پایگاه خبری تحلیلی بویرنیوز: اواخر دهة هفتاد نوار طنزی با عنوان غضنفر (علیجانی) وارد بازار استانهای لرنشین جنوب کشور شد که خندههای فراوانی را بر لبها جاری میکرد. در دورانی که مردم به راحتی نمیخندیدند و بیش از هر زمانی به شادی نیاز داشتند، خاکیان با روایت غضنفر؛ ذائقهها را به سمت شادی و شاید هم نوعی طنز تلخ اجتماعی آن روزگار برد تا گل از گل مردمان، هم زبانش بشکُفد.
احمد خاکیان خالق ماجرهای طنز غضنفر متولد ۱۳۵۸ و دارای مدرک کارشناسی ارشد جامعه شناسی از دانشگاه آزاد دهاقان استان اصفهان است. او ازدواج کرده و یک دختر ۵/۱ ساله دارد. شغل وی مدرس دانشگاه و نویسنده و کارگردان رادیو در صدا و سیمای مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد است. خاکیان زادة شهرستان نورآباد ممسنی است. وی مخاطبان طنزهای خود را در استانهای کهگیلویه و بویراحمد، فارس، بوشهر، جنوب استان اصفهان، شمال خوزستان و بخش از استان چهارمحال و بختیاری که اکثراً لر زبانها هستند، میداند.
خاکیان که انتشار نوارهای ماجراهای طنز غضنفر ۱، ۲ و ۳ را در کارنامة خود دارد بعد از وقفهای هشت ساله، مدتی است که سیدی غضنفر چهار را روانه بازار کرده است. این قسمت ادامة سه نوار قبلی از مجموعه غضنفر علیجانی بوده که از پنج آیتم تشکیل شده و هر آیتم دو تا سه موضوع اجتماعی را در قالب طنز بیان می کند. در نوار غضنفر علیجانی (چهار) پنج شخصیت اصلی به نامهای غضنفر، با هنرنمایی”احمد خاکیان”، “عبدوشاه”، “گشمرد” و “لوییس” با هنرنمایی “پیمان عبداللهی” و سارا و عروس با هنرنمایی “فرشته ذوالفقاری” اجرا شده است. برای آشنایی بیشتر با وی به گفتگو مینشینیم که در پی میآید.
با احمد خاکیان راحترید یا غضنفر عیلجانی؟
در مصاحبهها با اینکه خاکیان خطاب شوم، راحتر هستم. (با خنده)
مختصری درمورد نوارهای قبلی توضیح دهید؟
دقیقاً یادم نمیآید اولین نوار ماجراهای طنز غضنفر چه سالی منتشر شد ولی فکر میکنم سال ۷۹ بود. این نوار کاملاّ به صورت اتفاقی و بدون برنامهریزی قبلی با یک دستگاه ضبط صوت معمولی انجام شد. آن موقع ۲۳ سالم بود. درباره نوار اول هیچ مطالعهای نداشتم و به همین دلیل بدون استرس و همراه با صفا و صمیمیت بود. یکی از دوستان دکمه ضبط را زد و ما هم یک متنی را که از قبل آماده کرده بودم میخواندم (به همین سادگی) و اصلاً پیشبینی نمیکردم که کار با این استقبال مواجه شود. غیرحرفهای بود ولی طبق برآوردهای شرکت پخش محصولات فرهنگی عرفان اندیشه این نوار حدود ۳۰۰ هزار نسخه فروش داشته است. این آمار رسمی نیست بلکه خیلی از نوار توسط مردم کپی شده بود. آن اثر بیشناسنامه بود و به شکل رسمی هم وارد بازار نشد و به همین دلیل آمار دقیقی از تیراژ آن وجود ندارد.
استقبال مردم از نوار اول موجب شد، سراغ نوار دوم بروم. زمان دقیق انتشار این نوار را نیز به یاد نمیآورم ولی فکر میکنم سال ۸۰ بود. بیش از یکسال روی متن آن به صورت حرفهای کار کردم. خیلی انگیزه داشتم. این نوار با همکاری آقای مختاری در در استودیوای حرفهای در شهر تهران ضبط شد. نزدیک به ۳۰ هزار نسخه فروخت که نسبت به کار اول استقبال کمی از آن صورت گرفت. البته در نوار دوم سعی کردم به لحاظ محتوایی مسائل اجتماعی را مطرح کنم.
از نظر خودم بهترین اثرم نوار سوم بود که با تمام وجود عاشق آن هستم. این نوار فاصلهای جدی با همة کارها و آثارم داشت و در یک کلام فوق العاده بود و بیش از ۳۰ هزار نسخه فروش رسمی داشته است.
