تاثير شگرف نطق چماق لري بزرگواري بر آمار گردشگران كهگيلويه و بويراحمد!

يكي از مخاطبان خوش ذوق بويرنيوز مطلبي را در ارتباط با نطق اخير آقاي بزرگواري در مخالفت با كليات دولت ارسال داشته  كه در ادامه مي آید.

به گزارش بویر نیوز در این متن آمده است:

بنده به نمایندگی از همه نخبگانی که به روشن کردن کامپیوترمفتخرند، طی این اعلام موضع مطمعنا خود جوش، مراتب برائت وبی زاری خود را، به جهت دفاع شجاعانه شما ازمردم حوزه انتخابیه تان ابراز نموده وایضا بدون از هیچ گونه غرض ومرض ،حمایت تامه خود را از سران فتنه٨٨ و آقای م.ه که بسان فرشته ای معصوم و بی گناه، توسط شما متهم به دله دزدی شده است اعلام مینمایم.آقای بزرگواری ،شاید عوام بی سواد با فریادهای احقاق حق تو، بر سر دولت مردان، خوش خوشانشان شود .

اما ما معدود فرهیختگان بی طرفی که ،علیرغم توانایی در کاربرد رایانه همچنان خاکی و بی ادعا مانده ایم ،دیدگاه دیگری داریم .شما به چه حقی باید در صحن علنی مجلس بگویی که” اگرحق مردم محرومم را ندهید با چماق (١)باهاتان برخورد میکنم”.فکر نکردی امکان دارد خدایی ناکرده زبانم لال، مردم نوع دوست وکم توقع کلان شهرها از ما رنجیده خاطر شوند.با کدام ادله ی تاریخی ،فکر میکنی نعوذ بالله مسئولین بین ما وتهرانی ها وهاکذا تفاوتی قائلند.مگر نمیدانی آنها حق را همواره دودستی به ما تقدیم کرده اند.

نماينده عزيز،در شرایطی که به فرض مثال ،فریاد هموطنان مظلوم آذری زبان ما برای احیائ دریاچه ارومیه(٢) گوش فلک را کر کرد، حیا نمیکنی که از نیاز مردمت حرف میزنی؟ نمیبینی که بنده خداها زیر ستونهای عظیم بزرگراه ترانزیتی دوبانده شان دریاچه ای نیست.احساس مسئولیت نمیکنی وقتی بشنوی هموطنانت از فراز این بنای سترگ عبور می کنند ،درحالی که ازدیدن پرواز فلامینگوها محروم مانده اند.آیا هموطن تو حق ندارد، پس از ساعتها یه وری رفتن خسته کننده ،بین انبوه کارخانه های عظیم صنعتی، برای لحظاتی از طبیعت دریاچه ای که خدا بدون هماهنگی خشکش کرده، لذت ببرد.میدانی کانال کشی از رودخانه ارس وبارور کردن ابرها ،چقدر هزینه لازم دارد؟ چرا همه چیز را برای خودت می خواهی؟ قبلا هم که گفته بودی” اگر حق مردم حوزه ام را ندهید شیرهای نفتمان را روی تهرانی ها واصفهانی ها می بندم”.

مگر به صرف اینکه نفت را از زیر پای مردم تو میکشند، باید از آن طلب سهم کنی؟ مملکت هزار نیاز ضروری دارد. جوجه ای از مادرش غذا می گیرد، که بیشتر از دیگران دهانش باز باشد. دهان ما همیشه بسته بوده. بدعت گذاری مکن.کمی ایثار داشته باش. تنها بخاطراینکه، همراه سه برادر و خواهر زاده ات، برای حفظ وطن به جنگ رفته و فقط با یکیشان برگشته ای نمیتوانی خودت را ایثارگر بدانی. آقای بزرگواری تحلیل ما نخبگان از اینکه شما متاسفانه، نام قومیت مارا در مجلس به زبان اوردی، جز پیش بینی اَینده ای تاریک نخواهد بود، مع ذالک بیم آن داریم، امسال دیگر کسی از بیرون برای استانداریمان نفرستند و ما بی سرپرست شویم .آخر ما مردم نجیب و سر به زیر را، چه به تعیین وزیر؟ آقای بزرگواری کو این مشکل اقتصادی، که تو برایش چماق میکشی؟ کجاست یک نفر جوان بیکار؟ حضرت آقا آنچه مهم است ،سرافرازی مرد کلید دار و حفظ آبروی محتمل فتنه گران وحضرت آقای م.ه است، که سعادت فردیشان خواب و قرار را از ما گرفته است .چرا اصل را رها کرده و بر خشخاش فرعیات مته می فشاری. آقای بزرگواری، شما با به کار بردن عبارت چماق لری، ما را مضحکه خاص و عام کرده اید. به عبارتی، شما بنای رفیع خرده فرهنگ اصیل من را، یک تنه و یک روزه ویران نموده اید.داشته ها مان بر باد رفت.

