حسین انصاری
باز باران با دل پرخون
می چکد بر قبر یک گمنام…
روزی که تربت پاک و مطهرت را از بهشت خیبر جدا کردیم و برپیشانی پینه بسته شهرمان به یادگار گذاشتیم، کمتر کسی گمان می برد که پس از آن همه اشک و سلامی که نثارت کردیم همچنان در آغوش بی مهر خاک شهرمان زیر باد و باران و آفتاب روضه ی بقیع بخوانی!
فرزندی که روزی در آغوش پرمهر مادر لبخندی خدایی بر لب داشت و با سربند یا حسین زیر قرآن قدیمی پدرش وداع آخر میگفت اکنون در کنار ما انگشت حیرت بر دهان گرفته است!
و چه زیبا فرمود امام امت:
سلام من به مفقودین عزیزی که مونسی جز نسیم صحرا و پناهگاهی به جز مادرشان حضرت زهرا سلام ا… علیها ندارند.
جامعه ای که باید به فکر رشد و تعالی فرهنگ والای دینی و تحقق مطالبات رهبری باشد، تلاش زیادی صرف ساختن تالارهای مجلل عروسی و ساختمان های جدید و بی مصرف میکند و دریغا از سقفی که تربت پاک و مطهر مهمان شهرمان را از بی مهری مسئولین شهرمان نگاه دارد! مگر آقایمان نفرمود که مقبره شهدای گمنام باید همچون نگینی بر پیشانی شهرهای ما بدرخشند! آیا او به اندازه یک سقف هم سهمی ندارد؟! مسئولین محترم نورآباد، مگر او همان شهیدی نبود که روزی در زیر تابوتش عکسی به یادگار میگرفتید؟ اعضای محترم شورای شهر یادمان نرفته است چه وعده ها و هیاهوهایی که در تریبون ها و بنرهای تبلیغاتیتان به راه نیانداختید! و در ذهنمان مانده است که عده ای میگفتند سنگ تمام میگذاریم!!
اگر پول میخواهید بگوئید خودمان دست بکار میشویم…
سنگ و سیمان و آجرتان کم است بگوئید، ما هستیم..!
ای کاش در همان خاک های گرم کوشک مانده بود تا اینکه بدون هیچ احترام و سر پناهی اینجا غریب رهایش کنید…!
براستی باورمان شد که اینان گمنامند پس روی سنگ مزارشان نوشتیم شهید گمنام….!
میز نشینان محترم این رسم مهمان نوازی فرزند روح اله نیست..!
خیانت است که گمان ببریم شهدا دنبال زینت و زیور و سنگ مزارند…!
اینها به خورشید نور میدهند و به زمین و زمان منت…!
پس یادتان نرود که به صدقه بی سری شهداست که اکنون در پشت میزهایتان پیگیر اخبار لغو تحریم هائید..!
اینها همانند که قمقمه هایشان را دفن کردند تا هوس آب نکنند، نکند که شما هوس آنطرف آب را بکنید..!
فراموش نکنید شکوه و شکایات و گله های مادر پیر این شهید عزیز را در روز قیامت
ولی انگار غربت شهدایمان پایانی ندارد…
و تو ای شهیدی که در سینه بی مهر خاک ممسنی خاک میخوری بدان هیچگاه در هیاهو و تغافل مسئولان گم نخواهی شد چرا که وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ…
ای شهید ما لایق این همه بزرگی نبودیم پس فاتحه ای بخوان برایمان که تو زنده ای و ما مرده!
مسئولان نورابادی واقعا کارایی لازم را ندارند و حتی بعد از چندین سال دستی به تپه شهید گمنامشان نکشیده اند. و به حالت اول رهایش کرده اند.از شهرهای اطرافتون یاد بگیرید…
باشت تا دبروز یه روستایی دورافتاده بی ببین الان چه شهر زیبا و پیشرفته ای وابیه اما نورآباد با قدمت چندین هزار ساله و همه چی عقب افتاده. نه بافت درست نه مسئول درست نه اقدامات عمرانی داخل نورآباد وانبیه.
قصه تلخی است که همیشه تکرار میشود…
جناب انصاری عزیز، زیبا و دلنشین غربت و غریبانه بودن رو بر قلم جاری نمودی، امید است که مسئولین محترم شهرستان این غم نامه را بخوانند.
آفرین بر آقای انصاری که به این مسئله مهم پرداخته است و به مسئولین شهرستان تذکر داده است. مطلب زیبا و ارزشمندی بود. بخصوص اون جمله حضرت امام خمینی ره. مرحبا.
باسلام و عرض ادب و احترام
بنده از آقای انصاری حمایت میکنم و احسنت به چنین قلمی که اینقدر زیبا از شهدا دفاع میکند. تا کی باید سکوت کرد و بغض را نگه داشت. ممسنی هزار و یک مشکل داره ولی هیچکس به دادمون نمیرسه بازم یکی پیدا شد که فریادی سر بده
لبیک یا حسین… شهید گمنام ما شرمنده ایم… وای بر مسئولین ما!!!
هر چند نورآباد دیار مومنان و فرهیختگان و نخبگان است ولی حیف که چنین مسئولین بی مسئولی دارد
واقعا خجالت!!!!!!
ما هر چ داریم از همین شهدای عزیز است چطور شده ک اینقدر بیخیالیم!!!
بسیار زیبا و تاثیر گذار
خجالت واژه ی نامأنوسی ست با مسئولین این شهر….برای خود کاخ میسازند وبرای شهیدکپر!!!!! از صدقه سری این شهدا بر میز و صندلی هایشان خیمه زده اند و از شهیدفقط برای جلو بردن سیایتهای خباثت آلودشان استفاده میکنند…شرمتان باد….البته این شهدا فرزندان زهرای اطهر هستندومأنوسندبا نامهربانی ها….
طاىفه گراىى نماىنده کنونى آقاى شفيعى و سو مديريت در ممسنى و رستم اين خطه رو از گچساران 200 سال عقب انداخته, علت مردم هستند که اينجور برسرشون مياد, از ماست که بر ماست
منم خجالت می کشم که چنین مسئولان بی تدبیری داریم
زیبا نوشتی ولی ای کاش زیبا نشینان پشت میز ذره ای از تلخی نامه ات را می فهمیدند ای کاش می دانستند درد مردم چیست
درود بر انصاري كه حرف دل مادران چشم به انتظار مفقودين را زد
باید فریاد زد اینهمه بی تفاوتی و سوء مدیریت در شهرستان را… فریاد کن برادر سکوت بس و کافی است. الان باید فریاد زد
باسلام و تشکر از شما
کاش عده ای مفهمیدند حال یک مادر شهیدی که از فرزندش فقط یک عکس داره
اینه جواب شهدای ما جواب اون همه اخلاص
ای کاش روزی برسد که از نام شهدا برای رسیدن به نام و نان استفاده نکنیم. ای کاش روزی برسد به شهدامون از ته دل احترام بگذاریم. ای کاش روزی برسد که بفهمیم آنها واقعا زنده اند.
سلام آقای انصاری گل فرمودی کو گوش شنوا