بعد از انتشار سه نوار، دیگر خبری از غضنفر نشد و حالا بعد از نزدیک به هشت سال قسمت چهارم منتشر میشود. دلیل این تأخیر طولانی چه بود؟
چون محیطهایی که در آن کار میکردم هیچگونه ارتباطی با حوزة کاریم نداشت. مدت زمانی در شرکتهای حقوقی و سد سازی در استانهای فارس و خوزستان کار میکردم که نزدیک به هشت سال از بهترین دوران زندگیام تلف شد و از کارهای فرهنگی فاصله گرفتم. در این مدت به صورت فشرده و در اوقات فراغت دست به قلم میشدم و طنز مینوشتم که حاصل آن دوران “سیدی غضنفر چهار” است. واقعاً احساس میکنم هشت سال از بهترین لحظات زندگیام را از دست دادم و این در حالی بود که این زمان میتوانست موجب خلق آثار قوی فرهنگی در عرصة نمایش رادیویی شود؛ ولی متأسفانه بر باد رفت. در سال ۹۰ با حمایت برخی از مسئولان صدا و سیمای کهگیلویه و بویراحمد به ویژه آقای داریوش دبیقی، به این سازمان آمدم و خوشبختانه تا به امروز حدود ۴۰۰ نمایش طنز “بیراث آباد” را تهیه و تنظیم کردم. الان از اینکه در جایگاه واقعی خود قرار دارم خیلی احساس خوبی میکنم.
بازتاب اجتماعی قسمت چهارم غضنفر را در میان مردم چگونه ارزیابی میکنید؟
از طریق بازخوردی که با مردم داشتم؛ (تماس تلفنی، پیامک و ایمیل) متوجه شدم که قسمت چهارم، انتظارات مردم را برآورده نکرده است. بعد از مدتی طولانی دوباره ظاهر شدیم، مردم نیز انتظار یک کار مناست و قوی را داشتند اما انتظارات برآورده نشد چون انتظار اثری قویتر از قسمت سوم را داشتند. خوشبختانه به همین دلیل از سوی مخاطبان مورد نقد و بررسی جدی قرار گرفت (چرا که به قول ضرب المثل اروپایی هیچ کس سگ مرده را لگد نمیزند).
آیا شما این انتقادات را قبول دارید؟
برخی را قبول دارم و برخی را نه. بدون شک قسمت چهارم ضربآهنگ، جذابیت و شور و حال آثار قبلی را نداشت. اشکال کار ما به دلیل استفاده از طنزهای اینترنتی در قسمت چهارم بود در حالی که در قسمت سوم از طنزهای اصیل و مردمی همین دیار استفاده کرده بودم. به نظر میرسد مردم طنزهای اصیل را بهتر میپسندند و با کاراکترها بهتر ارتباط برقرار میکنند. فضای کار بیشتر به یک محیط زمانی و مکانی محدود و ساکن بود و متأسفانه کمتر از حکایتها و تعریفهای اصیل استفاده شد. در این قسمت، غضنفر که باید کاراکتر اصلی باشد از نظر تیپ شخصیتی به سمت حاشیه رفت و این موضوع باعث کاهش صحنههای خندهدار و حرکتهای زیرکانه و بزلهگوییهای وی است. نقدهای منتقدین را به دقت یادداشت کردهام که در آثار بعدی از آنها استفاده میکنم.
در اینجا نقدی بر شما وارد است و مخاطب آگاه از خود میپرسد شما وارد یک فضای هنری شدید و بدون شک از تجربه و توانایی دیگران نیز استفادههایی داشتهاید، پس چرا با وجود داشتن تجربه هشت ساله در این زمینه و نوشتن نزدیک به ۴۰۰ طنز رادیویی، قسمت چهارم غضنفر ضعیف است؟
این نتیجة تشویش ذهنی من بود که به رغم داشتن تجربه، کار ضعیفی ارائه شد. دلیل اصلی آن شرایط بدی بود که در این هشت سال به من وارد شد. نگرانی و وسواس به حدی بود که حتی یکبار در استودیو دچار حملة مغزی شدم ولی باز سعی کردم که کار خوب انجام شود.
