دوشنبه 30 بهمن 1402 - 8:48

تغییر حوزه سید ناصر حسینی با یک نامه مهم/دلیل فاصله گرفتن او از سید قدرت و یک ادعا در خصوص تاجگردون

بویرنیوز– سید ناصر حسینی‌پور نماینده فعلی شهرستان‌های گچساران و باشت در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی نامه‌ای خطاب به مردم این شهرستان‌ها نوشت.

این نامه به شرح زیر است. کبنا نیوز بدون دخل و تصرف در نامه و صرفاً برای اطلاع عموم آن را منتشر کرده است.

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت مردم شریف گچساران و باشت

باسلام و تحیات الهی

اول: در ابتدا خدای مهربان را سپاسگزارم که به این حقیر فرصت خدمت به شما مردم عزیز، شرافتمند و انقلابی را هر چند کوتاه عطاء کرد تا بتوانم به وظیفه ذاتی و قانونی خودم به عنوان خادم شما، مسیر و توانم را با محوریت تلاش برای طرح‌ها و پروژه‌ها و اقدامات عام‌المنفعه و جهادی برگزینم تا فردای قیامت شرمنده شما مردم و دوستان شهیدم نباشم.

خدا را شاکرم که صندلی بهارستان، تغییری در سبک زندگی و فضای ذهنی‌ام بوجود نیاوَرد و همواره سعی نمودم در طول این 2 سال به اعتماد مردم دیارم خیانت نکنم و وارد فضاهایی که بوی دنیاداری و معامله و زدوبند می‌دهد، نشوم و حتی از بخشی از حلال این جایگاه نیز بگذرم و از خداوند متعال خواستار بخشش به خاطر کوتاهی‌ها و اشکالاتم هستم. درد دل‌ها و حرف‌های زیادی در خصوص این دو سال وجود دارد که بخش زیادی از آن‌ها مگوست که در سینه‌ام دفن می‌شود و بعضی حرف‌ها را با شما مردم عزیز در میان می‌گذارم. بنده قطعاً از سنت ممکن‌الخطا بودن مصون نبوده و نیستم و حتمأ نقدها و نقاط ضعف قابل بحث و بررسی‌ای وجود دارد که هرگز این ضعف‌ها را کتمان نکرده و نمی‌کنم و همیشه برای اصلاح و رفع عیوب و کاستی‌هایم تلاش نموده‌ام که امروزم بهتر از دیروزم باشد.

دوم: از زمانی که به پشتوانه رأی و اعتماد شما وارد خانه ملت شدم، با عداوت‌ها و تنش‌های فراوانی روبه‌رو شدم، که بخشی از آنها که توسط جریان‌هایی خاص ایجاد می‌شد جزء سهم‌خواهی نامشروع و قدرت‌طلبی نبود. خدای را شاکرم که در این مدت معبری برای ارتزاق گروه‌های قدرت و ثروت که به دنبال سهم‌خواهی‌ بی‌حد و حصر خود و فتح شاهراه‌ها و گلوگاه‌های اقتصادی و رانتی در سطح ملی، استانی و شهرستانی بودند، نشدم.

از ابتدای شروع وکالتم، با لیستی از خواسته‌ها، سهم‌خواهی‌ها و رانت‌طلبی‌‌های نامتعارف که قصد داشتند در مسیر بی‌عدالتی و تبعیض‌ و سوءاستفاده از قدرت حرکت کنم و حق و حقوق مردم را ضایع کنم، مواجه بودم. مطالبه‌ای که در تضاد با شعار «حکمرانی عدالت و حذف تبعیض» بود؛ گروهی که عنوان رهبری یک جریان را یدک می‌کشیدند، ولی در حقیقت نماینده جریان انقلابی نبودند، بلکه با مصادره یک جریان انقلابی سهم‌خواهانی شده بودند که بنده ذاتأ نمی‌توانستم سرباز پیاده آنان باشم و ظاهرأ با توجه به اظهار نظرهایشان که عمدتأ طلبکارانه است، به خاطر استقامتم بر مسیر عدالت، باید از آنها عذرخواهی کنم! عذرخواهی که نگذاشتم بر بیت‌المال دست‌درازی کنند؛ عذرخواهی که مانع استفاده آنها از رانت و قدرت شدم! در مقابل خدا و وجدانم این نکته را به عرض‌تان می‌رسانم که هیچ گاه در مقابل آنچه رانت‌جویان و سهم‌خواهان در قالب تزویر و تخریب بر بنده تحمیل کردند، تسلیم، ضعیف یا ناامید نشدم و تلاش نمودم که پاسخ تخریب‌ها را ندهم، چرا که آنها همین را می‌خواستند و قصد داشتند با ورود من به این حواشی مانع از انجام وظیفه‌ام شوند. بنده قبل از ثبت‌نام اولیه در این دور انتخابات که مربوط به اردیبهشت ماه امسال می‌شود، در جلسات مختلف اعلام کردم، با توجه به سهم‌خواهی‌ها و اینکه بنده تحت هیچ شرایطی تسلیم این باج‌خواهی‌ها و سوءاستفاده از قدرت نخواهم شد و به این دلیل که همین تقابل و تخریب‌های ناشی از سهم‌خواهی موجب ایجاد یاس و ناامیدی بیشتر در سطح جامعه خواهد شد، در انتخابات دوره دوازدهم مجلس در حوزه انتخابیه گچساران و باشت شرکت نخواهم کرد، چه نمایندگان سابق و اسبق و یا هر عزیز دیگری در انتخابات باشد، یا نباشد. ولذا بنا به دعوت دوستان پیش‌کسوت خودم تصمیم گرفتم به حوزه انتخابیه «آبادان» بروم. سرزمینی که روزگاری در ایام نوجوانی‌ کوله‌پشتی‌ام را برداشتم و برای دفاع از میهنم برای تقدیم جان به آنجا رفتم، اکنون نیز برای خدمت به آن سرزمین، با نگاه تکلیف‌مدارانه، و عدالت‌خواهانه خودم را در معرض رأی مردم آن منطقه قرار می‌دهم.

