به گزارش بویرنیوز به نقل از ایسنا، من یك اصلاحاتگر بزرگم، عضو هیچ گروه سیاسی نیستم، موسوی بعد از 22 خرداد 88 آنارشیست شد، موسوی با تمام اعوان و انصارش در سال 84 به احمدینژاد رای داد. اینها سخنان محمد شریعتمداری است، كسی كه خود را پرچمدار جنبش اعتدالخواهی ایران در عصر انتخابات حاضر میداند.
مشروح گفتوگو با محمد شریعتمداری وزیر بازرگانی دولت اصلاحات و عضو شورای راهبردی در ادامه میآید:
پرسش: در ادبیات برخی گروههای سیاسی از برخی كاندیداهای انتخابات به عنوان كاندیدای نظام نام میبرند، شما كاندیدای نظام هستید؟
پاسخ: منظور شما از نظام چیست؟ به آن معنا كه من كاندیدای شخصیت حقوقی یا حقیقی خاصی كه اسم مستعارش نظام باشد، نه نیستم.
پرسش: منظور واضح است.
پاسخ: اگر منظور این است كه آیا من به فرمایش رهبری در عرصه انتخابات حضور پیدا كردم، قطعا پاسخش منفی است.
من مانند همه خدمتگزاران نظام جمهوری اسلامی تصورم بر این است كه با وجود حضور گسترده كاندیداها در صحنه انتخابات كه هر روز نیز بنا بر احساس تكلیف یا وظیفه، به آنها اضافه میشود به دلیل حضور طولانی مدت در قوه مجریه و داشتن برنامه مشخص و مدون و برخورداری از تیم اجرایی قدرتمند و نگاه اعتدالی به مسائل روز كشور كه نیاز امروز ماست هویت و شخصیت وحدتگرایی كه در طول دوره فعالیت از خود در صحنههای مختلف به نمایش گذاشتهام و شواهدش كاملا موجود است، فكر میكنم كه میتوانم بخشی از مشكلات امروز بر سر راه زندگی مردم و معیشت و رفاه و عزت آنها را حل كنم.
این امكان هست كه با حضور اشخاصی مثل من دوباره نگاه اخلاقمدارانه به مقوله سیاست به صحنه سیاسی كشور باز گردد و مردم اطمینان پیدا كنند كه خدمتگزاران آنها صادق هستند و بنای دروغگویی به مردم را ندارند.
با وجود همه اینها اگر شرایط به گونهای باشد كه رهبر انقلاب از كسی دعوت رسمی برای حضور در انتخابات به عمل آورند، افتخاری بس بزرگ است.
كسانی كه از این حرفها میزنند، بنای تخریب اشخاصی را دارند كه حضورشان جز از سر دلسوزی نیست. به زعم ناقص آنها دعوت رهبری از یك شخص نقص است، اما با وجود این با شناختی كه بنده از رهبری دارم، ایشان بنای مداخله در صحنه انتخابات به این شكل كه كسی را معرفی كنند، یا از كسی بخواهند كه وارد صحنه انتخابات شود، تاكنون نداشتهاند و ندارند.
پرسش: با توجه به نزدیكی شما به بیت رهبری، آیا با ایشان درباره حضورتان در انتخابات مشورت كردهاید؟
پاسخ: همه كسانی كه وارد صحنه انتخابات شدهاند یا به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از نظر رهبری مطلع هستند. من هم از این نگاه دور نیستم و فكر میكنم یك ضرورت است، اما معتقدم حضور در انتخابات در صحنه عمل نشان میدهد، كسانی كه پا به این عرصه گذاشتهاند، میتوانند یك خدمتگزار واقعی برای مردم باشند یا نه؟
پرسش: مشورت كردهاید؟
پاسخ: پاسخم را گفتم.
پرسش: مشورت شما مستقیم بوده یا غیرمستقیم؟
پاسخ: نمیخواهم در این زمینه هزینه كنم. فكر میكنم اصول و ارزشهایی وجود دارد كه خرج كردن برای این مسائل درست نیست.