ولی کار خوب از آب درنیامد؟
من با شما مخالفم. چون به هر حال کپی و خرید غیرمجاز مزید بر علت بوده که کار زیاد به فروش نرود. شخصیتپردازی خوبی در قسمت چهارم صورت گرفته است، البته تنها نزدیک به یک ماه است که وارد بازار شده و زود است درمورد عدم استقبال از آن اظهار نظر کنیم. متأسفانه قسمت چهارم تا به امروز بیش از ۹۵ درصد به صورت کپی غیرمجاز در اختیار مخاطبان قرار گرفت به طوری که تا به امروز فقط بیش از چهار هزار نسخه از این اثر فروخته شده است. به گواه مسئول شرکت عرفان و اندیشه شیراز بیش از ۳۰۰ هزار نسخه از این کار در بین مردم وجود دارد که اگر در عدد ۵۰۰ به عنوان سود هر سیدی ضرب شود مبلغی معادل ۱۵۰ میلیون تومان خواهد شد. این در حالی است که من بعید میدانم هزینههای خود را هم دربیاروم. آن همه وقت، جنگ اعصاب و زحمات پیشکش کسانی که حتی یک لحظه هم به منافع مادی من فکر نمیکنند؛ منافعی که میتواند آثار بعدیام را پربارتر کند.
دلیل این کار غیراخلاقی را در کجا میبینید؟
در یک نگاه کلی فروش اثر به شکل غیراورجینال از طرف مراکز ضد فرهنگی، خریداری و پذیرش آثار کپی از طرف برخی از مخاطبان از عوامل مهم قلمداد میشود. در نتیجة پیشرفت دستگاههای الکترونی، آثار به صورت غیرقانونی کپی و رایت و بلوتوث میشود و موجب شده که فروش به شدت کاهش پیدا کند. قسمت چهارم هم از این بیماری در امان نماند و به صورت غیرمجاز خرید و فروش میشود. فقط نزدیک به پنج درصد این اثر را به صورت مجاز و اورجینال میخرند این در حالی است حتی هزینههای اولیه کار را نیز نتوانستیم تأمین کنیم. به نظر من باید نهادهای دولتی وارد میدان شوند. یکی از راهکارهای مناسب در این زمینه برخورد جدی ادارة کل فرهنگ و ارشاد اسلامی با متخلفان است که کار سختی هم نیست. با اطلاع رسانی نسبت به پیامدهای بسیار مهم کپی رایت میتوان تا حدودی نیز این مسئله را حل کرد.
البته امکان دارد در آینده سوء استفادههای بیشتری هم انجام شود که الآن باید کاری کرد، شما برای اینکه قسمت چهارم غیر قانونی کپی نشود کاری کردید؟
پس از توزیع اثر سوم در ۶ شهرستان پیگیری حقوقی کردم که خوشبختانه در آن زمان با همکاری جدی قضات پرونده با متخلفین برخورد شد. اما من با یک جریمه بسیار ناچیز همة آنها را بخشیدم که اشتباه بسیار بزرگی مرتکب شدم و الان پشیمانم ولی تصمیم دارم باز هم پیگیری کنم و این بار قاطعتر هستم.
آیا مسئولان استانی نیز از انتشار قسمت چهارم حمایتی کردند مثلاً اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی؟
در خصوص ادارة کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان که نظر خاصی ندارم اما حوزة هنری در واقع از کار من حمایت کرد. هر چند به عنوان یک طنزپرداز و منتقد اجتماعی از کسی ستایش نمیکنم اما وظیفة اخلاقی خود میدانم که از مجموعة حوزة هنری به ویژه آقای پارسیاننژاد به دلیل پیگیریهای جدی وی برای گرفتن مجوز و همچنین حمایتهای مالی سپاسگذاری کنم. حتی آقای پارسیاننژاد معاون خود را برای أخذ مجوز به تهران فرستادند.
احمد خاکیان چقدر با غضنفر علیجانی تناسبی دارد؟
امیدوارم شباهتی نداشته باشد، چون غضنفر شخصیت عجیبی دارد. گاهی راستگو است و گاهی دروغ میگوید، گاهی انسان شریفی است، گاهی شارلاتان میشود ولی با این حال آدم بدی نیست. ضمنآنکه من هرگز نمیتوانم تحمل کنم که عبدوشاه، پدر و پدربزرگم را آن طور کتککاری کند در حالی که من با (گرهان) مسلح شاهد و نظارهگر باشیم.
اگر شما وارد درگیری شدید میشدید، حسابی کتک میخوردید؟
حق با شماست. عبدوشاه خیلی نفهم است. (باخنده)
روایتهای غضنفر طنز تلخ روزگار ما است یا بیشتر تخیل است؟
در ماجراهای ظنز غضنفر بیشتر روی موضوعاتی دست گذاشتم که در درازمدت نیز مورد توجه قرار گرفته و با گذشت زمان کهنه و نابود نشوند. مسائل اجتماعی مانند اعتیاد که تاریخ مصرف ندارد و یا روابط جنسی و خیانت که از جمله معضلات اجتماعی جامعه ما است. البته در اثر پنجم تلاش میکنم به موضوعهای اجتماعی مهمتری بپردازم.
