یکشنبه 27 اسفند 1402 - 1:21

«ملا علی» آخرین حلقه از آموزگاران عاشق در کهگیلویه و بویراحمد

بویرنیوز؛ آموزگار کلاه نمدی ما با آن که همواره روی به آینده داشت اما دلبستگی ناگسستنی اش به آیینهای ایلی و سنتهای از دست رفته چونان اخگری زیر خاکستر وجودش پنهان گشته بود.

*به قلم:قاسم یزدانی*

ای نهان داشتگان موی زسَر بگشاید/وز سر موی سر آغوش به زر بگشاید

شد شکسته کمرم دست برارید از جیب/ سر زنان نُدبه کنان جیب گهر بگشاید

گیسوان بافته چون خوشه چه دارید هنوز؟/ بنده هر خوشه که آن بافته تر بگشاید

سکه ی روی به ناخن بخراشید چو زر/خون به رنگ شفق از چشمه خَور بگشایید.

برآن بودم تا سوگنامه ای به یادگار نهم، یارای نوشتنم نیست.

نه دستی که مرثیه ای بنگارم،

نه صدایی که شروه بخوانم نه نوایی که نوحه سرایی کنم.

تاب آوری در رویارویی این سوگ سنگین و کمر شکن دشوار و ناممکن می نماید.

بیش از دو دهه ست با او اُلفتی داشتم.نخستین نشست آنگونه بردل می نشست که زنجیرحریرین محبتش جاودانه و ناگُسستنی می نمود.

فریفته بیان شیرین کلام پخته و سخندانی او گشتم.

مردی آویخته از ساقه های بلند فرهنگ کهن و مهر پرور ایران زمین، آموخته از پیر خرد، زبان آفرین توس فردوسی بزرگ و نا آویخته از هر قلاب دلبستگی و اسارت چونان سروی خرامان آزاد و رها از هر بندی.

آموزگار کلاه نمدی ما با آن که همواره روی به آینده داشت اما دلبستگی ناگسستنی اش به آیینهای ایلی و سنتهای از دست رفته چونان اخگری زیر خاکستر وجودش پنهان گشته بود.

مُرده ریگ نیاکان را از پس غبار غليظ روزگار و از درون بی انتهای تاریخ به امانت گرفته بود و از این رهگذر امانتدار مطلوب و قابل اعتمادی می نمود.

دیرسالی بود که “زندگی از تحمل لبخندی برلبانش” ناتوان می نمود.

بارها بر زبان می راند که من کوچ کرده ام،نیستم،مُرده ام.

پس از کوچ یارِهمراه و همسرِ وفادارش زندگی را بیش از دیروز بی معنا تر می یافت. آنچه گهی گاه برقی از امید را در نگاهش می نشاند پیشرفت جوانان کهگیلو بویراحمدی و جوانان این مرز و بوم بود.

بی هیچ رنگی.

خبر هر پیشرفت او را بر افروخته می نمود،شادمانی ها می کرد. بی آن که از کسی چشمداشتی باشد.

میهن و ایران زیبا را عاشقانه می پرستید،در نگاه مهرآمیزش رنگ ها و باور ها و جزم اندیشی رنگ باخته بود.

“چون که بیرنگی اسیر رنگ شد/ موسیی با موسیی در جنگ شد”.

با آن که همواره با قافله قدرت سرستیز داشت اما در هر گام دانه ای از امید می کاشت و به نسل امروزین و جوان جامعه ما امیدوار بود.

از دلخوشی های نوروزی ام دیدار با آن آزاده مرد بود، دریغا که دیونحس زمستان، نسیم باد نوروزی را از تک وتا انداخت و کورسوی چراغ دل را به خاموشی برد. دریغادر هنگامه ای که رخت دشت ودمن از لاله های واژگون و یاسمن رنگارنگ می شود و آنگاه‌ که آلاله های وحشی سر از خاک برمی دارند،او به آرامی روی برخاک می نهد.

در پشت آن رخسار همواره بشاش و شوخ طبعی های بیمانند میشد فهمید که دلی خونین و جگری داغدار دارد:

لاله در آمد به باغ با رُخ افروخته/ بهرش خیاطِ طبع سرخ قبا دوخته

سرخ قبایش به بَر یک دو سه جا سوخته/ یا که ز دل دادگان عاشقی آموخته

کِش شده دل غرق خون گشته جگر داغ دار.

