به فاصله یک روز از این گفتوگو، احسان پیربرناش امروز در ستون طنز روزنامه قانون، اولین شوخی را با این سیاستمدار کشورمان انجام داد.
وی نوشت: در این برهه برخی دوستان بهشدت میخارند و از آنجایی که: «کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من»، از طنزنویسان که گاهی نقش ناخن انگشت و گاهی نقش سایه باقر را ایفا میکنند درخواست میشود که پشت مسئول مربوطه را بخارانند.
با توجه به اینکه طی همه این سالها سابقه نداشته ما خواستهای داشته باشیم و مسئولان رسیدگی نکنند و همچون پدری مهربان ما را نخارانند، روا نیست حالا که منوچهر متکی به آلرژی فصل انتخابات دچار شده و از صنف طنزنویسان خواسته باهاش شوخی کنند، رویش را زمین بیندازیم و حرفش را دایورت کنیم به لاله گوش چپمان.
شوخی لفظی 1
متکی: از طنزنویسان میخواهم با من شوخی کنند.
ما: اصلن تا بوده همین بوده؛ دو ماه ما با شما شوخی میکنیم، هشت سال شما با ما.
شوخی لفظی 2
ما: همین مونده بود توام کاندیدای ریاستجمهوری بشی!
متکی: مگه من چمه؟
ما: برو بابا
متکی: آقا اینا شوخیه دیگه ایشاا…؟
شوخی لفظی 3
متکی: من اگر رئیسجمهور بشوم برنامههای جامعی برای حل مشکلات موجود دارم.
ما: قرار بود فقط ما با شما شوخی کنیم.
متکی: من کجا شوخی کردم؟
ما: یعنی جدی جدی فکر میکنی ما مشکل داریم در جامعه؟ ما را اینجور مردمانی شناختی؟ واقعن متاسفم.
شوخی دستی 1
ما: چطوری منوچ؟
منوچ: درست صحبت کن آقا، این چه طرز حرف زدنه؟
ما: خب چرا ناراحت میشی، شوخی کردم.
منوچ: تو بیخود کردی، مگه من باهات شوخی دارم؟
ما: مردم اعصاب ندارنا، قبلن به این چیزا میخندیدن!
شوخی دستی 2
متکی: آی، چه دستت سنگینه … دوست عزیز یه مقدار یواشتر!
ما: یه جوری میگی «یواشتر» که انگار خواسته کوچیکیه؛ باور کن همین «یواشتر» سالهاست تنها درخواست ماست!