چرا کار تصویری انجام نمیدهید؟
من اساساً به کار صوتی اعتقاد بیشتری دارم، زیرا که در کار صوتی مخاطبان به دلخواه و آنطوری که دوست دارند فضاهای داستان و کاراکترها را در ذهن خود به تصویر میکشند و این حقیقت شاید از عوامل ماندگاری بیشتر آثار صوتی باشد. در حالی که در آثار تصویری تنها یک تصویر آن هم بنا به سلیقة نویسنده و کارگردان خلق میشود. البته من در آینده نزدیک به دنبال یک طنز اجتماعی تصویری هستیم اما نمیدانم تا چه حد موفق شوم.
شما میگویید با کار تصویری و مصور اعتقادی ندارم، حال اگر ما بخواهیم عکس شما را منتشر کنیم چطور؟
نام و اسم ما دیگر یک چهرة پوشیده نیست و اگر هم اکنون هم به سایتهای اینترنتی مراجعه کنید عکسها ما را میبینید. عکس برای معرفی شخص مصاحبه شونده به خوانندگان مهم است. درمورد غضنفر چون در کار صوتی مخاطب میتوان در خیال خود شخصیتپردازی کند بهتر است که تصویری در کار نباشد. حال که چهرهام برای مردم علنی و پخش شده عکس ما را هم بزنید.
شخصیتهای طنزهای خود را چطور خلق کردید؟
شخصیتها تخیلات ذهنی خودم هستند و چون روزانه با آدمهای مختلفی سر و کار داشتهام و در ذهن خودم آنها را خیالی ترسیم میکنم.
تا حالا شده که در خانه با همسرتان از واژهها و اصطلاحات طنز غضنفر استفاده کنید؟ برای مثال به او بگویید گلمبر؟
به او گلمبر نگفتهام اما در خانه شوخ طبعی میکنم. البته خانم من اساساً آدم جدی است.
شما در دانشگاه تدریس هم میکنید، آیا طنزپردازی شما در دانشگاه هم کارکردی دارد؟
دانشگاه محیطی علمی و تا حدودی جدی است و من به تجربه دریافتهام که شخصیت واقعی من با شخصیت هنریام باید قابل تشخیص و تفکیک باشد، به همین دلیل در روابط اجتماعی با مردم احمد خاکیان هستم. البته سر کلاس گاهی شوخ طبعی میشوم و طنزهایی هم تعریف میکنم که شاید بتواند فضای کلاس را از حالت خشک خارج کرده و به فهم بهتر مطالب جامعهشناسی کمک کند که خوشبختانه دانشجویان بسیار با ظرافت برخورد میکنند و مشکلی در این خصوص ندارند.
آیا تاکنون برخوردی از طرف نیروهای امنیتی و انتظامی با شما شده است؟
خیر اصلاً. حتی تذکری هم داده نشده است.
آیا تا به حال آثارتان سانسور شده است؟
تنها چند جمله در اثر سوم و یک جمله هم در اثر چهارم بود. به طور کلی میتوانم بگویم سانسور جدی نشده البته من خطوط قرمز را رعایت میکنم که نیازی به سانسور نباشد والا خیلی بیشتر میخندانم.
به نظر شما در چهار قسمت ماجراهای طنز غضنفر بهترین و ماندگارترین بخشهای آن کدام بودهاند؟
از لحاظ محتوا سوژة جنسی، اثر سوم غضنفر و به لحاظ طنز درگیری، اثر دوم بهترینها بودند.
چرا برای کارها و آثار خود قالب طنز را انتخاب کردید؟
به نظرم من قالب طنز در شرایط فعلی تأثیرگذارترین قالب ادبی و هنری است و اگر با جامعهشناسی همگام شود میتواند انتقادیترین مطالب را بیان کرد. امروزه عموم مردم به دنبال جملات تاثیرگذاری هستند که طولانی نبوده و مسایل و مشکلات اجتماعی را به کوتاه ترین شکل ممکن بیان کند و این موضوع از طریق طنز محتوایی امکان پذیر است. اولویت در کارهای من خنداندن مردم بوده که در لابه لای آن پرداختن به مسایل و آسیب های اجتماعی نیز مدنظر است. در واقع طنز را به پرندهای تشبیه میکنم که تحلیل محتوا و خنده دو بال آن هستند.
