سه شنبه 19 اسفند 1393 - 4:09

نگاهی به لباس محلی زنان و مردان در کهگیلویه و بویراحمد/ تصاویر

با دو نخ زیر گلو بسته می‌شود، برای زیبایی معمولا سکه‌های طلای موسوم به اشرفی را به حالت آویخته روی این سرپوش‌ها می‌دوزند.

کلاه‌های زنانه که عرق‌چین هم نام دارد عبارت است از پارچه‌ای الوان و دست‌دوز که زنان عشایر آن را می‌دوزند. شکل این کلاه در ایلات بویراحمد و کهگیلویه متفاوت است به این صورت که در مناطق چرام، بویراحمد، باشت و دشمن‌زیاری همانند کلاه‌های زنان مناطق ممسنی و قشقایی، کوچک و سبک بوده اما در ایلات بهمئی و طیبی به تبعیت از زنان ایلات بختیاری این کلاه بزرگ‌تر می‌باشد برای این که بتوان بر لبه آن مهره، منجوق و پول‌های طلا و نقره دوخت تا زیبا به نظر آید.

1

البته در میان ایلات ممسنی و قشقایی و بویراحمدی نیز رسم بکار بردن تزئینات بر کلاه از جمله پولک‌دوزی و دوخت پول‌های نقره و سکه‌های طلا مرسوم است. این کلاه‌ها بیشتر از پارچه‌های مخمل رنگارنگ دوخته می‌شود و با دو نخ زیر گلو بسته می‌شود. امروزه استفاده از کلاه کمتر رایج است و به جای آن از روسری‌های شهری استفاده می‌شود.

کهنه یا تور در رنگهای شاد به اندازه ۱٫۵ در ۲ متر که به وسیله سوزن قفلی در زیرگلو بسته می‌شود از دیگر سرپوش‌های زنانه است. معمولا این کهنه یا تور با سوزن قفلی طلا و تزئینات مربوطه به زیر گلو بسته می‌شود.

” روسری یا چارقد” از دیگرسرپوش‌های زنانه این استان است که بر روی کلاه و تور وبه صورت آویخته از پشت سر بسته می‌شود. تنوع رنگها سبب زیبایی این سرپوش است.

در ایلات به روسری، مقنعه، لچک و مینا نیز گفته می‌شود. بستن مینا در کهگیلویه با بویراحمد تفاوت دارد. در بویراحمد، باشت وچرام مینای کم طول و عرض مورد پسند می‌باشد اما زنان ایلات طیبی و بهمئی مانند زنان عرب از مقنعه‌هایی که شرابه‌های آن تا کمربند آویخته و بیشتر مو و چانه را می‌پوشاند، استفاده می‌کنند.

6

مینا خاص زنان میانسال و جاافتاده و لچک و چارقد که اکثراً سفید و الوان است، مورد استفاده زنان جوان و عروسان و دختران می‌باشد. روسری و مینا را از تورهای سفید و سیاه درست می‌کنند. سفید و رنگین آن را جوانان و سیاه را زنان سالخورده می‌پوشند.

دستمال: زنان دستمال را بر روی مقنعه و کلاه می‌پوشند. نحوه بستن و شکل دستمال در ایلات بختیاری، بهمئی و طیبی با ایلاتبویراحمد، چرام، باوی و دشمن‌زیاری تفاوت دارد. دستمال‌های ابریشمی سبک و کم طول و عرض و الوان را پشت کلاه قرار می‌دهند به طوری که مو و پول‌های طلا و نقره که بر روی کلاه یا نوار تیره زرد رنگ آن دوخته می‌شود و به آن «اراج» یا نوار می‌گویند، پیدا است. زنان طیبی و بهمئی دستمال‌های بلند سیاه، سرخ و الوان (هفت رنگ) انتخاب می‌کنند. بویراحمدی‌ها لبه دستمال را تا پیشانی می‌بندند و موی سر کاملاً پنهان است. دستمال زنان جوان، الوان و زنان سالخورده و صاحب اولاد همگی سیاه رنگ است. اکنون دستمال‌بندی میان زنانی که حافظ سنت ایلی هستند رایج است اما در میان زنان و دختران تحصیل کرده جز به هنگام عروسی و دید و بازدیدهای خانوادگی منسوخ شده است.