او یکی از آخرین حلقه های سلسله ی آموزگاران عاشقی بود که فداکارانه برای فرزندان دیارش درخت دانش را آبیاری نمود، نسلی که شور بختانه روی به پایان دارد.

و”جَرس فریاد می دارد که بربندید محملها”

نسلی که بر بام بلند ایثار ایستاد و تندیس دانش را بر ورودی های دیار مان آویخت.

او در زُمره آموزگاران فداکاری بود که سرفرازی را در مکتب آموزگار عشق و زندگی محمد بهمن بیگی آموخت.

قلب صدها دانش آموخته همواره به عشق او می تپد.

پس او نمرده است که در دل همه ماها “زنده است و زندگانی می کند”

به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم

به گفتگوی تو خیزم به جستجوی تو باشم

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=359711
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :
  1. حمید گفت:

    زیبا،شیوا و غم انگیز بود،درود به غیرت یزدانی

  2. امیر بهرامی گفت:

    او هرگز نمی میرد

    او زنده است

    در وجود ما که همواره

    طنین صدایش در گوش مان،

    زمزمه نوایش برلب هایمان

    و مهر بی پایانش در قلب هایمان جاری خواهد بود

  3. امیر بهرامی گفت:

    😭او هرگز نمی میرد

    او زنده است

    در وجود ما که همواره

    طنین صدایش در گوش مان،

    زمزمه نوایش برلب هایمان

    و مهر بی پایانش در قلب هایمان جاری خواهد بود

  4. شهرام شریفی گفت:

    درود بر معلمین بازنشسته
    درود بر بهمن بیگی پدر آموزش و پرورش عشایر
    درود بر ملاعلی قهرمانان فراموش شده
    درود بر همه بزرگان تعلیم و تربیت

  5. م گفت:

    روحش شاد خدا بیامرزدش

  6. آزاد گفت:

    خدا رحمت کند
    مردی بزرگ و مهربان و با اصالت

  7. سیرتی سی سخت گفت:

    روح همه معلمین واموزگاران علم واندیشه خصوصا این فرهنگی عزیز وپیشکسوت شادودرجواررحمت الهی متنعم باد.
    سلام ودرود براستادقاسم یزدانی واحسنت براندیشه وقلمش.

  8. سجاد گودرزی گفت:

    روحش شاد و یادشان تا ابد ماندگار…

  9. علی مرادی گفت:

    حیف که چه زود رخت بربستی ودوستان راازوجود خود محروم کردی انسانی متین مصلح مردمدار بادرایت وباکیاستی بود حیف که بارویش الاله های بهاری غمگسارمان کردی.یادت جاودان مرد بزرگ

  10. حسن شاطری گفت:

    باسلام لرها منطقه کازرون البته خود شهرستان کازرون لرهستن بالهجه دیگر ولی ما لهجه مان با چهارمحال بختیاری ولرها کامفیروز یکی است وبه نورآباد نزدیکتر تا بویراحمد((این بگم این کلاه نمدی که رفت روزی نعمت دوستی برکت احترام بخشش راستی حق گویی مردبودن همگی با برداشتن این کلاه رفتن وسر همه کلاه دروغ نیرنگ ناحقی نامردی پلیدی فساد چاپلوسی دورنگی بی نعمت بی برکتی پدبدار شد یاد کلاه پدرم وعموهام بخیرواقوام کلاه نمدی بخیر البته لرها این بلا سرشون نیامد ترک ها هم با فراموشی کلاه نمدی دوگوش همه این بلا سرشون اومد/یاد دوستی ها بخیر

  11. شاگرد گفت:

    خدارحمتش کند آموزگاری بود که اندیشه وراه رسم زندگی را علاوه برآموزش به دانش اموزان خود آموخت وهمیشه طرز ورفتار ومنشش برخوردش را با دانش آموزان را فراموش نمیکنم خدایا روحش را در این ماه مبا ک رمضان با مولایمان علی .ع. مشحور بگردان