پرسش: شما اصولگرایید یا اصلاحطلب؟
پاسخ: من هشت سال در دولت آقای خاتمی كه دولت اصلاحات بود، خدمت كردم و تصور میكنم كه اگر اصلاحات یك فكر است و جمهوری اسلامی حق دارد در درون، نو به نو تغییر كرده و اصلاح شود، من یك اصلاحاتگر بزرگم، اما اگر به معنای ایجاد آنارشی و حذف اصول و پایههای نظام اسلامی ایران باشد، من ضد اصلاحاتم.
پرسش: اصولگرایی را به طور كامل نفی میكنید؟
پاسخ: الفاظی كه به كار برده میشود، درباره دو جناح و نحله كه زمانی به چپ و راست، محافظهكار یا تندرو، خط سه و خط یك معروف شدهاند، امروز نیز تحت عنوان اصولگرا و اصلاحطلب معرفی میشوند و این نشان از یك واقعیتی دارد به این معنا كه در جرگه جریانات سیاسی كشور ما، دو نحله فكری در میان روحانیت وجود داشته است؛ یكی نحله فكری بر پایه فقه جعفری و سنتها كه همراه امام (ره)بوده و عمدتا طرفداران این نوع فكر از اشخاصی هستند كه ریش سفیدهای حوزه را تشكیل میدهند. جمعیتی از فضلای جوان حوزه هم كه در كنار امام(ره) بودند با آن بخش از اندیشه امام (ره)كه پویایی در فقه و دین ضروری است بیشتر همراه بودهاند و جزمیت گروه اول را از خود بروز نمیدادند.
در برههای كه جامعه روحانیت و مجمع روحانیون ایجاد شد، از آن به عنوان شكست در بین روحانیان تعبیر كردند كه امام(ره) به شدت با آن برخورد كرد. من حتی معتقدم امام(ره) با پول خودش از سهم امام، مجمع روحانیون را راه انداخت و البته این دو پنهانی مورد حمایت مقام معظم رهبری نیز بودهاند و ایشان كمك میكردند، البته به مقدار اندك و به عنوان بركت، نه اینكه هزینههای آنها را تامین كنند.
این دو نحله یك واقعیت غیرقابل انكار است كه البته رهبری در یك سخنرانی در یكی از سفرهای استانی، از آن دو به عنوان دو بال یك پرنده یاد كردند كه میتوانند موجبات رشد و تعالی را برای كشور در كنار هم فراهم كنند.
پرسش : از بحث دور نشویم، شما به كدام یك نزدیكترید؟
پاسخ: من بخش قابل ملاحظهای از عمر خود را به طور متوازن در این دو حوزه سپری كردم. به طور مثال من در كمیته مركزی خدمت كردم كه ریاستش با آیتالله مهدویكنی بوده، در دوران نخستوزیری رجایی و بعد از ایشان مهندس موسوی كار كردهام، در دولت آقای خاتمی نیز به عنوان وزیر بازرگانی حضور داشتم، لذا به لحاظ شغلی كسی نمیتواند بگوید كه من وابسته به جناحی هستم، اما از آنجا كه آخرین حضور من در دولتی بوده است كه موسوم به دولت اصلاحات است، طبیعی است وقتی وارد صحنه انتخابات میشوم، انتظارم این است كه كسانی به دولت اصلاحات نظر مثبت دارند و عملكرد دولت اصلاحات را به ویژه در حوزه اقتصاد بهتر از سایر دورانها میدانند به من اقبال داشته باشند، بنابراین آبشخور رای من بیشتر معطوف به جبهه اصلاحات خواهد بود.
من عضو هیچ گروه سیاسی نیستم و تنها عضو موسس جمعیت دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی بودم كه البته در حال حاضر این جمعیت نیز معلق است و افراد آن یكی به چپ، یكی به راست، یكی به بالا و یكی به پایین گرایش پیدا كردهاند.
