديده جديدي به نام بنده پروري در جامعه هستيم! كافي است سري به داخل ادارات، وزارتخانهها و مراكز كار بزنيم! تنها چيزي كه شاهد آن نيستيم، آزادگي است چرا كه انسانهاي بسياري براي داشتن شغل و زندگي مجبور هستند چون نوكر و بردگان روسا، سر تعظيم فرود آورند كه…
يكي از ويژگيهاي علي، ساختن مساجد است! مساجدي كه در زمان او مهمترين پايگاه اجتماعي و فرهنگي به شمار ميآمده است و در جامعه ما، تنها مركزي است براي خواندن نمازهاي يوميه و برگزاری مراسم ختم و… ! علي مسجد را براي چه ميساخت و ما براي چه؟! آيا بهراستي هدف علي از ساختن مسجد، همين مساجدي است كه ما داريم؟آيا اگر علي در اين زمانه بود، به جاي مسجد خانههايي براي بيخانمانان، بيمارستاني براي بيماران، خانهاي براي يتيمان و… نميساخت؟!
آيا بهراستي عدالت علي در چنين جامعهاي در حال اجراست؟! كجاي كارمان اشتباه است كه به چنين روزي افتادهايم؟! چگونه است كه در چنين فضايي اين طور بيباكانه بر عدالت محوري خويش تاكيد ميكنيم، آن هنگام كه قياس ما براي عدالت فردي چون علي است!؟ چه كسي جسارت دارد كه بگويد از علي عادلتر است؟! چه كسي دلشيرتر از علي است كه به عدالت خود شك نكند و…اي كاش همه ما راه يافتگان راه حقيقت باشيم، راهي كه بسيار تاريك است و… !
يكي از كانديداهاي احتمالي رياستجمهوري بعدي چقدر زيبا ميگفت اگر قرار باشد كه در دوره بعد كانديدا شوم و براي اين كانديدا توري خدمت مقام معظم رهبری برسم حتما به ايشان ميگويم: آقاي من اگر من رئيسجمهور شدم هر چندماهي يك تشر تندي به بنده بزنيد تا دل مردم خنك شود.
عمق اين تحليل آنجاست كه چرا بايد در هزار و اندي سال بعد علي ديگری از نسل همان مولاي مظلوم پيدا شود و امروز هزينه عدم مديريت من و شما را بدهد فرق نميكند كه در كجا نشسته باشيم در دولت يا مجلس يا قوه قضاييه؟!
امروز اگر مدعي هستيم كه پيرو همان علي غرق خون در محراب عبادت هستيم بايد آستين همت را بالا زده و طرحي نو براندازيم شايد ديگر مردم از ژست اصولگرا بدون من و شما خسته شده باشند. اصولگرايي هم همان اصولگرايي دهه پنجاه نه از اين جنس اصولگراييهاي تازه به دوران رسيده. ظريفي ميگفت:
در آن روزهاي سخت برخي از افراد كه امروز پرچم اصولگرايي به دست گرفتهاند يا عضو سازمان منافقين مجاهدين خلق آن زمان بودند، يا سينه چاك نهضت آزادي و بهترينهايشان هم عضو انجمن حجتيه بودند انجمني كه امام از آنها تعبير به قائدين زمان كرد. آنچه كه مسلم است وضع امروز ما مثال همان اتومبيلي است
كه از جاده مستقيم خارج شده اما ما هنوز خود را با اين شرايط جدید تطبيق ندادهايم اندكي ميگذرد حتما چرخهايمان پنچر ميشود اما ما به جاي اصلاح مسير به پنچرگيري مشغول ميشويم، و اين نيست جز تلاشي بيهوده، اندكي جلوتر حتما ما بقيه چرخهايمان نيز پنچر خواهد شد و اصلا شايد موتور مان هم بسوزد و ما همچنان غافل هستيم.
آنچه كه مسلم است اگر بخواهيم به الگويي تراز و دقيق از سيره علي(ع) برگرديم بايد طرحي نو براندازيم طرحي كه نه از بازگشت به دوران سازندگي گذر خواهد كرد ونه از دولت اصلاحات و نه حتي از احمدينژاد و ياران هشتادو چهارش، اين راه را بايد از نو ترسيم كرد با توجه به نيازهاي اين روزگار و موقعيتی كه امروز قرار گرفتهايم.
