دختر دانشجو که رویای زندگی در پایتخت وی را آواره کرده بود دنیایی از بدبختی در سرنوشتش رقم خورد.این دختر سادهلوح فریب چرب زبانیهای شاگرد پیتزا فروشی را خورد و تسلیم نیت شیطانی وی شد.
شوک:دختر جوان وقتی شنید در یکی از دانشگاههای تهران پذیرفته شده، برق شادی در چشمانش نقش بست، با خوشحالی کارنامه قبولیاش را گرفت و راهی خانهشان شد و خبر قبولی در دانشگاه را به مادرش داد. نرگس دختر بزرگ خانواده بود و از کودکی با مرگ پدرش تنها با مادر زندگی میکرد، همیشه میدید مادرش با کارکردن در خانههای مردم خرج وی و خواهرش را در میآورد. نرگس به سختی درس میخواند و آرزو میکرد وارد یکی از دانشگاههای تهران شود و بتواند در کنار درس، کارکند و به همه بدبختیهایشان پایان بدهد، غافل از اینکه تهران نقطه آغاز گرفتاریهای وی خواهد بود.
نرگس با چمدانی پر از کتاب به تنهایی راهی تهران شد. از همان ابتدا تصمیم گرفت برای تامین شهریه دانشگاه کارکند. وی بدون آنکه جایی را بشناسد به تنهایی در شهر راه افتاد و به هرجایی سرزد تا بلکه بتواند برای خودش کار پارهوقتی پیدا کند. هنوز چند روزی از آمدن نرگس به تهران نگذشته بود که فریب چربزبانیهای شاگرد پیتزافروشی را خورد.
مرد جوان خودش را مدیر پیتزافروشی معرفی کرد و به نرگس قول داد که وی را برای یافتن کار مناسب همراهی خواهد کرد. سرانجام دانشجوی دختر توانست در یک تولیدی لباس کار پیدا کند. نرگس خیلی خوشحال بود و احساس میکرد، زندگیاش را مدیون جوان پیتزا فروش است.
چند ماهی از آغاز ترم دانشگاه نگذشته بود که مرد جوان توانست نرگس را فریب دهد. وی حلقهای خرید و نزد نرگس رفت و به دختر سادهلوح قول ازدواج داد. دختر بیچاره که تصور میکرد شاگرد پیتزا فروش وضع مالی مناسبی دارد، به خواستگاریاش جواب مثبت داد.
زمان فارغالتحصیلی نرگس رسیده بود که یک پیام تلفنی رویاهای وی را خراب کرد. در این پیام نوشته شده بود؛ «من بهزودی به اصرار خانوادهام با یکی از دخترهای فامیل ازدواج میکنم بهتر است دیگر مزاحم من نشوی!» خواندن این پیام دختر دانشجو را شوکه کرد. فوراً با شماره جوان پیتزافروش تماس گرفت ولی کسی پاسخگوی وی نبود سراسیمه خودش را به مغازه پیتزا فروشی رساند که زمانی فکر میکرد نامزدش مدیر رستوران است وقتی سراغ وی را گرفت، متوجه شد مرد فریبکار از آنجا تسویه حساب کرده و رفته است. آنجا بود که متوجه شد نامزدش زیر همه وعدههایش زده و ازدواجی در کار نبوده است. شاگرد پیتزا فروش در پیامک دیگری به نرگس گفت که اگر مزاحمتی برای وی ایجاد کند، او را خواهد کشت. دنیا دور سر نرگس میچرخید و نمیتوانست این فریب را تحمل کند. دختر جوان نزد مشاور حقوقی رفت و شنید نه راه برگشت دارد و نه میتواند ازدواج خیالی خودش را ثابت کند. به همین خاطر مجبور شد باکولهباری ازغم و پشیمانی به روستای خودشان برگردد.
نظر کارشناس:
نادره قاسمی کارشناس و مشاور حقوقی در خصوص این پرونده گفت: این قبیل پروندهها یکی از معضلاتی است که برای برخی از دانشجویان شهرستانی در تهران پیش میآید. برخی از این دختران که چشم و گوششان بسته است و هیچ نوع آشنایی برای زندگی در کلانشهری مانند تهران ندارند، ناخواسته و از روی عدم آگاهی پای در دنیای بزهکاران میگذارند و چه بسا که تسلیم نیت پلید برخی از افراد فرصتطلب نیز میشوند. ضمناً نباید نقش خانوادهها را در این مورد نادیده گرفت. برخی از خانوادهها به خیال اینکه بچهشان برای ادامه تحصیل به یک شهر دور و بزرگ رفته، کاملاً از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند و آنها را در این مرحله از زندگی همراهی نمیکنند. برخی از دختران سادهلوح بهدلیل نداشتن شناخت دقیقی از زندگی در دام افراد حیوان صفت افتاده و زندگی شان را به تباهی میکشانند. بیشتر دختران که در شهرستان زندگی میکنند، تصور میکنند تهران شهر رویاهای آنها است بنابراین با انتخاب رشته دانشگاهی وارد شهرهایی مانند تهران میشوند چنانچه مراقبت کافی از آنان به عمل نیاید و سطح آگاهی اجتماعی شان پایین باشد، درگیر مسائلی میشوند که جبران آن امکانپذیر نخواهد بود.
مسئول اصلی در برابر این دسته از افراد ، خانوادهها و مسئولان هستند و بهتر است وضعیتی را در دانشگاهها ایجاد کنند که دانشجویان حتماً در شهرخودشان تحصیل کنند. اولویت آموزش عالی بویژه برای دختران باید قبولی در شهر خودشان باشد. در غیر اینصورت لزوم همراهی خانوادهها با دانشجویان امری ضروری است تا تضمین شود که آنها تنها نیستند.
هشدار و آگاهیهای اجتماعی باید از طریق رسانههای شنیداری و مکتوب اطلاعرسانی شود. همچنین لازم است سیستمهای آموزشعالی کارگاههای آموزشی را جهت بالابردن سطح آگاهی دانشجویان ایجاد کنند زیرا برخی از دانشجویان مهاجر متاسفانه از ریشه آموزش داده نشدهاند و به همین خاطر در کلانشهرها گمراه میشوند از طرفی لازم است دانشگاهها زمینه مهاجرت دانشجویان را به سایر شهرها فراهم نکنند، مگر اینکه مهاجرت آنها با گزینش همراه باشد و ظرفیت افراد را در این زمینه بسنجند.