سوم: دوران وکالت بنده همزمان شد، با تقابل و ستیز دو بزرگوار، که فضای شهر را آلوده و آرامش را از جامعه سلب می‌نمود؛ حاصل این تقابل از یک طرف رسانه‌های ویرانگر اینستاگرامی شد که روزانه علیه بنده تولید محتوا می‌کردند و از طرف دیگر نامه‌نگاری‌های چند هزار کلمه‌ای که ارزش‌های اخلاقی و انسانی را زیر پا می‌گذاشت. این وسط زیر این حجم از بمباران رسانه‌ای همه تلاش خود را به کار بردم که وارد زمین بازی هیچ‌کدام از دو طرف نشوم، چرا که امانت‌دار آرایی بودم که مردم به بنده داده بودند. به مدت ۲ سال تمام، علی‌رغم اینکه توانایی پاسخ‌گویی به این تخریب‌ها را داشتم، وارد این حواشی نشدم‌، اگرچه این تخریب‌های گسترده و ویرانگر روی ذهن و فکر افراد جامعه تاثیر خود را می‌گذاشت و موجب یأس و ناامیدی و نفاق در جامعه می‌شد و شب و روز با بمباران رسانه‌ای به صورت حرفه‌ای، علیه اینجانب و اقداماتم سنگ‌اندازی‌ و سیاه‌نمایی می‌کردند و همواره سعی بر ایجاد شکاف بین نماینده و مردم و از بین بردن آخرین روزنه‌های احقاق عدالت در حوزه انتخابیه بودند که البته مشخص بود که افراد و منابع مالی بسیار سنگینی از آنها پشتیبانی می‌کند. تظلم‌خواهی‌ام به عنوان یک شهروند به جایی نرسید و با سکوت معنادار روبرو شدم و لذا شکایت صاحبان آن رسانه‌ها و دستگاه‌ها  که با رویت و اثبات بیش از هزاران صفحه تخریب، تحریف، تحقیر، تهمت، افترا، نشر اکاذیب، چشم‌شان را به روی حقیقت و اسناد مثبته بستند را به دادگاه بین‌الحرمین به نزد قاضی بزرگ آقا ابوالفضل عباس (ع) بردم.

چهارم: متأسفانه تلاش برخی برای جلوگیری از انسجام سیاسی و فعالیت جریانی هدف‌محور از دیگر مشکلاتی بود که فعالیت‌ها و گفتمان ما را برای خدمت بیشتر و ادامه کار جهادی و انقلابی تضعیف می‌کرد. همانند اضمحلال شورای طوائف و انحراف آن، بدلیل سهم‌خواهی‌های نامتعارف برخی افراد که در تناقض با هویت تشکیل این شورا بود و از انسجام سیاسی و اجتماعی منطقه جلوگیری می‌کرد. سئوال جدی و اساسی بنده از این دوستان این بوده و هست که واقعأ این چه جریانی است که حیات و ممات سیاسی‌اش، منوط به مرگ و نبود و حذف رقیب سنتی جریان مقابل است؟! به نظر می‌رسد این مجموعه از درون به لحاظ گفتمان تهی گشته و نیاز جدی به بازنگری مجدد و البته پوست‌اندازی و بصیرت‌افزایی دارد. در حقیقت جریانی وجود ندارد که اگر وجود داشت با وجود رقیب نیز باید شکست و پیروزی در عرصه سیاسی را تکلیف‌گرایانه بپذیرد و به حیات و مبارزه سیاسی خود ادامه دهد و افراد شناسنامه‌دار و شاخص این جریان هر چند وقت یکبار از این اردوگاه به اردوگاه و این شاخه به آن شاخه سردرنمی‌آوردند.

