چهارشنبه 13 شهریور 1392 - 0:57

در آمدی بر مراسم فاتحه‌خوانی در کهگیلویه و بویراحمد

سعید کرمی

سعید کرمی – الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ
همیشه و از دیرباز در فرهنگ اصیل ایرانیان همدلی و همدردی و کمک به همنوعان، اصلی ثابت و چراغی فروزان بوده که از این حیث مردمان باشعور این دیار پرغرور ، (سرزمین چهارفصل کهگیلویه و بویراحمد) همواره پیشتاز بوده و کمک به محرومان و همدردی با مصیبت دیدگان جامعه و دیارشان را در حد بضاعت خویش از اوجب واجبات دانسته اند، لذا اگر آنها را گل سرسبد بخشش ، الگوی نوع دوستی و پیشتازان اخلاق و انسانیت بدانیم، سخنی به گزاف نگفته و توصیفی دور از حقیقت نداشته ایم .
در سینه فرهنگ این سرزمین با اصالت، با قلم عطوفت و عبودیت مردان مرد این دیار کهن، آدابی مدبرانه و رسومی انسان دوستانه نگاشته شده است که قدمتی به بلندای تاریخ دارد و عظمتی در خور شأن خلیفه الهی و انسانیت انسان.
در گورستان های پیدا و پنهان این سرزمین سرفراز، بزرگ مردان و شیرزنانی در سینه خاک آرمیده اند که اگر چه استخوانهایشان با خاک یکسان شده است، ولی پاداش پایه گذاری سنت های خداپسندانه و رسوم خیرخواهانه، هنوز که هنوز است به حساب  اعمالشان واریز می گردد و الی الابد از چشمه همیشه جاری نیات خیرشان سیراب می گردند.
امروز نیز به مانند ادوار گذشته بزرگان و صاحبنظرانی در طوایف مختلف گوی احترام را در دست دارند و بر کرسی مرجعیت فکری و تصمیم گیری قومشان تکیه داده اند که اگر چه با نیت خیرخواهی سکان کشتی قوم را در ید اختیار دارند و ستون سترگ ایل و دیارشان می باشند، اما گاهی نیز ناخواسته و در بعضی موارد غروری کاذب بر آنها چیره می گردد و تصمیماتی بحران زا اتخاذ می کنند که یقینا تا قیام قیامت بار گناه آن را به دوش خواهند کشید.
حضور صمیمانه و همکاری خالصانه در مراسمات فاتحه خوانی، یکی از آدابی بود که ضمن خشنودی خداوند، تصلای خاطر بازماندگان داغدار را فراهم می نمود و تبعات بعدی و ازجمله تبعات مادی هر مصیبتی را به مراتب کمتر و یا به کلی از بین می برده و بی شک تبارک الله احسن الخالقین خداوند را در پی داشته است، خرده فرهنگی که نه تنها گرد حسرت و رنگ زرد ناداری را از چهره مصیبت دیدگان می زدود، بلکه رضایت دنیوی و پاداش اخروی خداوند ذوالاقتدار را نیز در بر داشته است.
شرکت دسته جمعی در مراسمات عزا به صورت ایلی و قبیله ای از قدیم الایام در دیار این مردمان خونگرم مرسوم بوده است که ضمن قرائت فاتحه و ابراز همدردی خالصانه با صاحبان عزا ، وجوهاتی هرچند ناچیز را همراه با احترام تمام به خانواده مصیبت دیده تقدیم می نمودند که همین مبالغ ناچیز قطره قطره جمع می شد و دریایی از همدلی تشکیل می داد و نهایتا بدانجا می رسید که بار مالی مراسمات مذکور را به کلی از دوش خانواده داغدار برداشته و حس هم افزایی را زنده و روح همدلی را به کالبدها می دمیده است.
اما اخیرا همراه با سرد شدن عواطف انسانی و تبخیر روحیات معنوی، چشمه غرور عده محدودی از طبقه مرفه بی درد و بی خبر از قشر ضعیف جامعه نیز جوشیدن گرفت و به تدریج این آئین خداپسندانه را به انزوا کشانده و دستخوش هوس های بی پایه و اساس و سیاست های غلط خود نموده است، همانهایی که زمین و زمان را با ترازوی مادیات و معیار ثروت می سنجند و از افتخارات خود دانستند که طرح عدم دریافت و پرداخت وجوهات مردمی در مراسمات را استارت زده و این نهی شدید را به دیگران نیز تحمیل نمایند که شاید خود را بی نیاز از دیگران اعلام کرده و سرمایه داری و بی دردی خود را فریاد بزنند، و این در صورتی است که در این هستی رمزآلود و جهانی که بنی آدمش اعضای یکدیگرند و اگرچه کوههایش به هم نمی رسند ولی آدمهایش به هم خواهند رسید، هیچ کس از اجتماع و همنوعان خود بی نیاز مطلق و همیشگی نبوده و نخواهد شد و تنها ” اللَّهُ الصَّمَدُ ” است ولاغیر.