“دَلگ” نوعی کت زنانه است با آستین‌های بلند که این تن پوش در رنگ‌های مختلف وبه اقتضای سن زن با تزئینات زیبایی در فصول سرما و مراسم عروسی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

شلوارهای زنانه ( تُمبون یا تُنبون) از دیگر تن‌پوش‌های زنانه این قوم است و انواع متنوع آن در مراسم مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد. جومه یا جامه زنانه از ۲٫۵ تا ۳ متر پارچه در رنگ‌های شاد و متنوع و به صورت آستین‌دار و چاک‌دار درست می‌شود و معمولا از گردن تا مچ پا ادامه دارد.

5

جوراب: جوراب نوعی پاپوش زنانه و مردانه بود که در شهرها از نخ به وسیله زنان بافته می‌شد و کفیِ چرمی به وسیله کفشگران شهری به آن وصل می‌شد.

پوشاک مردان:

پوشاک مردانه انواع کلاه‌های نمدی و کلاه‌های نمدی گردولچک که به صورت نیم کلاه است از سرپوش‌های مردانه است.

تن پوش‌های مردانه را “دَلگ” یا کت درازی که تاروی زانو را می‌پوشاند و با دکمه بسته می‌شود و از دو طرف دارای چاک است وهمینطور شال که از دو متر پارچه و بدور کمر بسته می‌شود و “جقعه زناره “( چقه زناره) که از کنف ساخته شده و کمی درازتر از دَلگ است، تشکیل می‌دهد.

تنوع رنگ در پوشش و توجه به رنگ‌های شاد در مجالس شادی وعروسی و پوشش سیاه رنگ در مراسم عزاداری از ویژگی‌های پوشاک زنانه و مردان کهگیلویه وبویراحمد است.

کلاه: در قدیم مردان کلاه نمدی کوچکی به سر می‌گذاشتند که به آن «تیارس» می‌گفتند. کلاه‌های نمدی عشایر بختیاری، لرستانی،کهگیلویه و ممسنی از آن زمره است که نمونه آن در نقوش طاق بستان و تخت جمشید دیده می‌شود. سادات عمامه و عرق‌چینی با رنگ‌های مشخصه سیاه و سبز که نشانه تبارشان بود به سر می‌گذاشتند. شکل کلاه هر ایلی موجب تشخیص هویت ایلی او بود دربویراحمد و ممسنی کلاه به رنگ‌های تیره، سفید، کبود و … بوده است و شکل عمومی آن با کلاه‌های ایلات طیبی و بهمئی تفاوت داشته و از نظر قالب بزرگ‌تر و لبه آن درازتر بود. کلاه بهمئی‌ها کوچک بود و در گوشه سر قرار می‌گرفت.کلاه دیگر شب‌کلاه نام داشت و از نظر سبکی مورد استفاده شکارچیان و شبگردان بود و از نمد و موی گوسفند بافته می‌شد و هنوز نیز مرسوم است.

4

تنبان و شلوار: تنبان‌های عشایر قدیم کهگیلویه جمع و جور و لبه پایین آن تنگ بوده و گاهی اوقات دکمه‌هایی بر پاشنه آن‌ها دوخته می‌شد که در هنگام جست و خیز مانع حرکت نباشد. بزرگان ایلی بر روی تنبان یا زیرشلوار، شلوار می‌پوشیدند که رنگ آن سیاه و جنس آن از نوع دبیت بود که مرغوب آن را دبیت حاجی علی‌اکبری می‌نامیدند. طبقه فقیر و زیردست که قادر به خرید شلوار نبودند تنها از تنبان استفاده کرده و تمام وقت آن را می‌پوشیدند. از سال ۱۳۳۵ به تدریج شلوارپوشی در سراسر مناطق عشایری مرسوم شد و هر کس که قادر به پوشیدن شلوار بر روی تنبان بود از شلوارهایی که در شهر دوخته می‌شد استفاده می‌کرد.