پرسش: شما به كدام جهت گرایش پیدا كردهاید؟
پاسخ: من خود را پرچمدار جنبش اعتدالخواهی ایران در عصر انتخابات حاضر میدانم و هر كس از اعتدال حرف بزند خود را جزء باند او و او را جزء باند خودم میدانم. جنبش اعتدالخواهی راه صحیح است. كشور از افراط و تفریط ضربههای شدیدی خورده است. به لحاظ هویت فردی، عضو جمعیت دفاع از ارزشها بودهام، اما آبستن رای خود را به دلیل اینكه وزیر دوران اصلاحات بودم در بین آنها تعریف میكنم.
هویت من پافشاری بر حفظ اصول جمهوری اسلامی است. برخی فكر میكنند كه این نگاه ایدئولوژیك است و فكر میكنند كه یك سوء تفاهمی در سال 57 رخ داده و به زعم خودشان دنبال رفع این سوء تفاهم هستند، كه من جزء این افراد نیستم. با اعتقاد به اصول نظام، پایداری نظام را در اصلاح نو به نوی مسائل گوناگون میدانم. اصلاحطلبی هستم كه پایبند بر اصول و ارزشهاست.
با اصلاحطلبانی كه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را قبول ندارند، همراه نیستم. اگر كسی میگوید طرفدار جمهوری اسلامی هستم یعنی در قانون اساسی كه ممكن است نقصهایی هم داشته باشد و طرفدار اصلاح آن هستند، در اینجا با اصلاحطلبی موافقم، اینكه با همین اصول جمهوری اسلامی و با همین قوانین میتوان آنها را برطرف كرد.
پرسش: با توجه به نگاه متفاوت برخی اصولگرایان و اصلاحطلبان و تعاریف گوناگونی كه آنها از بحثهایی چون آزادی، دموكراسی، ولایت فقیه و… دارند، تفكر شما به كدام یك نزدیكتر است؟
پاسخ: با كمال تاسف باید بگویم كه پرسش شما را پرسش درستی نمیدانم. در قانون اساسی همه این موارد مشخص شده است.
ابتنای جمهوری اسلامی به رای مردم روشن است و در انتخابات مختلف به رای مردم مراجعه مستقیم یا غیرمستقیم میشود. به طور مثال در انتخابات ریاستجمهوری، ایران دموكراتیكتر از آمریكاست، اما بر اساس همین قانون اساسی تا تنفیذ رهبری در مورد رییسجمهور منتخب مردم انجام نگیرد آن فرد مشروعیت ندارد.
حدود آزادیها را هم قانون مشخص كرده است. اگر تلقی كسانی از آزادی، آنارشی است، به این معنا كه مردم آزادند هر كاری كه دلشان خواست انجام بدهند، قبول ندارم. تنها بر پایه یك نظرخواهی عام میتوانیم بگوییم ملت ایران چه میخواهد. در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی اصولی وجود دارد كه اصلاح قانون اساسی هم در درون آن گنجانده شده است و قانون اساسی ما قابل اصلاح است، اما از طرق قانونی مندرج در آن باید این اصلاح پیگیری شود.
برداشت برخی از اصلاحطلبی این است كه با به هم ریختن این میز (اشاره دست به میز) باید همهچیز اصلاح شود كه من این را آنارشی میدانم.
پرسش: شما در انتخابات سال 88 از آقای موسوی حمایت كردید، اما پس از انتخابات در مقابل ایشان موضع گرفتید، آیا میرحسین موسوی را به تعریف خود آنارشیست میدانید؟
پاسخ: تا روز انتخابات 22 خرداد سال 88 نه، اما از بعد از روز انتخابات كه آقای موسوی گفت “من قانون رسیدگی به تخلفات را قبول ندارم و از مردم دعوت میكنم به صحنه بیایند” بله، آنارشیست است.
پرسش: فكر نمیكنید با این حرف رای خود را كه بیشتر در میان اصلاحطلبان میدانید از دست بدهید؟
پاسخ: من معتقدم باید با مردم صادق بود و بزرگترین آفت كشور را دروغگویی میدانم. آقای موسوی در دور اول انتخابات به آقای احمدینژاد رای دادند. شما از كسی صحبت میكنید كه در دور اول صددرصد به آقای احمدینژاد رای داد.