خانواد شما پدر، مادر و یا خواهراو برادارانتان هم بزله گو بودند؟
من یک خانوادة پنج نفری داشتم. پدر، مادر و برادر کوچکم همه از دنیا رفتند و تنها یک برادر داریم. تقریباً به جزء مادرم همه بزلهگو بودهایم و هستیم.
آیا کار بعدی نیز دارید؟
به رغم اینکه از نظر مالی از کار چهار هیچ امتیازی به دلیل کپی رایت برای من دربر نداشت اما کار را ادامه خواهم داد. اتفاقاً قویترین طنزهایم را برای قسمت پنجم برنامهریزی کردم که به زودی متن آن را برای مجوز میفرستم.
نظرتان درمورد تغییر نام استان چیست؟
چون مطالعهای در این زمینه ندارم پس قاعدتاً نظری هم ندارم.
در پایان آیا صحبتی با مردم دارید؟
از مردم که همیشه با استقبال خود از قسمتهای مختلف ماجراهای طنز غضنفر ما را مورد لطف قرار دادهاند، تشکر میکنم. از مردم عزیز و علاقمندان خواهش میکنم که برای حمایت از ما و انتشار آثار در آینده از خرید سیدیهای غیرمجاز و کپی خودداری و اثر اورجینال و اصل را تهیه کنند.
لطفاً در پاسخ به کلمهها و جملههای زیر اولین کلمه یا جملهای کوتاه که به ذهنتان میرسد را بگویید؟
محبوبترین طنزپرداز: مهران مدیری
استقلال یا پیروزی: هیچکدام
غضنفر: انتقاد
گلمبر: وفاداری
گشمرد: بیخیالترین مرد دنیا
کپی غیرمجاز: بدترین دزدان جهان
کهگیلویه و بویراحمد: خویشاوند ممسنی
قویترین مرد جهان: عبدوشاه
زیباترین جمله در باب هنر: غیر از هنر که تاج سر آفرینش است / بنیان هیچ سلطنتی جاودانه نیست
احمد خاکیان: خنک آن قماربازی که بباخت هر چه بودش / بنماد هیچش الا هوس قمار دیگر
فضولترین انسان: اَغو
منبع: k-b.ir
خدا پدر و مادرت رو بیامرزه که یک تنه مشکلات رو برمون اسون کردی حداقل لحظاتی با تو غم نداشتیم
اخیش گفتی واقع اغو مهلی فضوله / از خروس مشی ایمور و دیگون عامه همه جان هم میگفتی
وقول غضنفر موقع عمل: سربلند بی جوون
با سلام خدمت اقای خاکیان لطفا خودت را یه چی مظلیم بگه تا یکی دلش سیت بسوزه
کارات خیلی عالین واقعا ما اهالی خوزستان دوست داریم
ولهی بویر نیوز اینوسه که تش بر ویبو
غضنفرجان زمانی که مامی خندیدیم ،ازگرانی وبی عدالتی و فساد خبری نبود.امروزباهیچ طنزی نمی توانیم بخندیم. زیراگرسنه ایم وتشنه عدالت.خیلی دوستت داریم. بویرنیوزمطالبت خیلی عالی است مرحبا
غضو نه غضنفر
فک نمیکردم آدم تحصیلکرده ای باشه اما من ذاتا علاقه ای به اینجور چیزا ندارم و به نظرم هیچ جذابیتی نداره . به هر حال موفق باشن
جمع کن
در جواب سهيلا . متأسفم كه معني طنز هايش را نفهميدي سفارش ميكنم يكبار هم كه شده با دقت به طنز هايش كوش كن كه سراسر مسائل اجتماعي غلط را به ما گوش زد ميكنه. از خاكيان هم تشكر ميكنم به خاطر فهم و شعور اجتماعي بالايشان .
یادته عبدوشاه نزیک برس ابادی یه دم بیل نریمونی ما بین دوشونت زه کلوتوم از گناوه
کارهات عالیه 4 از همه باحال تر بود .ممنون
غضنفرجون اگه باملانصرالدین هم دست به یکی کنی و بیایی نمیتونی خنده رو بردل رنجور ما حک کنی اگه لبی به تبسم باز میشود به مثابه شعر معروف : خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است . کارم از خنده گذشته که به آن می گریم.
دمت گرم کا خیلی با مرامی
اقای علیجانی عزیز نوکرتم منتظر غضنفر 5هستیم
اگر چند طنز هم قرار می دادید بهتر بود ممنون