شال: شال که تقریباً همانند کمربند از آن استفاده می‌شود در عشایر یکی از مهمترین اجزای لباس بوده گاهی طول پارچه آن به ۲۰ تا ۲۵ متر می‌رسد. پارچه شال‌های مرسوم میان عشایر به استثنای شال‌های طبقه سادات که سیاه یا سبز رنگ است، به رنگ سفید یا قهوه‌ای بوده و در طبقه بزرگان نوع مرغوب آن از دبیت، کرپ و ساتن و در طبقات پایین‌تر از چلوار و متقال است. عشایر شال‌ها را به طرز ویژه‌ای می‌پیچند تا خوش‌نما بوده و برجستگی گره زیبای آن مشخص باشد. در گذشته عشایر فانوسقه یا قطار فشنگ را پشت شال خود قرار می‌دادند.

سدره، کلیجه، جلیسقه: این سه پوشش را چوقه، سرداری و نیم‌تنه نیز می‌گویند. سدره یا سرداری و چوقه را ایلات بختیاری و بهمئی وکهگیلویه که خود بافنده نوعی از آن به رنگ‌های سیاه و سفید و بدون آستین بودند بر روی پیراهن و گاهی قبا می‌پوشیدند. در میان دیگر ایلات جلیسقه (نیم‌تنه) نیز مرسوم بود. در قسمت‌هایی از ایلات بختیاری و بهمئی و سردسیر هنوز این پوشش مورد استفاده قرار می‌گیرد.

ارخالق: پوشیدن ارخالق که به آن دلگ و قبا نیز گفته می‌شود در قدیم رسم عمومی بوده است. قباهای قدیم که نمونه‌های آن در حجاری‌های باستانی دیده می‌شود، مانند پیراهن تا سر زانو بوده اما به تدریج شکل آن تغییر یافت و تا پشت ساق پاها کشیده شد. شکل کلی قبا یا ارخالق همانند شکل کنونی قباهایی است که طلّاب علوم دینی به تن دارند با این تفاوت که رنگ قبای طلّاب، کبود، خاکستری و گاهی سفید است و رنگ قباهای عشایری الوان و مخطط و از جنس پارچه‌های براق و چشمگیر است.

2

حله، عبا، جوقه: در گذشته حله را برای سبکی و کم‌وزنی آن بر روی قبا و در تابستان‌ها بدون قبا می‌پوشیدند و برای حفظ بدن و جمع شدن حله، بندی به صورت چپ و راست (ضربدر) که «زناره» نام داشت و شاید مأخوذ از «زنار» باشد، دور آن می‌بستند. گل و منگوله‌های سفید، سرخ، بنفش و سبز آویخته از پشت آن همانند با تزئینات سیاه چادر و گلیم‌های عشایری بود. حله یا عبای مرغوب، نازک، از جنس پشم شتر و به رنگ‌های سیاه، قهوه‌ای و سفید بوده و در شهرها توسط جولاهه‌ها بافته می‌شد و لباس محترمانه افراد اعم از خان و کدخدا و طبقات سادات و مشایخ بود. نوع دیگر حله که ضخیم‌تر و از نظر ارزش گران‌بهاتر بود، «جوقه» نام داشت و بزرگان و سالمندان محلی پس از منسوخ شدن «کوردکی» یا «کین» برای نمایش بزرگی خود می‌پوشیدند اما اکنون حله و جوقه جز در تن سادات و مشایخ دیده نمی‌شود. حله‌پوشی احتمالاً از آیین اعراب بوده است که همراه آنان به ایران آمده و به تدریج در تمام مناطق مرسوم شده است.

