سه شنبه 8 اسفند 1402 - 18:42

رمان در خلوت یک گرگ

رمان در خلوت یک گرگ
 سال انتشار : 1400

توضیحات مهم رمان در خلوت یک گرگ

دانلود رمان در خلوت یک گرگ از فاطمه لطفی که جزء پرفروش ترین رمان های اختصاصی نشر مجازی باغ استور است فقط از طریق اپلیکیشن تخصصی رمانخوانی ما امکان پذیر است. نسخه اصلی این رمان فقط در وبسایت ما منتشر شده است و بقیه مراجع دانلود مورد تایید نویسنده نیستند.

موضوع اصلی رمان در خلوت یک گرگرمان در خلوت یک گرگ سرگذشت فردی است که دچار بیماری روانی آگروفوبیاست و تبعات آن در زندگی شخصی، اجتماعی و عاطفی آن.

خلاصه رمان در خلوت یک گرگدر رمان در خلوت یک گرگ میخوانیم که رئیس مجموعه‌ی مشهور آژند، مرد مرموزی است که جز نام هیچ کس چیز دیگری از او نمی‌داند. به علت مبتلا بودن یه یک بیماری روانی، قلمروئی جدا و مستقل از آدم‌ها دارد و به تنهایی حکمرانی میکند. کسی مجوز ورود به خلوتش را ندارد تا وقتی که…

مقدمه رمان در خلوت یک گرگآنچه در این رمان خواهید خواند :

آگروفوبیا نوعی بیماری روانی هست که شخصیت های این رمان باهاش سر و کار دارند. طوفان آژند، مردی سرشناس و قدرتمند که مثل همه‌ی  آدمای دنیا یه ضعف داره.
ضعف اون مبتلا بودن به آگروفوبیاست، بیماری که کسی فکرشو نمیکنه طوفان  آژند ،با این همه دبدبه و کبکبه بهش مبتلا باشه.

طوفان به جای اینکه ب دنبال مقابله و درمان این بیماری باشه خودش رو از همه‌ی آدمای دنیا جدا میکنه ، طوریکه اسمش به خاطر موفقیت‌هاش و قدرتش در حیطه‌ی کاری، زبون زد خاص و عامه ، اما کسی تا به حال حتی یکی تصویر ناواضح ازون ندیده.

پنهان از دیده ها!

شخصیت اون مثل گرگی  قدرتمند ولی تنهاست,بدون گله! گرگی که برای خودش خلوتگاهی امن درست کرده و هیچ غریبه ای رو توش راه نمیده.

اما ، امان از غریبه هاییی که خیلی زود و ناگهانی برات آشناتر از هر آشنایی میشن. غریبه‌ی آشنایی با دو جفت چشم  که در عین شباهت رنگهای متفاوتی دارن!

فاطمه لطفی

مقداری از متن رمان در خلوت یک گرگ

بیاید نگاهی بندازیم به شروع جدیدترین اثر فاطمه لطفی، رمان در خلوت یک گرگ :

نگاه دلخورم را از در و دیوار سبزرنگ گرفتم و سعی کردم به هیاهویی که بقیه راه انداخته اند توجه نکنم.

به سختی دلخورم! از خود احمق و نادانم دلخورم  که با ندانم کاری پایم را به اینجا کشانده ام.

خودم هیچ ، حتی مجبور شدم با شرمندگی و تاسف با آقاجانم تماس بگیرم و بگویم به دنبالم بیاید. او با نگرانی پرسیده بود کجایم و من از  شرم لبهایم را روی هم فشرده و زمزمه کرده بودم:

_کلانتری!

همین…و او بی هیچ حرف دیگری گفته بود زود خودش را می رساند.

آه خدا لعنتم کند.

حواسم پرت صدای مژگان شد که میخواست با سلیطه بازی خودش را تبرئه کند:

_اصلا شما به چه حقی میخوای یه دختر جوون رو شب اینجا نگه داری؟ مگه دزد گرفتید؟ ی مهمونی ساده که جرم نیست!

سرگرد بود یا سروان نمیدانم، اما همان که با یونیفرم مخصوص پشت میز نشسته بود ، با اخم های درهم و کنایه گفت:

_یه مهمونی ساده؟ دخترجون تو روت میشه اینو به من بگی! بوی دود و گل و سیگار و هزارتا کوفت و زهرمار غیر مجاز دیگه همه جارو پر کرده بود وقتی جمعتون کردن!

همه‌ی اونایی که بی حرف فرستادیم بازداشگاه شیش و هفت می‌زدن بسکه معلوم نبود تو اون خراب شده چی زدن!!! همین که گفتم تا زمانس که تماس نگیری خانوادت بیان مهمون مایی.

راست میگفت ، بچه هایی را که مست و پاتیل بودند یا مواد زده در هپروت ، یکراست فرستاده بودند بازداشتگاه، تکلیفشان جدا بود.

مژگان دستش را با شتاب در هوا تکان داد و با صدای مرتعشی گفت:

_ میگم ننه بابام خارجن چطوری بگم بیان آقا؟؟؟

مژگان هم راست میگفت‌ پدرمادرش به یک مسافرت یک ماهه رفته بودند لهستان .

اوهم فرصت را غنیمت شمرده، کل دانشگاهشان را، هرکه را که میشناخت و نمیشناخت دعوت گرفته بود به یک پارتی مجلل.

برای دانلود رمان در خلوت یک گرگ کلیک کنید (دانلود رمان)

 

مقالات مرتبط: رمان چیست؟

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=359328
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :

دیدگاه شما