بچه گچساران است و از یک خانواده فوتبالی. دایی و برادرهایش در تیم نفت و گاز گچساران فوتبال بازی میکنند و پدرش مثل یک مربی کاربلد، بعد از هربازی نکات فنی مدنظرش را به پسرها گوشزد میکند. و مادری که با اشکها و دعاهای زیرلب پسرانش را بدرقه زمین چمن میکند. این همه زندگی ساده و دوستداشتنی خانوادهای است که فوتبال در محوریت زندگیشان قرار گرفته و پیشرفت، اولویت کار همه پسران است. میلاد هم با همین رویکرد بعد از سایپا، پرسپولیس را انتخاب کرد تا سری بین سرها پیدا کند و تواناییهایش را بهتر به رخ همه بکشد. به همین خاطر بود که اصلاً دوست نداشت از پرسپولیس دوست داشتنیاش جدا شود.
هرچه نباشد با هزار امید و آرزو راهی این تیم شده بود اما خیلی زود فهمید که این تیم رویایی، آن چیزی نبوده که در آرزوها به دنبالش میگشته. بیاعتمادی، نامهربانی و نیمکتنشینی تنها سهم او از پرسپولیسی شد که قرار بود سکوی پرتابش باشد. بعد هم که میخواستند به خاطر گرفتن محسن مسلمان، او و خانزاده را به ذوبآهن بدهند. سخت بود اما به این جدایی تن داد تا امروز بعد از درخششی که در ذوبآهن داشته، با عقایدی متفاوت به فوتبال و راههای رسیدن به موفقیت در آن نگاه کند. گلزنی به استقلال و بازی خوبش در این هفته از رقابتها بهترین فرصت است تا با او به گفتوگو بنشینیم.
به گزارش بویرنیوز، گفتگوی شبکه ایران با میلاد غریبی در ادامه آمده است:
باور کنیم که تو همان بازیکن نیمکت نشین پرسپولیس هستی؟
من همان بازیکنم. با همان تواناییها. با این تفاوت که در پرسپولیس به من اعتماد نشد. به هرحال پرسپولیس تیم بزرگی است و شاید هم من در حد پرسپولیس نبودم و نیستم.
بازیهای این روزهایت که از خیلی از بازیکنان پرسپولیس بهتر است…
موضوع همان اعتماد است. پرسپولیسیها من را دوست نداشتند دیگر!
با وجود اینکه همه اینها را میدانستی پس چرا با جدایی از پرسپولیس مخالف بودی؟
اول که بحث حضورم در ذوبآهن مطرح شد، شدیداً با این اتفاق مخالف بودم چون دوست داشتم در تهران بمانم. نمیخواستم بیایم شهرستان. ضمن اینکه باشگاه میخواست از جابجایی ما بهره ببرد و مسلمان را بگیرد.
نکند حالا آه تو و خانزاده است که مسلمان را نیمکتنشین کرده و پرسپولیس را به این روز انداخته؟
نه بابا! نمیدانم چرا هرکسی به ما میرسد میگوید آه شماست که پرسپولیس را گرفته. آخر من چرا باید پرسپولیس یا مسلمان را آه کنم؟ طرف من کس دیگری بود و هست. پرسپولیس هم نه به آه من گیر است، نه آه کس دیگر!
همه میدانند که شما دو نفر با رویانیان طرف هستید که او هم الان از باشگاه رفته!
اصلاً معلوم نیست الان طرف حساب ما چه کسی است؟ پول ما را چه کسی میخواهد بدهد؟ اینطوری که نمیشود، من هم برای خودم مشکلاتی دارم.
باشگاه هیچ حرفی درباره پول با شما نزده؟
خبر دارم که پول بازیکنان را دادند اما هنوز هیچ پولی به ما ندادند. اگر ما بازیکن پرسپولیس هستیم که پول ما را بدهند، اگر هم نیستیم، رضایتنامهمان را بدهند تا حداقل تکلیفمان مشخص باشد. به خدا راضیام رضایتنامهام را بدهند. دو دستی میروم رضایتنامه میگیرم.
مثل اینکه حسابی از پرسپولیس بریدی!
وقتی آنجا هیچ کس به من احترام نمیگذارد، هیچ وقت برنمیگردم به آن تیم.
این شرایط برای خیلی از بازیکنان صدق میکند.
الان دیگر دارد مد میشود که هیچ کس نمیخواهد به پرسپولیس و استقلال برود. برای چی خودمان را به دردسر بیندازیم و در حاشیه و حرف و حدیث بیفتیم، آخر سر هم پولی گیرمان نیاید؟
پشت سر تو هم حرف و حدیث کم نبود!
من؟؟ چه حرف و حدیثی؟ اگر پدر و مادرم متوجه شوند که کوچکترین حاشیهای دارم من را دار میزنند! من یک خانواده مذهبی و سنتی دارم و تمام سعیام این است که وارد حاشیه نشوم.
فکر کنم حواس خانواده ات هم خیلی به این مسائل باشد.
صد در صد. بعد از بازی با استقلال، پدرم با من تماس گرفت و مدام از من انتقاد میکرد که چرا فلان پاس را خوب ندادی یا در فلان صحنه آن تصمیم را گرفتی یا چرا تمرکزت روی بازی کم بود. پدرم برای خودش یک پا عادل فردوسیپور است!
ناراحت نبود که سه تا از موقعیتهایی که میتوانستی گل بزنی را پاس دادی؟
فوتبال همین است دیگر. باید رفاقت در زمین حرف اول را بزند. من هم موفقیت ذوبآهن برایم مهمتر از هرچیز دیگری بود.
می گفتی پدرت استقلالی است، احتمالاً در این بازی سر دوراهی بدی قرار گرفته بوده!
اتفاقاً خودم هم همین سوال را پرسیدم که طرفدار تیم من بوده یا استقلال اما گفت بماند برای بعد. جوابم را نداد.
با این شرایط فکر میکنی سال بعد در چه تیمی باشی؟
اگر مجبور نباشم برگردم پرسپولیس، حتماً در ذوبآهن میمانم. این تیم یکی از با دانشترین کادرفنیها را دارد و من واقعاً در اصفهان راحتم. آقای تقوی و محمدی خیلی خوب با ما کار میکنند و من به جرأت میگویم که تازه دو، سه هفته است که بدنم آماده شده.
کاری که علی دایی باید زودتر از اینها انجام میداد!
این طور نیست. من هیچ وقت از علی دایی ناراحت نیستم. علی آقا خیلی مرد است. اصلاً با آن چیزی که شما میبینید خیلی فرق دارد و من واقعاً دوستش دارم.
حالا یکی از شانسهای حضور در جام جهانی هستی.
نه بابا. آخر من کار خاصی نکردم که همه آنقدر شلوغش کردهاند. رفتن به جام جهانی که آرزویم هست اما فکر میکنم باز هم باید بیشتر از اینها تلاش کنم تا کروش مرا قبول کند.
انشالا که جام جهانی ببینیمت هم استانی
با این تعریف دروغی که از دایی کرده ای فکر کنم اگه بکن بیا نیمکت نشین و توپ جمع کن هم میری
فکر نکنم شما که خودت رو بویراحمدی معرفی کردی واقعا بویراحمدی نباشی وهدفت تخریب
بویر احمد بوده ،
همین الان خودت به پاش میرسی. عقده ای