دکتر علی مندنیپور نامزد دهمین دوره انتخابات مجلس طی یادداشتی که در سایت ندای شیراز منتشر کرد به دلایل حضور خود در انتخابات پرداخت.
به گزارش بویرنیوز متن این یادداشت به شرح زیر است:
وقتی اولین بار در انتخابات شکست خوردم، از مردم شهرم سخت به دل گرفتم! با خود میگفتم؛ چرا متوجه نیستند من هستم که قرار است همانی باشم که دادشان را در آن خانهای که میگویند خانهی ملت است فریاد بزنم؟ اما از کجا میشد دانست که کی راستش را میگوید و کی دروغ به هم میبافد؛ وقتی حرف من و حرف مخالفان آن روزهای من آنقدر به هم شبیه بود!؟
وقتی دومین بار قدم به میدان نهادم و این بار حرفهای تازهای برای خود و سرزمینم داشتم، روی نامم خط قرمز کشیدند، این بار از زمانه به دل گرفتم که چرا بر من منتِ بودن گذاشت، وقتی حتی شایستهی انتخاب شدن نیستم، چرا باید این سرزمین به بودنم آلوده باشد؟ اما از قضای روزگار همان مردم به خانهام آمدند و گفتند: «آن رنگ سرخ مبارکت باشد! آن خطی که به روی نامت چون گردنبد زیبایی میدرخشد مبارکت باشد، حالا از مایی، حالا دوستت داریم.» و من تولدی دوباره یافتم. احساس خوشبختی میکردم که اگر به دردی چارهساز نیستم دست کم یکی از همین مردمم.
مردمی بودن خود را و از مردم بودن خود را برای بار سوم نیز به محک مردم سپردم و پای در میدان گذاشتم تا بل این موهبت را اینبار، محک وسعت نظر اهل تشخیص نیز قرار داده باشم. باز هم تو گویی به تعبیر آن شاعر نامدار؛ «پشت و روی تختهسنگ یکی است.» باز هم سبزی قامت اندیشه را به روبان قرمزی تزیین کردند؛ باز هم مردمی ماندم و مردمی ندیدم.
سالها گذشت و بار دیگر جعبههای رای همچون عروسان سپیدپوش در خیابانها به رقص درآمدند، خیلیها کت و شلوارهای دامادیِ سالهای قبلشان را دوباره پوشیدند. بعضیها از هول حلیم به دیگ افتادند. اما «ما» دیگر سودای دامادی در سرمان نبود. راستش دیگر «من»ی در کار نبود. اینبار ما خود از پیش رنگ سرخ را به خون و جان خود داشتیم و هیچ رنگی بالاتر از آنچه در روح خود داشتیم نبود. یاران در انزوا و مردم در تنگنا بودند. دلمان میخواست فریاد بزنیم، اما نه از آن فریادها که آن روزها میزدند. در خانه ماندیم! خیلیها ماندند. بعضیها گفتند کار درستی کردیم. بعضیها هم گفتند که این کار اشتباه است. آنوقت بود که دو پاره شدیم، چندپاره شدیم، هزارپاره شدیم…
و حالا به امروز رسیدهایم. خسته از همان هزاران تردید قدیمی، زخمی از آنهمه بحث با دوستان بر سر درستی راه، و جدل با نادوستان بر سر راههایی که نباید رفت. شرمزده از اینکه «بدِ» قصهی قدیمیِ «بد و بدتر» باشیم و نتوانیم به خود و حتی پیروز شدنمان افتخار کنیم.
این روزها به خانوادهها که نگاه میکنی، میبینی پدر به سوییست، مادر به سویی، فرزند هم به زبانی حرف میزند که حواسمان نبوده در این همه سال یادش بگیریم. انگشتهای اتهام به سوی یکدیگر نشانه رفتهاند و هیچکس هم سر بخشش ندارد. آنهمه تقصیر، و گردنی که حاضر نیست خم شود و بپذیرد. خیلیها میگویند فرقی ندارد. فرقی نخواهد داشت. همهاش بازیست. تا میآیی همدردشان شوی از آن طرف زمزمههایی را می شنوی که «باید باشیم! باید تکان بخوریم!» باید بیدار کنیم شیر خفتهی سرزمین فارس را. باید پا به پای ما در اطرافمان نیز شیران بیشهی ایران زمین به پا خیزند و این سرزمین را جانی دوباره دهیم.
این، قصهی ما و این صندوقهای جادوییست. روایت دردناک شوق و ناامیدی و قصهی تلخ روزگاری که آدمها ته دلشان میخواهند همه چیز آنقدر خوب باشد که کاری به کار هیچ چیز نداشته باشند و زندگیشان را بکنند. اما نمیشود و راهی جز این نیست که ناگزیر، بلند شویم و بایستیم و دست پاک و روشن خود را در برابر جهان و زیر روشنایی خورشید به نشانهی تایید راهی درست بالا ببریم.