پرسش: شما میگویید آقای موسوی در انتخابات سال 84 به آقای احمدینژاد رای داد؟
پاسخ: بله، آقای موسوی و همه اعوان و انصارش در دور اول انتخابات سال 84 به احمدینژاد رای دادند. بعد از چهار سال رایشان عوض شد و شدند مُثُل جریان اصلاحات. من با توجه به سنی كه دارم بیشتر از شما در جریان حوادث انقلاب و پس از آن بودهام و جریانات را تحلیل میكنم. معتقدم اینگونه نیست كه اگر من بگویم كه موسوی با همه خدماتی كه انجام داده بود، حق نبود چنین سرمایه عظیمی را در یك اشتباه بزرگ تاریخی به تاراج بدهند، رای مردم از من برمیگردد. مردم ما فهیم هستند.
فكر نمیكنم اینكه اگر من بگویم مهندس موسوی، تشخیص خیلی تنگ و تندی داشتند كه معتقد بودند آقای احمدینژاد بهترین فرد برای ریاستجمهوری در سال 84 بود و برای همین من مقابل ایشان بودم، به من رای ندهند. فقط در جهل است كه میتوان سر مردم كلاه گذاشت. اگر مردم آگاه باشند، كلاه سرشان نمیرود. من طرفدار آگاهی مردم هستم. البته در مورد آقای موسوی و كروبی من حرفهای آقای عسگراولادی را بیشتر می پسندم كه هم انتقادی است و هم اینكه ایشان(موسوی و كروبی) را با دشمنان انقلاب در یك صف قرار نمیدهند.
پرسش: شما پیش از این در اظهاراتی اعلام كرده بودید كه اگر آقایان هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، محمد خاتمی و حسن خمینی وارد عرصه انتخابات شوند حاضرید كنار بروید، آیا شما حاضرید یا چارهای جز این ندارید؟
پاسخ: این حاضر بودن است و اراده من چنین است.
پرسش: یعنی معتقدید با وجود حضور هر یك از افرادی كه اسم بردهاید، باز امكان پیروزی در انتخابات را دارید؟
پاسخ: حضور من از روی هوا و هوس نیست. من به دنبال تفكر و اندیشه، اعلام حضور كردهام و این اندیشه میگوید ایران امروز نیازمند اعتدال است. در پرتو این چتر بكارگیری همه سلایق اعم از اصولگرا و اصلاحطلب ممكن است. به طور مثال برای مساله آب كه یك موضوع مهم و كارشناسی است، من بررسی نمیكنم كه چه كسانی از افرادی كه در این حوزه فعالیت میكنند اصلاحطلب هستند و آنها را انتخاب كنم به همین خاطر هم بود كه در دوران من در وزارت بازرگانی هم آقای عربسرخی حضور داشت كه امروز در زندان است و هم آقای نهاوندیان كه امروز رییس اتاق بازرگانی شده است. سابقه من نیز نشان میدهد كه نگاهم اینچنینی است.
فكر میكنم اگر آقای هاشمی، ناطقنوری، خاتمی یا حسن خمینی بیایند، هر كدام به یك دلیل و نوع نگاه مردم به آنها كه یك نگاه كاریزماتیك است چتر وسیعتری دارند و عده زیادی را میتوانند زیر چتر خود بگیرند و اگر این افراد حضور پیدا كنند من با میل و اراده علاوه بر خودم دیگران را تشویق خواهم كرد كه از آنها حمایت كنند.
پرسش: پاسخ پرسش مرا ندادید، شما با وجود حضور این افراد هم امكان رایآوری در انتخابات را خواهید داشت؟
پاسخ: با حضور آنها فكر میكنم همه چیز به كفایت وجود دارد. ممكن است بتوان با پردهدری و بیآبرویی كه برخی در مقابل دیگران انجام دادند، رای به دست آورد، اما من چنین هدف و انگیزهای ندارم.
