چاپ این برگه

دروغ تاریخی حمله تیمور به سرزمین بویر

گروه تاریخ –  وحید دانشی کارشناس ارشد علوم سیاسی در یادداشتی تحلیلی که در اختیار بویرنیوز قرار داده به بررسی ادعای حمله تیمور به بویراحمد پرداخته است.

به گزارش بویرنیوز، متن یادداشت در ادامه می آید:

سرزمین کهگیلویه و بویراحمد از زمان های کهن و باستان تا سالهای معاصر جایگاه حوادث عجیب و بحث برانگیز بوده است و به دلایل مختلف درگیر اتفاقاتی شده است که تاریخ برای آیندگان به یادگار گذاشته است. از درگیری با سپاه اسکندر تا جنگ های شاه پهلوی با مردم بویراحمد. اما حادثه ای که ما را به نوشتن این مقاله ترغیب کرده و ما را بر آن داشت ورق سیاه کنیم ،جنگی است که فقط در کتاب « منم تیمور جهانگشا» از آن سخن به میان آمده و رخ دادن چنین حادثه ای با توجه به مطالعه دیگر کتب تاریخ تیموری بعید به نظر می رسد. سعی ما در این مقاله این است که به صورت موجز و کوتاه به این مسئله بپردازیم.

کتاب منم تیمور جهانگشا توسط آقای مارسل بریون فرانوسوی گرد آوری شد و با ترجمه و اقتباس آقای ذبیح الله منصوری راهی بازار ایران گشت. آقای مارسل بریون با توجه به مطالعات خود از تواریخ گذشته در مورد تیمور اقدام به نوشتن این اثر کرد. اما متاسفانه کسی در ایران به ترجمه این اثر همت گماشت که با تمام سابقه و عقبه پرکارشان ، اکثر بزرگان قلم، او را فردی غیر متعهد و خیال پرداز در کار ترجمه معرفی می کنند. واین قضاوت ما حصل مقایسه آثار او با اصل کتب بوده است.

: رضا براهنی در کتاب کیمیا و خاک، ذبیح الله منصوری را کسی می داند که رمان  ۶۰۰صفحه‌ای در دست ایشان حداقل ۱۰۰۰ صفحه می‌شود.( براهنی . 1364. 98/99) یا به گفته استاد بهاء الدین خرمشاهی ، منصوری حدود 70 درصد به کتاب اضافه می کرد و اصل کتاب بسیار کوتاه تر و متفاوت تر از آن چیزی است که آقای منصوری  ترجمه کرده است.( مصاحبه خبر آنلاین. 1391)

این عدم تعهد و رمان گونه بودن ترجمه های منصوری، نوشته های او را غیر قابل استناد و خیال پردازانه نشان می دهد. وذهن را از تاریخی بودن مطالب دور می کند و به وادی خیال می کشاند.

اما آن چیزی که  اعتماد من را بیشتر به این اثر مخدوش واعتقاد من را به امانتداری مترجم مذبوح کرد، مقاله ای بود که در حین تحقیق  یافتم و مطالعه کردم. این مقاله به قلم آقای سعید نظری با عنوان «بررسی روایات کشتار تیمور در سبزوار» نوشته شده بود. نگارنده مقاله به اصل فرانسوی کتاب منم تیمور جهانگشا تحت عنوان   TAMERLAN مراجعه کرده و مشخص شده است که مطالب ترجمه فارسی این کتاب هیچ گونه ارتباطی با اصل فرانسوی آن ندارد.« در واقع کتاب منم تیمور جهانگشا، بر خلاف ادعای مترجم آن، ذبیح الله منصوری، نه ترجمه و نه حتی اقتباس از کتاب مارسل بریون، بلکه کتابی است تالیف خود ذبیح الله منصوری که مطالب آن را تخیلات و اطلاعات شخصی او شکل داده است». (نظری. 1391 ).

اما ان چیزی که به این نوشته مربوط می شود و قرار است در مورد آن قلم سیاهی شود صحت حمله تیمور به سرزمین بویر است. که این مطلب در کتاب ترجمه منم تیمور جهانگشا آمده است. باید ذکر کنم که این مطلب را فقط و فقط در همین کتاب خوانده ام و در هیچ یک از کتب معتبر و دست اول تاریخ تیموریان ندیده ام و همین مطلب ذهن را به شک می کشاند مبادا این سخن مترجم همانند بعضی از مطالب نوشته شده توسط ایشان تراوش ذهن خیال پردازانه او باشد و این حادثه هرگز در صفحه تاریخ رقم نخورده باشد. جهت صحت این موضوع فقط به منابع اصیل و هم عصر تیمور رجوع کردیم تا بهتر بتوانیم به کنه موضوع پی ببریم.موضوعی که هیچ تاریخی جز این ترجمه به آن نپرداخته است و در تواریخ معتبر تیموری اثری از آن به چشم نمی خورد.