گیوه، کفش، ارسی: پاپوش‌های مرسوم در این سرزمین، لگار، موزه، گیوه، ارسی و کفش نام داشت. لگار و موزه که کهنه آنها را «لچه» می‌نامیدند از جمله پاپوش‌های قدیمی بوده است. گیوه و ملکی که احتمالاً وجه تسمیه ملکی به مناسبت آن است که پادشاهان می‌پوشیدند از صنایع پاپوش‌سازی دوره‌های بعد می‌باشد. گیوه که ساخت و استعمال آن هنوز رایج است، به وسیله افرادی در شهرها و روستاهای عشایری به نام «گیوه‌کشان» ساخته می‌شد. سطح رویِ گیوه از نخ و بند و کف آن‌ها از تکه‌های پارچه‌ای نخی بود. در گذشته عنوان «گیوه‌کشی» به طبقات دون پایه ایلی گفته می‌شد و در منازعات به‌صورت سرزنش و تحقیر مرسوم بود. نوعی گیوه که کف آن از لاستیک بود به نام «گیوه قلاتی» از حدود سال‌های ۱۳۳۰ به وجود آمد که هنوز کم و بیش ساخته می‌شود. در این زمان صنعت گیوه‌سازی کمی وجود دارد و اسم «ارسی» به کفش تغییر یافته و اصولاً کفش‌های کارخانه‌ای جایگزین پاپوش‌های پیشین شده است. ارسی نیز مانند کفش‌های چرمی امروزی است.

3

کپنک یا کردکی: کپنک جامه خاص چوپانان و شبانان بود. این نوع جامه شبانی که اکثراً در فصل زمستان و بهار می‌پوشیدند در گذشته لباس خاص رؤسای ایلات بود و بعدها ویژه شبانان شد. کردکی لباسی است که نامش از کلمه کرد گرفته شده و کرد به چوپان گفته می‌شود. این لباس از پشم و به صورت نمد بافته می‌شود و همانند قبا اما گشادتر است. کردکی تا سال‌های ۱۳۴۵ خورشیدی لباس خاص چوپانان در هنگام کوچ و چرای شبانه گوسفند بود زیرا باران در آن اثری نداشت.

منبع:ایسنا

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=142478
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :
  1. جهان دیده گفت:

    این لباس مردانه ما مال کل کشور بوده تهران ومرکزی تا بیشتر استانها لباس قدیمیشون این بوده چرا اونها نمیگویند لباس محلی ماست؟مابااین تبلیغات فقط اثبات میکنیم صدسال ازکشورعقبیم ولباس صدسال پیش اونها شده لباس محلی ما…

    • حهانی گفت:

      دقیقا با شما موافقم.این لباس ها در زمان قاجار در ایران استفاده شده ولی امروز حتی در عشایر هم از این لباسها استفاده نمیشه فقط وقتی همایشی یا جشنی میخواد برگزار بشه چهارتا آدم بی هویت میان این لباسا رو می پوشن تا بگن ما لریم.البته ببخشید.

  2. جهان ندیده گفت:

    از نحوه صحبت کردنت معلومه تازه به دوران رسیده هستی.
    دوست عزیز این لباس بیانگر تاریخ و فرهنگ این استانه.چون فرهنگمون و لباسمون رو فراموش نکردیم از نظر شما عقب مانده ایم.اگر چیزی از فرهنگ و پوشش این استان میدونستی میفهمیدی که نه تنها صد سال از کشور عقب نیستیم بلکه با تاریخی چند هزار ساله با همین لباس از کل کشور جلوتریم.واقعا برات متاسفم.

  3. گچسارانی گفت:

    آقای مثلا جهاندیده آنقدر شیفته تهران و تهرانی شده ای که فراموش کرده ای زنان تهرانی هیچگاه لباسی مانند لباس زنان استانهای زاگرس نشین رانپوشیده اند وپوشش مردان شمال ومرکز ایران به پیروی از مردان سرزمین پارس(فارس،کهگیلویه، بختیاری،لرستان،خوزستان)بوده است سند آن هم در کنده کاریهای طاق بستان، تنگ سولک، وتخت جمشید وجود دارد.
    .

  4. خودم و خودت گفت:

    متاسفانه هیچ رسانه ای تا حالا نتونسته رشادتها مردم استان رو نشون بده فقط مسائل رقص و ساز و نقاره رو خوب بلدن نشون بدن کلا چهره مبتذلی از استان دارید ترویج می کنید

دیدگاه شما