جناب دکتر نوشته شما سرشار بود از احسان و صداقت و یکرنگی ، شاید سالها بعد مردم ما بفهمند که شما واقعا تنها راه و چاره برای نمایندگی مجلس در بویراحمد و دنا بوده اید ، متاسفانه ما گوهرشناس نیستیم و به معنای عامیانه فقط ،( دله ودین یه نفر ایزنیم ) دنبال حواشی هستیم تا اینکه متن و باطن قضیه را ببینیم و بدانیم که مجلس قانونگذار میخواهد ، آقای دکتر در منطقه ما همه رای میدهند که شاید در این اوضاع بد بیکاری، شغلی برا خود یا فرزندشان پیدا کنند و اکثر کاندیدا برا رای وعده اشتغال میدهند و در اخر کاری هم نمیتوانند بکنند. امااا مردم ما نمیدانند که با داشتن یک نماینده حقوق دان میشود با دادن طرح های بی نظیر این مسئله بیکاری و استرس برای نداشتن امنیت شغلی را از بین برد : برای مثال میشود طرحی داد که برای تمام تجصیل کرده های بیکار که کارت پایان خدمت دارند و هیچ گونه وام اشتغالزایی دریافت نکرده اند دولت بیمه رد کند این افراد بیکار بیمه تامین اجتماعی شوند ، در پایان در هر شهری که نماینده باشید جناب دکتر برای شما آرزوی پیروزی و تندرستی دارم .
زنده باد دكتر
زنده باد ای مرد،دوستت داریم دکتر علی ماندنی پور
دکتر خدایی حقت بالاتر است انشاالله تو وزیری
دکتر خدایی حقت بالاتر است انشاالله تو وزیری
درود به استاد بر جسته دکتر علی مندنی پور…ارزو موفقیت برای شما دارم در عرصه انتخابات، شهرستان شیراز
درود بر دكتر مندني پور مرد راستي و سخاوت كه هيچ وقت ايده و نظر خود را براي بدست آوردن پست و مقام تغييرندادند درود بر بزرگ مرد بويراحمد
جناب دکتر ، از مزایای این فرصت انتخاب شدن و انتخاب کردن ، همین بس که به این بهانه و فرصت ، ذوق بیان و برون ریز مکنونات قلبی و عقلی و فهمی، آن هم از زبان خدایان سخن ، همچون حضرتعالی ایجاد شود و کام تشنه مشتاقان به استدلالات سرشار از متون ادبی و حقوقی را سیراب نماید .
بگذریم از اینکه ، برای بالا کشیدن رقبای نحیف در حوزه انتخابیه ، امثال جنابعالی به زیر کشیده شدید ،
اما اگر انصاف و وجدان نظاره گران کمی بیدار ، و مهر تایید بر حضور سبزتان زده شود ، مردم فهیم شیراز ، سنگ تمام خواهند گذاشت و جبران مافات خواهد شد ، و انشااله انتخاب قاطع جنابعالی ، باب عذرخواهی روبان بندان سرخ را باز خواهد کرد
فقط رجابی نسب
ادرود برشما جناب آقای دکتر عزیز
جناب استاد عزیز.اقای دکتر علی مندنی پور.افتخاره بزرگیست حقوق دانی مثل شما در شهر ما(شیراز)و باعث افتخار است برای ما ،که در این شهر پا به میدان گذاشتی.سپاس گذارم.
درودبر شیرعرصه کارزار استادعزیز خوش امدی که ازامدنت خوشم امد مرحبا برغیرتت .دوستت داریم وحانمان رابرات نثارمیکنیم ای ابرو وغیرت عشایر
درود بر دکتر عزیز
درود بر شما جناب دکتر،، براتون آرزوی موفقیت و سربلندی دارم
درود فراوان بر شما دكتر ارزوي موفقيت دارم
درود بر دکتر مصدق بویراحمد دکتر نیکبخت
این حق ماست که متاسفانه برای بدست آوردنش تلاش لازم را نداریم ای کاش از حقوق خود بیشتر با خبر بودیم
درود بر دکتر مندنی پور… انشالله مردم ارزش شما و امثال شمارو بدونن
زنده باد مندنی پور ..
باسلام و تشکر از صداقت گفتار حضرتعالی.اما جناب دکتر صداقت دیگر خریداری ندارد.و مردم از حقایق گریزان و به دروغ آویزان.خدا همراهت باد و بر بیگانگان نیازت مباد.الهی امیین.
ماکه میایم شیراز رای می دهیم که بدانیم حداقل رای به کی دادیم