در ترجمه کتاب منم تیمور جهانگشا، فصل بیست و دوم می خوانیم که تیمور در ماوراء النهر قبل از آنکه به بدخشان حمله ور شود خبر قتل پسرش، شیخ عمر را که در فارس کشته شده بود می شنود و از اینکه چه کسانی جرات کشتن فرزند امیر تیمور را داشته اند پریشان و نارحت می شود و برای انتقام راهی سرزمین شیراز می گردد. وقتی به شیراز می رسد و به تحقیق، نسبت به چگونگی واقعه یقین پیدا می کند که شیخ عمر در رویارویی با قبیله بویر کشته شده است. پس تیمور تصمیم حمله به بویر را قطعی می کند. و با نقشه ای که طرح ریزی کرد در نزدیکی سرزمین بویر نزدیک به هزار نفر از آنان را دستگیر می کند وپس از بازجویی آنها و به دست آوردن اطلاعات مورد نظر جهت حمله راهی سرزمین بویر می شود»

چنین مطلبی در هیچ یک از منابع مربوط به تاریخ تیمور نگاشته نشده است. ونه تنها شبه این مطلب به قلم نیامده است که حتی یک کلمه از حمله تیمور به سرزمین بویر یا کهگیلویه ذکر نگردیده. و معلوم نیست چنین مطلبی از کدام منبع ذکر شده است. وبی شک قتل شیخ عمر به وسیله قوم بویر و متعاقبا حمله تیمور به بویر یا اشتیاه نویسنده بوده است یا تراوشات معمول مترجم.

وحال رجوع می کنیم  به ظفر نامه نظام الدین شاهی که مستقیم به دستور تیمور نگاشته شده وکسی آن را مرقوم کرده است که خود با تیمور بوده و در بارگاه او حضور داشته  و در مقدمه کتاب، نظام الدین شامی می نویسد  «در سال 804 ه.ق تیمورمرا احضار کرد و چون به حضور او رسیدم تذکر داد که باید تاریخی پیرامون افعال و اعمال دولت، از بدو ظهور تا الی حال بنویسم.» واین کتاب ظفر نامه اولین کتابی است که در باره تیمور به قلم آمده است و بعد از آن، مابقی کتب تاریخ مربوطه با توجه به مطالب این کتاب نوشته شده اند.

در ظفر نامه شاهی  می خوانیم که تیمور لنگ هنگام  حمله به شام، عمر شیخ را از شیراز به جانب خود فرا خواند و امیر زاده تفرج کنان به خرماتو که در چهار فرسخی بغداد بود رسید که بر اثر یک تیر که بر بدنش وارد شد در دم جان باخت.. طبق این نوشته عمر شیخ نه در فارس که در چهار فرسخی بغداد و نه بدست قبیله بویر که بر اثر یک تیر رها شده از دست فردی در سرزمین بغداد کشته می شود. (نظام الدین شاهی. 1363.ص 147).

باز در کتابی دیگر  یعنی  ظفرنامه یزدی می خوانیم که عمر شیخ هنگامی که از منطقه فارس قصد عزیمت به نزد تیمور را داشت در سال 796 در اطراف قلعه خرماتو در چهار فرسخی بغداد در اثر تیری که پرتاب شد در دم کشته شد.( شرف‌الدین علی. 1336. ص 473/ 475) با نگاه به معتبر بودن این دو منبع دست اول که مورد استناد تمام تواریخ عهد تیموری است می توان فهمید که عمر شیخ در فارس به قتل نرسیده و آنچه تحت عنوان حمله تیمور به بویر آورده شده است چیزی بیش از یک اشتباه فاحش و ساده انگاری خام نیست.و می طلبد کتاب منم تیمور جهانگشا با احتیاط تمام خوانده شود و برای استناد به نوشته های ذکر شده در آن مجانبت تام به خرج دهیم.

