چاپ این برگه

اقتصاد بی رحم و افتراق اجتماعی

📌 سعادت باقری نجف اباد از مخاطبان بویرنیوز در یادداشتی نوشت:

👈در این دهه اخر از قرن چهاردهم شمسی  و به خصوص سالهای اخیر،  ایرانمان جولانگاه اسبابی است که به  رنگ باختن قبح خوشبخت شدن فردی به قیمت بدبخت شدن دیگری انجامیده است  این موضوع را می توان به راحتی از منظر شرایط اقتصادی و نحوه اداره اقتصادی کشور آسیب شناسی نمود. همان اقتصادی که مدتی است قانون آن برنده بودن به قیمت بازنده شدن دیگری است؛ این معنای اقتصاد امروز ما است.

👈تعاملات اقتصادی به گونه ای است که باید قربانی گرفت تا وضعیت اقتصادی مورد هدف حاصل شود؛ اقتصادی که در آن سفته بازی راهکار غالب است. به تعبیر آراسته دیگر، اقتصادی که مردم به زعم خودشان در تلاش برای حفظ ارزش پس انداز و وجوهشان هستند (نه به فکر تولید ثروت واقعی و ارزش افزوده). در واقع به جای اینکه در جامعه ثروتی تولید و اضافه شود، در زنجیره خرید و فروش ها در نهایت از دارایی های موجود فردی کاسته می شود و به دارایی دیگری اضافه می شود بی آنکه این انتقال دارایی توجیه عادلانه ای داشته باشد. در نمونه ساده سازی شده در اقتصاد به شدت نا امن و متلاطم،  فردی که  با هدف حفظ ارزش دارایی خود، طلا خریداری می نماید، در واقع آگاهانه می خواهد ضرر کاهش ارزش پول را به دیگری منتقل نماید و یا اگر با احتمال نزولی شدن بورس، سهامش را می فروشد آشکارا قصد دارد خریدار در کاهش قیمت قربانی شود

 

👈 در حقیقت افراد نامهربانی با یکدیگر  را می آموزند و ممارست دارند  و قربانی گرفتن را تمرین می کنند و حداقل برای بی تفاوت شدن نسبت به سرنوشت دیگری و مسوولیت اجتماعی، وجدان خود را سلاخی می کنند. چنین بی رحمی در هیچ یک از مکاتب اقتصادی دنیا تحمل نمی شود. اقسام کارایی اقتصادی که در نظریات اقتصاد دانان بزرگ دنیا از جمله پارتو، کالدور- هیکس و پازنر  تبلور یافته است، عمل اقتصادی را زمانی مجاز می داند که در آن اگر وضع شخصی بهبود می یابد،حداقل طرف دیگر نباید متضرر شود و اگر ضرری هم به اووارد آید باید برایند بهبود و ضرر مثبت باشد به گونه ای که ضرر توسط برنده معامله جبران شود؛ حال این جبران می تواند مستقیم باشد یا با تکنیک های عدالت توزیعی صورت پذیرد. در واقع جریان اقتصادی باید باعث تولید ثروت و افزایش رفاه در جامعه شود نه اینکه با ایجاد تعارض کامل منافع، وضع یک عامل اقتصادی بهبود یابد و به همان اندازه به دیگری زیان برساند و از دارایی او  بکاهد( معامله با حاصل جمع صفر که حوزه اعمال قدرت حاکمیت در راستای انتظام بخشی و جلوگیری از تقابل بین فردی است)تکرار این خشونت ها نسبت به یکدیگر و منفعت طلبی شخصی، ذره ذره در ضمیر افراد جامعه نهادینه میشود و این به معنی افتراق اجتماعی و باعث از هم گسیختگی جامعه است . مشابه همان وضعیت بردو باختی که فرهنگ بد و غیر تعامل رانندگی ما را شکل داده و چهره ای زشت و ضد اجتماعی از ان را اشکار نموده است .(بیان فوق کارکردهای مثبت اقتصادی ابزارهای پوشش ریسک -هجینگ- از جمله فوروارد ، فیوچر و اپشن ها با وقوف بر اینکه شرایط اقتصادی پایدار و با قواعد خاص خوددر بهبود بخشی های تولیدی و اقتصادی موثر واقع میشود ، نفی نمی کند )

👈اینکه این اقتصاد به ما تحمیل شده یا ناشی از بی کفایتی است باید مورد قضاوت صاحب نظران قرار گیرد ولی انچه مهم تر است اثر ساده و اشکار همین وضعیت اقتصادی در فروپاشی اجتماعی است ؛بر خلاف اقتصادی که تولید محور است و اقتضاء تولید نه تنها ایجاد اثر منفی در دارائی دیگران نیست بلکه بر ثروت و دارائی نهائی و در نتیجه رفاه اجتماعی می افزاید ؛ فقط کافی است درامد زائی بر محور تولید برنامه ریزی شود (البته رفع موانعی چون تراست و مونوپولی در تقدیر است)

👈به بیان اخر؛ اقتصاد باید به نحوی اداره شود که موفقیت و رقابت در ان راهی جز در مقابل هم قرار گرفتن داشته باشد ؛اگر اقتصاد مردوم را در مقابل هم قرار دهد به تجزیه جامعه می انجامد . روشن است جامعه از هم گسیخته توان دفاعی نیز نخواهد داشت چون که توان دفاعی یک جامعه در اتحاد و همبستگی خلاصه می شود .

پس اگر قائل به این باشیم که وضعیت اقتصادی فعلی برای مقابله با ایران طراحی و تحمیل شده است ، باید گفت این راهبرد با ایجاد فروپاشی از درون می تواند موثر واقع شود ؛ باید اذعان کرد جامعه ای که تمرکز خود را از روی اهداف و ارزشهای انسانی از دست نداده باشد و به منطق هم افزائی و بر اصالت و منفعت اجتماعی معطوف باشد حق بنیادین هر انسان است و مطالبه ان از اساسی ترین حقوق بشر محسوب میشود .

من الله توفیق

بتاریخ ۲۵مهرماه یکهزارو سیصدو نودو نه