  12. علی گفت:

    جناب علی آریافر ،
    انسانی شایسته صالح نیکو کار وآموزگاری دانا بود،حسن شهرت اجتماعی ایشان برگرفته از رفتار ومنش مهربانانه با فاميل و مردم بود،شاگردانش اقوام و مردم ایل هميشه از وی به نیکی یاد می‌کنند. یادشان گرامی و روحشان شاد

  13. علی کریمی گفت:

    جناب علی آریافر ،
    انسانی شایسته صالح نیکو کار وآموزگاری دانا بود،حسن شهرت اجتماعی ایشان برگرفته از رفتار ومنش مهربانانه با فاميل و مردم بود،شاگردانش اقوام و مردم ایل هميشه از وی به نیکی یاد می‌کنند. یادشان گرامی و روحشان شاد

  14. چیتاب گفت:

    درسته که ایشان ازطایفه قاید گیوی است،اما همه طوایف وقبایل وایلات این بزرگ مرد فرهنگی پیشکسوت رامتعلق به خود میدانستند وآنقدر مهربان وبا اخلاق بود که دردل تک تک بزرگان وریشسفیدان وفرهنگیان بازاریان
    کارمندان وکارگران وکشاورزان کوچکترها وبزرگترهای کودک جوان ونوجوان تمام قبایل وفامیلها وطوایف جابازکرده بود و رحلت ناباورانه ایشان همه را درسوگ وماتم خویش فروبرد تشیع جنازه باشکوه وکم نظیر ایشان نشان وحکایت ازمحبوبیت این بزرگ مرد تاریخ بویراحمد دادد.
    بهمن بیگی دیگر ازدیار مان رخت بربست

  15. سروک گفت:

    روحش شاد انسانی شایسته ونیگو واموزگاری دانا بود مانند اموزگاران قدیمی سروک که هرگز فراموش نمی شود

  16. محسن رشیدی گفت:

    روحش شاد که رفتار واخلاقش به انسان نشاط و انگیزه نوعدوستی وامید می داد تاریخ عوض شد ولی اصالت و جوهره مهرومحبت این مرد وطن دوست ومهربان رنگ عوض نکرد او خودش بود سایه ای نداشت که مخاطبش را دچار شبهه وتردید کند همان معلمی بود که ازغیرت لر متولشده بود وآنطور که خدایش خواسته بود همه جا معلم بود تاخوبیها رابه عنوان ارث درمیان ما باقی ماندگار بگذارد وبه سوی معبودش بشتابد

  17. بصیر گفت:

    جز بر صفای اشک دلم وا نمی شود
    باران به دامن است هوای گرفته را …
    «رحم الله تعالی من یقرأ فاتحه مع الصلواة»

  18. سیدعلی موسوی اصل گفت:

    سعدیامرد نکونام نمیرد هرگز. مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
    فقدان جانسوز و سنگین چهره خوشنام و مردم دار و بزرگمرد ایل و استان فرهنگی فرهیخته یادگار مردان باغیرت عشایر و شاگرد خلف استاد بهمن بیگی شادروان زنده یاد ملا علی آریافر و دختر فداکار و دلسوز ایشان چهره علمی و نخبه کشوری زنده یاد دکتر طیبه آریافر را به بیت معظم ایشان و تمامی ایلات و طوایف استان تسلیت و تعضیت عرض میکنم و از خداوند منان برای بازماندگان صبر و شکیبایی و برای آن عزیزان سفر کرده غفران و رحمت الهی را طلب می کنم
    روح پاک آن سفر کرده ها شاد و یادشان جاودان باد

  19. امیر عباس گفت:

    رنگی بجز اخلاص نداشت روحی بجز ایمان نداشت چهره ای بجز زلال و یکرنگ نداشت بیایید هممون از او اقتباس کنیم بی شک او زنده است و نزد خداوندش روزی می خورد

  20. ناشناس گفت:

    خدا بیامرزد اقای اریا فرو بسیار مرد نجیب ودوستداشتنی بود پدری فداکار واستاد فهیم وبسیا مهربا ن وباغیرت خدایش بیامرزد بسیار ازمرگ تلخش ناراحت شدم

دیدگاه شما