از میان برداشتن این آیین بجا و پر دستاورد با این توجیه صورت گرفت که شاید کسانی که می خواهند در مراسمات شرکت کنند قدرت پرداخت مبلغی جهت این امر را نداشته باشند و دوهزار تومان بر ایشان سخت بیاید و خدای ناکرده به خاک سیاه نشسته و از قافله ثروت عقب بمانند، پس باید صاحبان مراسم را با قرضها و نداری ها به حال خود رها کرده به دست طلبکاران بسپارند .
و تأسف اینجاست که این تفکرات در میان مردمانی رو به شکفتن و گسترش است که خود را پیرو اسلام ناب محمدی (ص) دانسته و مدعی قرآن آسمانی هستند ، اسلامی که انباشتن بیهوده ثروت و خودداری از انفاق مال را به شدت مذموم دانسته و قرآنی که تعبیرات بسیار شدیدی علیه این پدیده زشت و ناپسند به کار برده است، از جمله آنجا که می فرماید : ” روزی که آن گنجینه ها را در آتش دوزخ بگدازند و پیشانی و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ کنند و گویند این است آنچه برای خود اندوختید، پس کیفر آنچه را می اندوختید ، بچشید ” . سوره توبه، آیه ۳۵
در صورتی که هیچ عقل سلیمی پذیرای این توجیه بی منطق نیست که حتی اگر بر فرض محال شخصی هر روز هم در یک مراسم شرکت کرده و مبلغی هم کمک نماید ، ۶۰ هزار تومان در ماه کمر وی را شکسته و اخلالی در زندگی وی ایجاد نماید، چنانچه در مقابل این عمل نیز پاداشی چندین برابر آن را در نامه اعمالش می نگارند و در ” یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ” فریادرس وی خواهد بود.
این فرهنگ غنی و رسم کهن درحالی توسط اقلیتی محدود به اکثریت قاطع مردم تحمیل گردیده و جای خود را به یک تفکر بی اساس داده است که اگر از عموم مردم و اقشار مختلف قبایل و طوایف نظرخواهی شود بالغ بر ۹۰درصد ایشان مخالف از بین رفتن این سنت حسنه خواهند بود و صرفا به دلیل تحمیل بزرگان به این موضوع گردن نهاده و از پذیرفتن کمک های انسان دوستانه دیگران امتناع می ورزند.
اینک مساله این است و نکته اینجاست که نشستن صرفا نمادین در یک مراسم ختم بدون اینکه باری از دوش کسی برداشته و فشاری تقلیل یابد چه دستاوردی می تواند داشته باشد، و همدردی چگونه تفسیر می شود اگر دردی را از کسی کم نکرده باشیم؟
آیا صرفا لقلقه زبان و تلفظ جمله ” خدا رحمتش کند ” و ” خدا صبر بدهد ” آن هم از زبان کسانی که شاید خود کوه گناه و دریای معصیت باشند، میت را به بهشت برده و برای بازماندگان شق القمر می کند؟
و نتیجه آنکه که این تغییرات فرهنگی، تنها و تنها دستخوش بی تدبیری عده ای مادی گرا و ملعبه دست عناصری ظاهر پسند شده و در آینده نیز گریبان دیگر ارزشهای جامعه را خواهد گرفت، کسانی که صرفا به جنبه ظاهری موضوعات عمیق توجه نموده و از اصل و اساس و عصاره ارزشمند نهفته در این رسوم دیرین غافل مانده اند و با صرفا تشریفاتی کردن مشارکت انسانی و اخلاقی مردم  تنها سیاهی لشکر مدعی همدردی را جهت شرکت در مراسمات کافی دانسته و خواسته یا ناخواسته بر طبل تخریب سنن حکیمانه و آداب کریمانه در این مرز پرگهر و دیار با اصالت می کوبند .
لذا این حقیر با توجه به مشاهدات عینی تبعات منفی این سنت شکنی و علم به نارضایتی اکثریت عامه مردم از این موضوع، برخود لازم دانستم مراتب را به پایه گذاران و مجریان این طرح بی منطق هشدار دهم،‌ باشد که در این مورد تفکری بیشتر و در موارد مشابه نیز دقتی مضاعف اعمال گردد و در نهایت ملاک تصمیم گیری های بزرگان رضایت خداوند و خشنودی خلق الله لحاظ شود نه سیاست های بی منطق قومی و قبیله ای.
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=67160
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :
  1. آشنا گفت:

    احسنت بر شما .واقعا چنین رسم خوب نباید به فراموشی سپرده شود.مطمئنم که مردم فهیم ما نوشته شما راقبول دارند .خدا رحمت کند پدر ومادرتان را

    • محمود گفت:

      بنده هم با نظر آقای کرمی موافقم. این تصمیم ابتدا توسط بعضی متمولین و بعضی سیاسیون کج فهم اتخاذ و اعلام شد. تعدادی از بزرگان سعی کردند با قبول کمک و هزینه کردن آن در امور خیریه با این تصمیم مخالفت نماید ولی متاسفانه نوعی علو طبع که در خانواده های کم درآمد بیشتر از متمولین میباشد مانع توفیق اقدام این افراد خیر شود.

  2. کاشفی گفت:

    احسنتم،طیب الله الحق و الانصاف حرف بجا ومنطقی است. امیدواریم که هم استانی های اصیل به گلایه های این برادر عزیزمان جامه ی عمل بپوشند.و این رسم دیرینه را احیا کنند.

  3. خسته گفت:

    با عرض سلام باید عرض کنم که این طرح توسط کاندیداهای محترم شروع شد و آنهم به این دلیل که می خواستند در هرروز به بالغ بر 20 فاتحه خوانی بروند و برای انتخابات رای جمع کنند و اگر قرار بر پول دادن بود عده کمتری با ایشان همراهی می کردند ، لذا این کار را کردند که در هر مراسم جمعیت زیادی را پشت سر خود جمع کرده و به سیاهی لشکرشان افتخار کنند

  4. ناصر گفت:

    به نظر من مراسم فاتحه خواني به سبك ما نه مشكلي را باز ميكند نه دردي را درمان ميبخشد تازه سنتي است كه روز بروز تشريفاتي تر ميشود وباري سنگين بر دوش صاحب عزا وهزينه سنگيني چه از لحاظ وقت مردم و و چه از لحاظ هزينه انرژي دارد،چون ما همه ميبينيم كه فردي را كه تا يك روز قبل از مرگش حتي در صورت شناختن كسي حاضر نبود با ماشين از سر راه سوارش كند ولي در موقع فاتحه اش قطار قطار و فوج فوج جمعيت كه اصلاً مرحوم را نميشناسند وفقط براي تظاهر و نشان دادن خود و ايل و تبار خود به مراسم فانحه خواني ميروند،