پرسش: شما در اظهارات دیگری گفته بودید ” اگر آقای هاشمی و خاتمی تایید صلاحیت شوند …” چرا فكر میكنید كه ممكن است این افراد تایید صلاحیت نشوند؟
پاسخ: در مورد موضوعی كه من صحبت كردم خلط مبحثی رخ داده است. صحبت من عمومیتر از این حرفها بود. همه میتوانند در انتخابات شركت كنند ، اما صلاحیت آنها با توجه به سوابقشان و قوانین كاندیداتوری بررسی میشود و این در مورد آقای هاشمی، آقای خاتمی و من یكی است. اگر ردصلاحیت شوم به هیچ وجه از عشق و علاقه من به نظام و خدمت به مردم ایران كم نمیشود.
متاسفم كه بگویم برخی از این حرفها را فقط به كار بردهایم اما اعمال ما در واقعیت خدمت به مردم نبوده و همین برای مردم آزاردهنده شده است. من میخواهم ثابت كنم كه این كار شدنی است و تقاضای من این است كه مردم به گذشتهها وسوابق افراد نگاه كنند.
پرسش: شما در اظهارات گذشته و امروز خود اعلام كردید كه “شخصیت كاریزماتیك آقای هاشمی، خاتمی و … ظرفیت بكارگیری جامعه وسیعتری از نخبگان را در اختیار ملت میگذارد كه من حاضر نیستم در محدود كردن آن سهیم باشم” …
پاسخ : باركالله، عجب حرف قشنگی(با خنده).
پرسش: چرا با وجود چنین باوری كه دارید باز در انتخابات حضور پیدا میكنید؟
پاسخ: چون آقایان نگفتند كه وارد انتخابات میشوند. من با همه دوستان با آقای هاشمی، جناب ناطق و … مذاكره كردم.
پرسش: شما از آنها برای حضور در انتخابات دعوت كردید؟
پاسخ: نه، من تلاش كردم دیدگاهشان را در مورد حضور خودم بشنوم و راهنمایی بگیرم و البته به آنها گفتم كه اگر بیایید، من نیستم. من گفتم كه میخواهم وارد عرصه انتخابات شوم. ادب ایجاب میكرد كه بروم و به آنها بگویم، من اعلام كردم كه اگر شما حاضر شوید كنار میروم.
پرسش: پاسخ آنها چه بود؟
پاسخ: اینكه پاسخ چه بوده، بگذارید خودشان بگویند. من عین این عبارت را گفتم كه اگر حاضر شوید بنده به عنوان خدمتگذار جمهوری اسلامی ایران در گوشهای از دولت شما خدمت خواهم كرد.
پرسش: شما از آنان خواستید در انتخابات حضور پیدا كنند؟
پاسخ: كسانی چون آقای هاشمی و خاتمی سن و تجربهشان بیشتر از اینهاست و با یك كشمكش، گرمی و با یك غوره، سردیشان نمیشود، اما ادب ایجاب میكرد كه بگویم و من همین روش مودبانه را به كار بردم.
پرسش: نظرشان در مورد حضور شما چه بود، حمایت كردند؟
پاسخ: اجماعا گفتند حرفهای خوبی است و جامعه به شنیدن این حرفها نیاز دارد.
پرسش: به طور صریح تایید یا رد نكردند؟
پاسخ: پرسش سختی است، برخی میگفتند “صددرصد با حرفهای شما موافقیم”، اما روند پیشبرد امور در نزدیكی انتخابات بیشتر مشخص شده و تكلیف افراد معلوم میشود. آنها تشویق به حضور، پایمردی در ادامه مسیر و صبوری كردند.
پرسش: شما در بین كاندیداهای منتسب به جریان اصلاحات به دنبال ائتلافی مانند ائتلاف 1+2 در میان اصولگرایان نیستید؟
پاسخ: من به این موضوع علاقهمندم. مصلحت كشور را در تكثر تعداد كاندیداها نمیبینم. تشتت آرای مردم و انتخاب رییسجمهور به شكل دو مرحلهای آن هم به گونهای كه مجموع رای افرادی كه به مرحله دوم راه پیدا كنند، چندان قابل تامل نباشد، به صلاح نمیدانم.
