در حالی که خیل نمازگزاران بعد از یک ماه روزه داری در تابستان گرم تهران برای اقامه نماز آماده می شدند مداح پیش از نماز عید فطر در مصلای تهران به بیان اظهارات تند سیاسی علیه برجام و خواندن شعری پر از کنایه خطاب به دولتمردان پرداخت.
به گزارش بویر نیوز، متن کامل اشعار جنجالی این مداح را که با اشاره به افراد نشسته در صف اول نماز که مسئولان دولتی و غیردولتی بودند، خوانده شده در ادامه می خوانید:
ای نشسته در صف اول نکنی خود را گم/ منتظر اقدام تو هستند هنوز این مردم
سیلی از کوخ نشین، کاخ نشین خواهد خورد/ و زمین خوار سرانجام زمین خواهد خورد
باز تحریم جدیدی به سنا رفت که رفت/ جسم برجام چو روحش به فنا رفت که رفت
هرچه می شد برد از کیسه ما برد که برد/برد_برد این بود آری، همه را برد که برد
وقت آنست که سر جای خودت بنشینی/ با دم شیر مکن بازی که بد می بینی
نوش جان همه اتان سیلی ۶ موشک ما/ شترقش برسد به ریاض و حیفا
مردم خودشون عواقب جهل و نادانی را می بینند ای جاهل
خدایی اصلا نمیخوام در مورد مضمون اشعار و جهت گیری سیاسیش صحبت کنم. ولی از نقطه نظر شعری، این اشعار حرف نداشت:
فقط نگاه به این دو بیت و معنای متفاوت “که” در دو بیت کنید:
باز تحریم جدیدی به سنا رفت که رفت/ جسم برجام چو روحش به فنا رفت که رفت
هرچه می شد برد از کیسه ما برد که برد/برد_برد این بود آری، همه را برد که برد
برای خودش حرف مفت میزنه
حرف مفت زده
این مداح جیره خوار( میثم مطیعی) از مبلغین ابراهیم رئیسی بود و در ایام قبل از انتخابات در محافل مختلف علیه روحانی و اصلاح طلبان به خواندن اشعار و مطالب تخریبی می پرداخت. این جاهل دلش از جای دیگری پر است ، اینجا عقده گشایی می کند.
جاهل.انسان اولیه
چیزی زدی چشمات باز نمیشه
خیلی مزخرف بودند مزخرف
بد اخلاقی بی حرمتی شماها هرچه بیشتر باشد نفرین مردم نسبت به شما زیادتر می شود واعتماد مردم روز به روز نسبت به شماکمتر میشود
اره شما دنبال بدبختی و فقر مردم هستید چون شما تا توانستیدمملکت را بر باد دادید و چپاول کردید لطفا واسه مردم تصمیم نگیرید چون از شما عاقل ترند و چقدر به شما بگن نه
حالش خوب نیست.خدا شفاش بده
? ما نه آنیم ندانیم که دردت زکجاست… (✍️: علی شیبانی)
شاعری مزدبگیر آمده و شاکی بود
همه در فکر نماز او پی هتاکی بود
حال، بی مُزد دَهَم پاسخ شعرِ پَستش
تا حساب سخنش خوب بیاید دستش
سخن از کارگر و پینهی دستش گفتی
چهرهی فقر در آیینهی دستش گفتی
از خجل بودن او نزد زن و فرزندش
از نیاسودن او نزد زن و فرزندش
پس ببین علتِ بیچارگیِ این مردم
گوش کن خوب، عزیزم، نکنی خود را گم
این که در کشور ما مفتخوران بسیارند
شیوهی مفت خوری را همه از بر دارند
مفت خور چشم به اموال عمومی دارد
خانهها در دلِ #املاک_نجومی دارد
لیک در شعر خود از کوخنشین دم بزند
حال ما را ز صدایش همه بر هم بزند
آنکه در اول صف بود، بدان؛ گم نشده است
مانده بر جا و برون از دل مردم نشده است
کارِ رأی است، اگر جاه و مقامی دارد
اثرِ خیزش خلق است که نامی دارد
رأی مردم چو بُوَد پشت و پناهش هیهات
که تو بیمایه کنی حمله به جاهش هیهات
ما نه آنیم، ندانیم که دردت ز کجاست
آنچه سوزاندت و در واهمه کردت ز کجاست
«بیست سی» چیست؟ فقط ملعبهی دست تو است
یک بهانهست که قصدش هدفِ پستِِ تو است
درد تو نِی طلبِ مذهب و آیین باشد
هدفت قدرت و پول است، که شیرین باشد
گر شود سفرهی رنگین شماها تأمین
میفروشید چه آسان به خدا، مذهب و دین
یاد باد آنکه تن و رَختِ وطن بُرد که بُرد
پول بیسابقهی نفتِ وطن بُرد که بُرد
سر و دستار ز مودار و کچل بُرد که بُرد
بُرد – بُرد تو همین است، دکل بُرد که بُرد
تو ز #برجام، عجب کینهی مطلق داری
بسته دکان تو را، جان دلم، حق داری
مَرد سوداگر اگر بسته شود دکانش
دق کند از غم ایّام و در آید جانش
حال بگذشته دو سال و تو چنین میخوانی!
مرحبا طاقت و صبرت، که عجب سگ جانی
گر که خواهی بکَنی باز در این کشور گور
ببری آرزوی خویش، الهی در گور.
بسیار عالی و کوبنده
ولی خدایی آدم با دل و جراتیه … ککی شیرم
احسنت به شاعر خوش ذوق علی شیبانی .مرحبا به این جواب .صد آفرین بر شما.
آنهایی که منفی دادند بیشترشان ندانستند منظور کدام شاعره
مَرد سوداگر اگر بسته شود دکانش
دق کند از غم ایّام و در آید جانش
ما نه آنیم، ندانیم که دردت ز کجاست
آنچه سوزاندت و در واهمه کردت ز کجاست
اسم بر جام عوض شد بر باد نام گذاشتند فقط کا عذ پاره باقی مانده