  5. علی گفت:

    دکتر علی شریعتی (خدا رحمتش کنه و قضا شو بزنه تو سر بعضی ها ) گفت : همسایه ام از گرسنگی مرد ، اقوامش در عزایش
    گوسفند ها سر بریدند . ما باید تا زنده ایم به درد همدیگر بخوریم – درسته که شرکت در مجالس ترحیم یه سنت حسنه الهی است اما تا مردیم دیگه فایده ای نداره – مرحوم میرعبدی خدا بیامرزش گفت : ای مردم ! پول فاتحه خوانی ام را تا زنده هستم بهم بدین ! بعد از مردنم معلوم نیست به چه کسی برسه .

  6. ک .م گفت:

    جناب کرمی مقاله ات زیبا واحساسی همراه با منطق بود ولی چکنیم تازه به دوران رسیده ها همه رسوم خوب و پسندیده ما را نهایتا نابود میکنند

  7. بویراحمدی... گفت:

    مراسم فاتحه خوانی مراسم بسیار زیبا و پسندیده ایست.
    در اون هفته اول برای صاحبان عذا میتوان یک سنگ صبور و یک مرحم بود…
    دیدارها و تسلیت گفتن ها از محسنات این رسم زیباست.
    مبلغ پولی که به عنوان کمکی برای صاحب عذا داده میشود از بهترین رسوم این دیار است که متاسفانه دارد برچیده میشود.
    این مبلغ ناچیز کمکی بزرک برای صاحبان عذاست.
    امید است این رسوم زنده بمانند…..

  8. رضا گفت:

    اقای کرمی عزیز
    درسته که کسی 2000تومان نمیده ولی اینو هم بگو که اون فامیل وابسته(افرادی که در همان روستا هستن)به خانواده مرحوم به جای 2000تومان الان کسی کمتر از 20000تومان نمیده لااقل تو منطقه سررود که من میبینم اینجوریه
    همچنین توسط همین ریشسفیدان بود که مراسمی که 7روزبه طول می انجامید الان 3روزه شده که مورد استقبال همه هم قرار گرفته

    الان 100 سال از اون رسم ورسومات گذشته باید این رسم ها هم امروزی تر بشه

  9. آشنت به درد مردم نماینده ولی فقیه باید اقدام بفرمایند گفت:

    من بعنوان یک فرد آشنا با درد مردم واحسنت به آقای کرمی باید بگویم تعدادی افراد کوته فکر این رسم بد را راه اندازی کردند که می طلبد نماینده محترم ولی فقیه وائمه جمعه این سنت خوب وخیر خواهانه را به جهت کمک به خانواده های میت احیاء کنند .باور کنید همان فامیلی که مبلغی کمک میکند هم نارضایتی دارد ولی کمک کم عموم مشکل خانواده را حل میکنند.

  10. یزدان صیادی سی سخت گفت:

