بویرنیوز: باور ميكنيد مردي 5 سال بخاطر قتل همسرش در زندان باشد در حالي كه آن زن زنده است! جالبتر اين كه زن مرموز خاك ايران را ترك كرده و پس از طلاق غيابي با مرد ديگري ازدواج كرده است.
به گزارش ایران 5 سال پيش زني جوان به طرز مرموزي در پاكدشت ورامين ناپديد شد و بچههايش با مراجعه به پليس خواستار رديابي اين زن افغان شدند.
وقتي مأموران وارد عمل شده و به تحقيق از بچههاي نگران اين زن كه مرضيه نام دارد پرداختند پي بردند كه مادر و پدر آنها با هم اختلافات شديدي داشته و بارها به جان هم افتادهاند.
هيچ ردپايي از زن گمشده در اختيار تيم تحقيق نبود و شوهرش نيز كه عبدالحسين نام دارد ادعا كرد هيچ اطلاعي از سرنوشت همسرش ندارد و دخالتي نيز در گمشدن مرضيه نداشته است.
جسد زن ناشناس
همزمان با گره كور در ناپديدشدن زن جوان، جسد زن ناشناسي كه در حوالي ورامين رها شده بود پيدا شد و به پزشكي قانوني انتقال يافت.
با توجه به افغاني بودن اين زن، بچههاي مرضيه در پزشكي قانوني حاضر شدند و با ديدن جسد ناشناس در حاليكه گريه ميكردند به سر و صورت خود زدند و ادعا كردند شك ندارند كه جسد متعلق به مادرشان است. از آنجاييكه متخصصان پزشكي قانوني اعلام كردند كه زن جوان به قتل رسيده است همه شاخههاي تجسسي به سمت عبدالحسين متمركز شد و همه وي را قاتل همسرش شناختند.
اين مرد بازداشت شد و ادعا كرد بيگناه است و گفت: من و مرضيه خيلي اختلاف داشتيم و بارها همديگر را تهديد به جدايي كرده بوديم اما من بخاطر بچههايم هميشه كوتاه ميآمدم تا اينكه يك روز وقتي به خانهمان رفتم شنيدم همسرم نيست، منتظر مانديم تا شب برگردد اما نيامد.
اين مرد كه ماجراي گمشدن همسرش را به پليس مخابره نكرده بود وقتي از وي پرسيده شد چرا به مراجع قضايي و پليس مراجعه نكردي سكوت كرد و همين باعث شد كه بازپرس پرونده نيز عبدالحسين را قاتل بشناسد. در برابر اصرار بر بيگناهي اين مرد، بازپرس براي وي قرار مجرميت صادر كرد و پرونده با صدور كيفرخواست در اختيار قاضي عزيزمحمدي رئيس شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران قرار گرفت.
اين زن نمرده بود
عبدالحسين در زندان ماند تا اين كه 4 سال گذشت و اين پرونده پيچيده ورق تازهاي خورد.
زني به نام «مرضيه» كه همه تصور ميكردند در ايران كشته شده است با پاي خود به كنسولگري ايران در افغانستان رفت و گفت كه هنوز زنده است و پدر بچههايش در ايران قاتل نيست.
مرضيه كه مدارك كاملي همراه خود داشت روبهروي مسئولان ايراني ايستاد و گفت: «از زندگي با عبدالحسين خسته شده بودم. خيلي اذيتم ميكرد تا اين كه تصميم گرفتم به افغانستان برگردم و نزد خانوادهام باشم. يك روز وقتي از خانه خارج شدم با برنامهريزياي كه كرده بودم با گروهي خودم را به مرز رساندم و غيرقانوني به خاك كشورم برگشتم و سپس نزد خانوادهام رفتم.
هيچ تماسي با تهران نداشتم تا اين كه در آنجا تصميم گرفتم به صورت غيابي طلاق بگيرم. پس از جدايي با مرد ديگري در اينجا ازدواج كردم تا اين كه شنيدم پدر بچههايم در ايران به تصور اين كه من كشته شدهام بازداشت است و اينجا آمدم تا بگويم من زندهام.» وقتي ماجراي مرضيه از كنسولگري ايران به مقامات قضايي گزارش شد همه شگفتزده شده بودند، عبدالحسين نزديك به 5 سال بيگناه در زندان بسر ميبرد. بنابر اين گزارش، قرار است اين مرد بزودي پيش روي قاضي عزيزمحمدي بايستد تا مجوز آزادياش را بگيرد و پليس بايد مشخص كند جسد ناشناس زن افغان متعلق به چه كسي بود و عاملان جنايت چه كساني بودهاند.