مطمئن باشید بعد از این حرف شما ،دیگر هیچ توریستی به شهر ما قدم نخواهد گذاشت و انبوه سوغاتی های مشهور ما، به دست فراموشی سپرده خواهند شد. با گفتن این عبارت توسط شما، صادرات غیره نفتی منطقه ما ،افت شدیدی را تجربه خواهد کرد و رکود و ورشکستگی، دامن آویز انبوه کارخانه ها و بنگاه های اقتصادی ما ،خواهد شد .بعد از این دیگر صدای موسیقی اصیل ما، در هیچ گوشه ای از کره خاکی، طنین انداز نخواهد ماند و هرگز پس از این شاعران قوم ما، به کلفتی مچ پایی دل نخواهند بست، آنچنان که آرزوی مرگ شوهر یار کنند و بی شک برای ابد له له های دلشان بی تاول خواهد ماند. افسوس که به خاطر حرف شما ،کتاب های وزین و گرانسنگ دانشمندان شهرمان ،برای همیشه تاریخ ،خاک خواهند خورد و همه اینها را شما با شکستن دل عوامل فتنه ،بر سر تمدن کهن ما آوردی . براستی بعد از این جوانان ما، با چه رویی، سرپی در جیب بگذارند و خیابانها را به دنبال بهانه دعوا گز کنند؟مگر تو نمیدانی دوره چماق گذشته ؟(٣) کاش پدرم دزدی بلد نبود، تا به او زن نمی دادند و من هم این روزها را نمیدیدم .آخر چرا با کلمه قبیح چماق، ابروی مان را بردی؟ وا فرهنگا وا تمدنا .
از سویی بعد از این ،همه ایران ما را با صفت محروم میشناسند و این ظلمی است آشکار. زیرا لااقل بنده و رفقای کامپیوتر بلدم ،کماکان به مدد شکم های خالی خود، توان صادرات فندق بالا یی داشته و داریم .زنده باد آقای م.ه.و.ز… وتمام حرف الفبای دیگر(٤) و مرده باد هر هم ولایتی ما ،که بخواهد سر بلند کند .وسلام
١(چماق، التی چوبین بود که بدویان نا آشنا با مزایای گفتمان ،برای دفاع و حمله ،از آن استفاده می کردند.فلذا این الت قتاله تا به این حد برای ما فرزندان مدرنیته ،غریب و مهجور مانده بود. تا آنکه آقای بزرگواری، آن بلا را بر سرمان فرود آورد و ما لزوما با کنکاش در فرهنگ لغت های متعدد ،به معنای آن واژه پی بردیم .
٢(دریاچه ارومیه ،حاصل تفریق مساحت کارخانه ها از آذربایجان است.شوره زاری که می گویند در صورت داشتن آب ،نوعی تک سلولی ،بسختی در آن قدرت حیات دارد .
٣(نهادینه شدن فرهنگ گفتمان نزد گروه ما ،نیاز به اثبات ندارد، اما صرفا جهت قرابت هرچه بیشتر موضوع به ذهن مخاطب ،به ذکر مثال ذیل توسل میجویم( مرحوم پدر بزرگ بنده، علیرغم آنکه وقت زیادی را برای نوشتن کتاب دوجلدیش تحت عنوان دیپلماسی، صرف کرده بود، با این وجود زمانی که هنری کسینجر نامی آن را دزدیده و به اسم خودش چاپ کرد ،هرگز از وسیله ای که کنار صندلی ماشینش بود استفاده نکرد. ایشان حتی از تنظیم شکایت جهت رسیدگی در مراجع انتظامی و قضایی چشم پوشید و تا آخرین لحظه تنها گفتگوی مسالمت آمیز را جهت نیل به نتیجه مطلوب مناسب میدانستند. در نتیجه پس از سالها با چشمان خودم ،هنری ملعون را مشغول تناول حلوای جد محترممان مشاهده نمودم ،همانگونه که حقش را خورده بود) .آری چنین است ای برادر.
٤(ماحصل جانبداری ودلبستگی ما نسبت به احزاب مقیم تهران، دقیقاهمانی است که از توی سر هم زدنمان، برای تیمهای سرخ و آبی فوتبالشان ، نصیبمان شده.

اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان بويرنيوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان بویر نیوز می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.