    جناب اقای کرمی باسلام در خصوص مقاله جنابعالی بر خود لازم دانستم حداقل نقدی مختصر بر این مقاله داشته باشم در مورد اصل مراسمات فاتحه خوانی وابراز همدردی با صاحبان عزا با حضرتعالی موافقم وهمچنین اعتقاد راسخ دارم که (دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی ودرماندگی )ویا (بنی ادم اعضای یک پیکرند که در افرینش زیک گوهرند چو عضوی به درد اورد روزگار دگر غضوهارا نماند قرار )اما با بخش زیادی با شما مخا لفم به دلایل زیر 1-این که جامعه از سنتی به صنعتی وحتی به فرا صنعتی هم رسیده واین امر ممکن است بخشی ازعواطف انسانی را تحت تاثیرخود قرار داده باشد اما مطمئن باش که این عواطف هنوز درمیان قوم بزرگ لر نه تنها ازبین نرفته بلکه زیادتر هم شده است و نپرداختن مبالغ ناچیز دراین مراسمات دال بر سردشدن عواطف انسانی نمیباشد 2-برادر جان این استان و این قوم صد درصد مسلمان وشیعه میباشند ومعنویات با باد در انها بوجود نیامده که با بادی از بین برود معنویات در خون وبلکه در روح این جماعت است وان چیزی نخواهد بود که با نپرداختن ان مبالغ باز هم ناچیز تبخیر شود واگر روحیات معنوی انچنان راسخ نباشد که باهر بادی جابجا شود بی شک نمیتوان ان را روحیه معنوی نامید (هر کس از بادی رود جایی خسی است ) 3-در مورد این که افراد مادی گرا این رسم را بنا نهاده اند نیز فرمایشات شما صحیح نمیباشد چرا که اینافراد محاج این مبالغ نیستند 4-این طرحی که از نظر شما بی منطق به نظر می اید در پشت ان منطقی نهفته است که نیازمند دقت است در قدیم به دلیل کمبود امکانات ونبودن وسایل نقلیه موتوری امکان اینکه وابستگان در کمترین زمان ممکن ادای دین نمایندوجود نداشت و مجبور بودند پس طی مسافتی طولانی وماندن شبانه خانواده صاحب عزا رامتحمل هزینه هایی نمایند که جبران ان نیازمند حمایت وابستگان بود لذا به همین دلیل مبالغی را همه افراد شرکت کننده در ان مراسمات تحت عنوان کمک به ان خانواده می پرداختند در زمانهای نه چندان دور خیلی از مراسماتی بود که اکنون به دلیل شرایط زمانی از بین رفته اند و ان هم دال بر پسرفتگی فرهنگی نمیباشذ مثل حذف کشیدن سیگار وقلیان در مراسمات -حذف شستن دست با لگن وافتابه در مراسمات -حذف مراسمات ساز ودهل در مراسمات ختنه کردن پسران وخیلی از مراسمات دیگر که حذف انها دلایل جامعه شناسی خاص خودرا دارد در پایان بهتر است به اسیب شناسی مراسمات خصوصا مراسمات عزا بپردازیم این که چرا وابستگان متوفی طی چند روزبااین که حتی همسایه نزدیک ان هستند برای صرف ناهار وشام به منزل خود نمیروند -چرا مراسمات را از حالت چشم هم چشمی خارج نمیکنیم وهر روز ان را بیشتر تشریفاتی میکنیم -چرا از ابتدای کوچه تا انتهای ان وحتی حیاط منزل صاحب عزا را با پارچه وبنرهای تسلیت پر میکنیم -چرا سنگ قبر متوفی را شبه کاخ میسازیم -چرا پوستر تسلیت را با کاغذ گران قیمت ورنگی می زنیم -وصدها چرای دیگر

  11. همکلاسی( حسینی) گفت:

    با عرض دب و احترام خدمت دوست بزرگ و گرانقدر که با بیانی زیبا و روا و با منطق توانستید بهتر مطلب را در کوتاه ترین جملات و زیباترین مثالها بیان فرمایید..اگر چه این نگرش نوعی سکولاریسم می باشد اما جدا گذاشتن آن امکان پذیر می باشد…. کسانی که این عمل پسندیده را کنار گذاشته اند اصول دینی و یا تعالیم دینی را کنار گذاشته اند… همانطور که مشخص است دین با تدبیر و نگرش زندگی دنیایی مردم هم سو است و سکولاریسم نیز با تعالیم قرآن ناسازگار است…..
    بلکه کمک به به هم نوع از اوجب واجبات است نه اینکه یک فرهنگ نادرست… انشا اله با کمک به هم بتوانیم این رسم را دوباره برپا کنیم تا شاید آنهایی که در این نوع مخارج مشکل دارند ، مشکلات آنها برطرف شود….. و من اله توفیق

دیدگاه شما