پنجم: درست پنج ماه بعد از شروع نمایندگی‌ام، با نامه ۹ هزار کلمه‌ای از سوی برادر بزرگم مواجه شدم که خط تخریبی شدیدی علیه این حقیر را آغاز کرد و محتوای این نامه تا ماه‌ها خوراک رسانه‌های جریان رقیب و رفیق شد. همانگونه که در بالا معروض داشتم علی‌رغم اقدامات ناعادلانه و پوپولیستی ایشان تلاش نمودم که وارد حاشیه و دعواهای بی‌ثمر نشوم و از تکلیف و مأموریت و اهداف والای نمایندگی شما مردم شریف فاصله نگیرم. سئوالی خطاب به برادرم دارم: آیا شما به دنبال مبارزه با فساد و حاکمیت خانوادگی جریان رقیب‌تان نبودید؟! بنده، نه آن روز، در آن دعوا و ستیز تمام ناشدنی با رقیب و نماینده وقت که وی را متهم به خاندان سالاری و مروج حاکمیت خانوادگی می‌کردید همراه‌ شما بودم و نه این ایامی که اصرار جدی بر مدیریت خانوادگی یکی از بستگان نزدیک در مسند بسیار مهمی داشتید. برادر گرامی! شما مروج تفکری بودید که همان تفکر را در دیگری و جریانی مردود و حرام می‌دانستید و برای خود مباح و حلال…؟ خدمت بخش کوچکی از خانواده‌ام که این روزها با یکی از کاندیداهای محترم عکس یادگاری می‌اندازند، لازم است عرض کنم که شما حق دارید به هر کسی که تمایل دارید رأی دهید، اما جمله‌ای از برادرم در نشست با این نامزد انتخابات بنده را بر آن داشت تا به این موضوع بپردازم، آنجا که گفته‌اید: «چون سیدناصر برای فرزندانم اشتغال ایجاد نکرد…» خدمت شما معروض می‌دارم که والله قسم اگر این مسیر را هزار بار برگردم و هزاربار مظلوم و تنهاترین شوم، باز هم به آرمان برادر شهیدم خیانت نخواهم کرد و عدالت را بر فامیل‌بازی و حق کشی ترجیح می‌دهم، بی‌شک اگر هزاران صفحه عملکرد برای افکار عمومی منتشر کنم، نمی‌توانست اینگونه حقانیت بنده را اثبات کند که چرا برخی افراد از بنده عصبانی‌ و ناراحتند. چون اجازه ذره‌ای تعرض به بیت‌المال و تضییع حقوق مردم و پارتی بازی را ‌ندادم. من یک عذرخواهی هم به برادر عزیزم بدهکارم که وقتی شاهد فاجعه بیکاری جوانان شهرم بودم،

نمی‌توانسنتم بامشاهده سیل بیکاران، یکی از فرزندان برادرم که به مظلومیت و مشکلاتش شهادت می‌دهم را بکار بگمارم. در روایت آمده که «عقيل به شام رفت و معاويه اموال فراوانى از بيت المال را در اختيار او گذاشت. از او پرسيد: مايل هستم داستان آهن داغ را از خودت بشنوم، و عقيل ماجرا را تعریف کرد. اینکه به نزد برادرم رفتم و عرض حال كردم، ولى چيزى از ناحيه او عايد من نشد، لذا فرزندان خود را جمع كردم و نزد او بردم. او در حالى كه يكى از فرزندانم دست مرا گرفته بود. امام فرمود: «بگير.» من با حرص و ولع دست دراز كردم. گمان كردم كيسه‌اى است پر از درهم يا دينار. ناگهان دست خود را به آهن داغى زدم. هنگامى كه آن را گرفتم پرتاب كردم و فرياد زدم! به من فرمود: «مادر به عزايت بنشيند اين آهنى است كه با آتش دنيا داغ شده، پس چه خواهد بود براى من و تو در فرداى قيامت اگر در زنجيرهاى جهنم بسته شويم.» یقین می‌دانم اگر علی(ع) آن میله آهنی داغ را در دستان عقیل نمی‌گذاشت و مانع از کسب روزی حرام و استفاده نامتعارف توسط برادرش نمی‌شد، پسرش مسلم ابن عقیل در کوفه تا آخرین نفس در کنار حسین(ع) نمی‌ماند، که این سنت خداوند است.