به هر صورت در وضعي قرار گرفتهايم كه معلوم نيست چند سال به طول خواهد انجاميد اما عرض آن را بايد خود مديريت كنيم كه سرانجاممان ختم به خير شود. ما نيازمند يك انقلاب دروني هستيم، انقلابي كه بيمه ما حضرت عباس(ع) باشد تا بيمه مركزي، مهريه دختران سرزمينمان مهر حضرت زهرا(س) باشد و…
الگوهاي عملي علي(ع)
سمبل توليد و كار
بعضي علي(ع) را به علم زيادش ميشناسند و بعضي حيران عدالتش هستند. بعضي شيداي غيرتمندياش هستند. بعضي هم مبهوت جنگاورياش. اما كمتر كسي علي را اسوه و سمبل كار و توليد اقتصادي ميشناسد. علي از همان دوران كودكي و بعدها نوجواني و جوانياش مشغول كار و فعاليت شد. از كودكي تا كهنسالي تا آنجايي كه وقت و فرصت به او اجازه ميداد، كار ميكرد و خرج زندگانياش را تامين ميكرد.
در تمام اين دوران هم، مشروعيت كار براي علي(ع) مهم بود، نه نوع و مقبوليتش!به همين جهت هم، امام را در دورانهاي مختلف عمرشان در كارهاي گوناگون و مختلفي ميبينيم. در جواني با شتري براي مردم مشكهاي آب را حمل ميكرد و آنها را در اختيار آنان قرار ميداد و آنها را در اختيار آنان قرار ميداد تا مخارجش تامين شود.
با كاشت درخت و بناي باغها، با حفر قنات و چاهها زمين را آباد ميكرد و چرخ اقتصادي را به چرخش درمي آورد. او كار ميكرد و درآمدش را انفاق ميكرد. با اينكه بعدها يكي از پردرآمدترين انسانهاي زمان خودش شده بود، اما باز هم به اموالش دل نميبست.خود ميفرمايد:صدقهاي كه من از مال خودم خارج ميكنم، اگر ما بين همه بنيهاشم تقسيم كنم، آنها را كفايت ميكند.
و اين همه از آن رو بود كه اميرالمومنين بزرگترين دشمن فقر و نداري بود. در كلامي به فرزندش محمد حنفيه ميفرمايد:پسرم من از فقر بر تو ميترسم. از آن به خدا پناه ببر! چرا كه فقر دين انسان را ناقص و عقل و انديشه او را مشوش و مردم را نسبت به او، و او را نسبت به مردم بدبين ميسازد.
او دشمن فقر بود. سفارش ميكرد كه هركس بايد با كار و كوشش، از دچار شدن خانوادهاش به فقر و مكنت جلوگيري كند و پس از آن هم درآمدش را به كمك و ياري فقرا، اختصاص دهد. اميرالمومنين كاري را كه در جهت مبارزه با فقر انجام ميشد امري مقدس و در رديف جهاد في سبيلالله به حساب ميآورد. از همين رو هم بود كه مولاي مومنان علاقهمند بود تا از دسترنج خودش به تامين زندگياش بپردازد.
حتي در دوران خلافت هم كه كار و وظيفهاش سنگين، و فعاليتش زيادتر بود- اميرالمومنين بر كشوري وسيع حكومت ميكرد كه چندين برابر ايران فعلي است و به عزل و نصب و بازرسي و حسابرسي ميپرداخت- با اينكه كارهاي خلافت خستهاش ميكرد، اما همچنان تاكيد داشت كه از دسترنج خودش امرار معاش كند و از بيت المال مصرف نكند. و نقل است حتي پس از بيعت مردم با ايشان در امر خلافت، به مزرعه رفت و مشغول كار و زراعت خويش شد.
آري! بيرغبتي به دنيا، با بناي دنيا كه خداي متعال آن را وظيفه همگان قرار داده است، منافات ندارد. شيوه اميرالمومنين كه تربيت يافته اسلام است به ما ميفهماند: دنيا را بسازيد، زمين را آباد كنيد، ثروت ايجاد كنيد، اما دل نبنديد! اسير آن نشويد، تا راحت بتوانيد در راه خدا انفاق كنيد. هر چه ميتوانيد ثروت توليد كنيد، اما خودتان كمتر مصرف كنيد!
الگوي مصرف و سادهزيستي
زندگي امام(ع) بسيار ساده و به دور از وسايل و ابزار فراوان و زرق و برق بود. او دشمن تصنع بود. درعين حال همان ابزار اندك، پاك، نظيف و آراسته بود. حتي مركب سواري امام هم در زمانه خودش سادهترين حالت ممكن بود، قاطري به نام دلدل.
از متاع دنيا تنها بخشي از ابزار را داشت كه براي زندگي او بسيار ضروري به نظر ميآمدند.
لباس و كفش علي (ع)
روزي بر منبر در حال صحبت، لباسش را تكان مي داد. يكي از ياران ميگويد : بعدها از وي پرسيدم كه دليل اين كار چه بود؟
پاسخ داد كه فقط همين يك لباس را در اختيار داشته است و چون آن را شسته و در حال خيس در بر كرده بود تكان ميداده تا زودتر خشك شود.