تمام تلاشم را میكنم كه هم جناح اصولگرا و هم جناح اصلاحطلب را به این سمت هدایت كنم كه، برادران و عزیزان من، سیاستورزی عقلانی ایجاب میكند كه به سمت انتخاباتی حداكثر با دو نفر كاندیدا از هر یك از جناحها پیش برویم و هر یك از جریانهای اصولگرا و اصلاحطلب و حتی دولت كه شنیدهام به شكل خارقالعادهای یكی از جناحهای سیاسی شده است دعوت میكنم كه مجتمع شوند و مردم حداكثر با پنج، شش كاندیدا روبرو باشند؛ چرا كه ظرفیت انتخابات بیشتر از این نیست. در جبهه اصلاحطلبان از میان افرادی كه در دولت آقای خاتمی هم حضور داشتند و امروز به عنوان كاندیدا مطرح هستند تلاش میكنم كه ائتلافی شكل بگیرد.
پرسش: آیا شما تلاش میكنید به تنها گزینه جریان اصلاحات در انتخابات تبدیل شوید؟
پاسخ: اصلاحطلبان به معنای احزاب و گروههایی كه مطرح هستند، كسانی به عنوان كاندیدا در بین خود دارند. توصیه من این است كه بر اساس عقل سیاسی برخی از اشخاص كه در كنه مطلب به عنوان شورای مركزی احزاب اصلاحطلب حضور دارند امكان حضور پیدا كنند. رای واقعی مردم در مورد یك جناح فكری نیز با حضور یكی از افراد آنها روشن میشود و من به دنبال این نیستم كه این هدف را بشكنم، اما با توجه به اینكه من هشت سال از خدمتم را در دوران اصلاحات گذراندهام، رای خود را از میان اصلاحطلبان میدانم و از سوی دیگر تلاش میكنم، اصولگرایان و اصلاحطلبان معتدل را به سمت خود جذب كنم و پرچمدار اعتدال در كشور باشم.
پرسش: شما ستاد انتخاباتی و كابینه خود را تشكیل دادهاید؟
پاسخ: هنوز نمی توان ستاد تشكیل داد چون خلاف قانون است، اما در حال بررسی انتخابات هستیم. من بازنشسته دولت هستم و همه ساعات روز و شبم متعلق به خودم است و با دفتر وجاهایی كه اجاره كردهام یا دوستانم به من دادهاند…
پرسش: چه دوستان خوبی دارید!
پاسخ: با پول خردها هم میشود كارهایی انجام داد. در این حد ابرقدرت نیستیم كه هر شب در تلویزیون برنامه داشته باشیم، اما فكر میكنم در زمان قانونی انتخابات امكان گفتوگو با مردم فراهم شود و همین گفتوگو قطعا صفبندیهای سیاسی كشور را به هم خواهد زد. امیدوارم فضا بازتر شود. از اینكه آشوبی در كشور ما پس از انتخابات 88 بر اساس برخی تصمیمات به وجود آمد، نباید باعث ترس و واهمه شود. كشور ما آبستن حوادث نیست و امنیت كامل به لحاظ سیاسی دارد، البته این به معنای نبود مشكلات نیست، اما این مشكلات قابل درمان است و من برای آنها برنامه دارم. باید امكان حضور صاحبان اندیشه برای اعتلای جمهوری اسلامی فراهم شود.
باید میدان را از تندروها گرفت. خیلی نامردی است كه یك دوره طولانی اعتدال را مساوی انفعال و عدهای را كه آدمهای معتدلی بودند به نام سستبنیان در دفاع از ارزشهای جمهوری اسلامی معرفی كنند كه این اتهام اصولگرایان تندرو است. این جفاست كه معتدلین كشور را به دفاع از اركان قدرت در ضدیت با مردم متهم كنند.
امیدوارم این توانایی را پیدا كنیم كه جنبش اعتدال را كه یك نهال نوپاست و بر تارك آن اخلاق میدرخشد، آنقدر مستحكم كنیم كه امكان حضور در صحنه را پیدا كند.