بعد در ترجمه منصوری می خوانیم که : «دین سکنه بویر معجونی بود از اسلام و دین مجوس. آنها خود را مسلمان می خواندند ولی آتشکده داشتند و زکوه می دادند ولی آن را بمتولی آتشگاه می پرداختند. از اسیری پرسیدم آیا تو نماز می خوانی؟ او جواب مثبت داد. عنان اسب خود کشیدم و توقف کردم و گفتم نماز بخوان تاببینم چگونه نماز می گذاری. آن مرد رو به خورشید ایستاد و چندین مرتبه دستها تکان داد و…» این چنین از این نوشته ها به فهم می آید که مردم بویر دینی التقاطی داشته اند و قالب دین اسلام را با محتوای زرشتی پر کرده اند و دینی نو برای خود بنا کرده اند. واین باز بر خلاف نوشته های کتاب معتبر و قابل استناد  نزهه القلوب حمد الله مستوفی است . کتابی که در زمان خود تیمور نگاشته شده است و در نزد محققین دارای اعتبار و ارزش است و در زمره کتب گرانبها به شمار می رود. در این کتاب می خوانیم، « جیل جیلویه(کهگیلویه)  : ولایات بسیار است و قهستان و نواحی فراوان دارد و بالرستان  پیوسته است و هوایش سرد سیریست و آب روان بسیار دارد و درختان بیشمار و میوه بسیار دارد و شکارگاههاش نیکوست و مردم آنجا سنی شافعی باشند.» (مستوفی. 152.1336/153)آنچه از این کتاب فهمیده می شود دین مردم بویر باید اسلام باشد و پیرو مذهب سنی شافعی که با مذهب شیعه در پاره ای از احکام دارای تشبه است. و از آنجایی که مردم بویر دین اسلام و مذهب شافعی را اختیار کرده اند مستلزم آن بوده که از فرد یا مبلغی آن را فراگرفته باشند و وتحت آموزش ها یا گفته های انسان های متشرع به خوبی با دین آشنایی پیدا کرده باشند. علی الخصوص آنکه نوادگان امامان معصوم ع در همه جای سرزمین بویر پراکنده بوده اند و از آنجایی که نزد مردم به تمام، دارای احترام و پذیرش بوده اند و به نوعی برای مردم ملجا دینی به حساب می آمده اند وبالطبع دیگران را به اصل شرع رهنمون می کرده اند و مردم از آنها تاثیر پذیر بوده اند. این که در ترجمه منصوری عموم مردم بویر را با وجود آن همه پتانسیل معنوی اسلامی دارای دینی التقاطی آن هم با معابد خاص ترسیم کند امری دور از ذهن به نظر می رسد. وبا وجود امام زادگان مختلف و اعتقادات بنیادی اهل تسنن چنین اعمال و رفتار غیر دینی از مردم بویر انسان را به شک می کشاند.

قابل ذکر است که نیاز به اطاله نوشتار نباشد که نسبت دادن دامادی امام زاده علی ع به امیر تیمور و دیدار ایشان با این پادشاه خونخوار محلی از اعراب ندارد و این امام زاده بزرگ هرگز با تیمور دیدار نداشته و هرگز دختری از ایشان  به همسری اختیار نکرده اند. چرا که بر فرض محال تیمور از بویر دیدن کرده باشد مسیر قشون و لشکر کشی او از مناطق سردسیر بوده است نه گرمسیر. پس دیدار تیمور با امام زاده علی ع به محال نزدیک تر است تا واقعیت.

امید است بار دیگر فردی توانمند و متعهد بتواند ترجمه ای دقیق و موثق از این کتاب در اختیار مردم این سرزمین قرار دهد.

منابع :

منم تیمور جهانگشا. بریون .مارسل. ترجمه و اقتباس ذبیح الله منصوری. چاپ چهاردهم. چاپ مروی.1272

ظفرنامه یزدی ، شرف‌الدین علی. ظفرنامه، به کوشش، محمّد عباسی، تهران، انتشارات امیر کبیر،1336ه.ش ص 473تا 475

نزهه القلوب،حمدالله بن اتابك مستوفي قزويني، به كوشش محمد دبير سياقي، (ص 152و 153) تهران-طهوري 1336 .

کیمیا و خاک، رضا براهنی، ص ۹۸ و ۹۹، چاپ اول، پاییز ۱۳۶۴.

ظفرنامه. نظام الدین شاهی. انتشارات بامداد. چاپ آشنا خرداد 1363. ص 147

سعید نظری ; مجله: تاریخ و فرهنگ ; پاییز و زمستان 1391 – شماره 89