او در لباس هم بسيار قانع بود. به لباسهاي گوناگون و رنگارنگ بيتوجه بود. لباس و كفش سادهاي داشت كه خود ميشست و خود وصله ميزد.
غذاي علي(ع)
امام بر غذا صابر بود و هرگز در يك وعده دو خورش مصرف نكرده و از بين دو خورش سادهترين را بر ميگزيد و ميفرمود:
هيچكس نيست كه خوراك و نوشيدني و پوشاك او نيكو ولذت بخش باشد مگر اينكه در فرداي قيامت ايستادن او در برابر خداي عزوجل طولاني شود. در حلال دنيا حساب است و در حرام آن عقاب.
ارتباط با زنان و دختران
ارتباط داشتن با زنها و دخترهاي نامحرم در جامعه، يكي از معضلات امروز جوانها است. بهخاطر اينكه نه الگوي مناسبي درباره آن ارايه شده و نه ديدگاه دين درباره آن به خوبي مشخص و تبيين شده است. تازه، تندرويها و كج رويهاي گروهها و طبقات گوناگون در مرحله عمل را هم به آن اضافه كن.
پيامبر سه دختر جوان به نامهاي زينب،ام كلثوم و فاطمه در خانه داشتند. حضرت علي(ع) با اينكه از كودكي به اين خانه رفت و آمد داشتند، اما در اين رفت و آمدها نهايت دقت را به عمل ميآوردند.
در حالي كه همين علي(ع) در دوران خلافتش، وقتي كه حدود 60 سال سن داشت و همسر شهيدي را نيازمند كمك ديد، به ياري او شتافت.
عبادت علي (ع)
علي(ع) شخصيتي است كه ميدانهاي جنگ را ميآرايد، ميدانهاي سياست را ميآرايد، نزديك به پنج سال بر بزرگترين كشورهاي آن روز دنيا حكومت ميكند، ولي با آن همه كار و مشغله كه همه وقت انسان را به خودش مشغول ميكند عبادتي در بالاترين حد ممكن دارد. در چنين مواردي انسانهاي يك بعدي ميگويند:
در راه خدا كار ميكنيم و كارمان براي خداست پس دعا و عبادت ما همين كار ماست ولي علي(ع) اين كارها را دارد و در بسياري از شبها هزار ركعت نماز هم مي خواند. زمان پيامبر(ص) او يك جوان انقلابي و همه كاره در ميدانهاي مختلف است. هميشه مشغول است و وقت خالي ندارد. اما همان روزها وقتي نشستند و گفتند در بين اصحاب، عبادت چه كسي از همه بيشتر است؟
ابو درداء گفت: علي(ع) . گفتند: چطور؟ نمونه و مثال آورد و همه را قانع كرد. زمان خلافت هم باز بيشترين عبادت را دارد، بهطوري كه امام چهارم كه خود زين العابدين و سيد الساجدين است درباره عبادت ايشان فرمود:
و من يطيق هذا؟ چه كسي طاقت چنين اعمالي را دارد؟
علي(ع) تنهاست!
چه كسي تنها نيست؟؟
كسي كه با همه و در سطح همه است.
كسي كه رنگ زمان به خود ميگيرد.
احساس خلأ مربوط به روحي است كه آنچه در اين جامعه و زمان و در اين ابتذال روزمرگي وجود دارد نميتواند سيرش كند.
و لذا آنهمه ياران، آنهمه همرزمان، آنهمه نشست و برخاست با اصحاب پيامبر(ص)، هيچكدام براي علي(ع) تفاهمي به وجود نياورده است.
هيچكدام از آنها در سطح او نيستند.
ميخواهد دردش را بگويد،
حرفش را بزند،
گوش نيست، دلي نيست، و فهمي نيست تا بفهمد. رنج بزرگ يك انسان اين است كه عظمت او و شخصيت او در قالب فكرهاي كوتاه، در برابر نگاههاي پست و پليد، و احساس او در روحهاي بسيار آلوده و اندك و تنگ قرار گيرد.
نيمهشب به طرف نخلستان ميرود، آنجا هيچكس نيست، مردم راحت آرميدهاند، هيچ دردي آنها را در دل شب بيدار نگاه نداشته است، و اين مرد تنها، كه روي زمين خودش را تنها مييابد، با اين زمين و اين آسمان بيگانه است، و فقط رسالت و وظيفهاش، او را با جامعه و اين شهر پيوند داده، ولي وقتي به خودش بر ميگردد ميبيند كه تنهاست.
در برج ولا مهر جهانتاب علی است
در شهر علوم سرمدی ،باب علی است
از اول خلقت جهان تا محشر
مظلوم ترین شهید محراب ،علی است
شهادت مظلومانه مولای متقیان را تسلیت عرض میکنم