ششم: اما نکته‌ای خدمت جناب آقای تاجگردون! علی‌رغم اینکه تمایل نداشتم به موضوع انتخابات گچساران مصداقی ورود کنم، بخشی از سخنرانی شما را گوش دادم، فرموده بودید: «والله بالله نماینده فعلی ما جناب آقای سیدناصر حسینی انسانِ دلسوزِ پاکدستِ خوبی بوده و هست.» با شنیدن این فرمایش و قسم جلاله‌ای که یاد کرده‌اید، چرا حتی یکبار به صفحات اینستاگرامی که از طرف دوستان شما طی ۲ سال گذشته به صورت شبانه‌روز کاری جزء تخریب و نشر اکاذیب نداشتند، نگفتید که دست از این همه بی‌تقوایی بردارند و این‌قدر سیاه‌نمایی نکنند؟ شما که منابع مالی و تشویق کنندگان این صفحات را می‌دانید و می‌شناسید؟! این صفحات مجازی اگر بنده و خانواده‌ام را به بدترین شکل ممکن تخریب کردند، مساله‌ای نبود، شما به خوبی واقف بودید که آنها خط ناامیدی و یأس را در جامعه دنبال می‌کردند و ۲ سال سکوت شما در برابر این حجم از بی‌تقوایی و دریدگی و تخریب بی‌حد و حصر دوستان غارتان مغایر با قسم جلاله‌ای است که در بالا بیان داشتید.
هفتم: مردم شریف گچساران و باشت: عملکرد این دو سال خود در کسوت نمایندگی شما مردم شریف و بزرگوار را در هفته‌های آتی در بخش‌ها و حوزه‌های مختلف با اعداد و ارقام دقیق در اختیار شما مردم عزیز قرار می‌دهم، هر چند به دلیل توان مالی، هیچ وقت رسانه‌ای برای بازگو کردن این حجم از اقدامات موثر را در اختیار نداشتم و رسانه‌ها عمدتاً تصمیم به سانسور بنده داشتند و خط ناامیدی را دنبال می کردند. من خادم همیشگی شما مردم عزیز بوده و هستم و قطعاً برای قصوراتم به جهاتی باید از شما مردم عزیز عذرخواهی کنم، شاید نیاز به ارتباط شخص به شخص بیشتری بود، ولی خدای را شاهد می‌گیرم که در تمامی آن لحظاتی که فرصت زیارت شما مردم شریف را نداشتم، در حال خدمتگذاری به شما در جایی بودم که شما وظیفه‌ آن را به بنده محول کرده‌ بودید و ذات اقدس الهی خود شاهد و ناظر است که روح و فکر من هر دقیقه و ثانیه در گچساران و باشت کنار شما بود و دل تپشی نداشت جز به لذت خدمت به شما و پیشبرد طرح‌ها و پروژه‌ها و نظام مسائل منطقه گچساران و باشت. اینجانب همچون همرزمان شهیدم خود را سربازی بیش ندانسته، نمی‌دانم و نخواهم دانست و تا جان در بدن دارم در مسیر انقلاب و آرمانهای آن در هر سنگری باشد دریغ نخواهم کرد. همانطور که در بالا معروض داشتم، به زودی در مجالی مناسب، اقدامات و عملکرد خود را بطور مفصل به استحضار شما مردم شریف حوزه انتخابیه ام خواهم رساند.

برادر شما

سیدناصر حسینی‌پور

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=359148
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :
  1. ممو گفت:

    سید ناصر من از طرفدانت بودم ولی اشتباه کردم تو خودت را گم کردی فک کردی مادام اعمر این پست را داری نمیدونستی دوسال چشم بهم بزنی تمومه حالا توی گچساران هیچ محبوبیتی نداشتی ونداری براساس عملکردت
    پس زودتر برو

  2. یزدگرد گفت:

    درود بویرنیوز
    واقعیتش تا امروز فکر میکردم این بحث فی مابین (بحرینی ها) سید قدرت و سیدناصر جنگ زرگری بیش نباشه اما جا داره همین جا از ایشون یک پوزش خواهی بزرگ داشته باشم
    آرزومندم که هر جایی باشند در پناه خداوند متعال سربلند و عاقبت بخیر باشند …

  3. سیدناصرانسان پاک وشریفی هست ومطمئن لطف خداوندمتعال این‌باره شامل حالش خواهدشدوسربلندبیرون خواهدآمد..نظرات کاربران هم قابل احترام هست

  4. درووبه آقای حسینی پورعزیزانشاءالله بازهم موفق خواهندبود وشمابهترین نماینده هستید..خداوندهمیشه پشت ومناهت هست وخواهدماندانشاءالله به امیدپیروزی شمادرانتخابات آبادان ورفتن به مجلس ودفاع ازمردم وشهرآبادان

دیدگاه شما