بويرنيوز- محمد علي وکيلي؛ عضو هيئت رئيسه مجلس و صاحبت امتياز روزنامه ابتکار در يادداشتي در سرمقاله اين روزنامه نوشت:
این روزها همه میدانیم، میبینیم و میچشیم که وضع کشور، مطلوب نیست. فهمِ نامطلوبیتِ وضعِ کنونی نبوغ خاصی نمیخواهد.
بر همین اساس، هرکس که صاحب تریبونی میشود، بیتعلل در توصیف تیرگی وضع کشور یک دلِ سیر سخن میگوید. گونه ای نیز حرف میزند که انگار نسخه عبور از وضع کنونی در جیب سمت چپ پیراهنش گذاشته شده و برای ترمیم وضع کنونی، تنها کافی است زمام امور را به دست ایشان بسپارند و ایشان نیز زحمت بکشند و از جیب مبارک نسخه شفابخشَش را بیرون آوَرَد.
این ماجرا، تقریباً رویه مالوف همه سیاسیون در این روزها شده است. بر همین مبنا، ماراتن منفی بافی راه افتاده است.
فعالان سیاسی، در تیره نشان دادن وضعِ کنونی مسابقه گذاشته اند. همه میخواهند با منفی بافی و ناامید سازی مردم، برای خود محبوبیت کسب کنند.
امروز که کام ملت در اثر فشارهای مختلف تلخ شده، همه می کوشند با ژست رابین هودی برای خود محبوبیتی کاسبی کنند.
در منفی بافی کار به جایی کشیده که پاره ای حاضرند بدیهی ترین مسائل را هم رد کنند! همین چندی پیش، رئیس جمهوری سخن بدیهی در مورد اقتصاد و پیچیدگی و درهم تنیدگی آن به روابط بین الملل گفت. این سخن به قدری روشن است که نیاز به هیچ احتجاجی ندارد.
من بارها گفته ام که سهم کوتاهی روحانی در عدم برون بُردِ کشور از وضع کنونی سهمی مهم است.
روحانی ضعف های جدی دارد و کشور دچار به همریختگی شده است.
اما این آشفتگی کنونی دلیل نمی شود که هرکسی هر ادعای محیرالعقولی بکند. حوزه عمومی به قدری آشفته شده است که مجالِ ادعاهای رابین هودی گشوده شده است.
ما نیاز داریم حوزه عمومی را سامان دهیم. بدیهی است که وضعِ کنونی بد و غیرقابل تحمل است. اما باید مراقب بود که ادعاهای بهداشتی بکنیم. باید روایت های بهداشتی در توصیف وضعیت کنونی داشته باشیم.
جالب است که زمانی در گذشته رویکرد مسئولان و سیاسیون بهشت نمایی از وضعیت کشور و انکار هر نوع مشکل بود، اما اکنون ورق برگشته است و همه گرفتارِ گفتمانِ منفی بافی و یاس پاشی شده اند. هرکس سخن میگوید وضع را چندان آشفته و آینده را چنان تیره و تار نشان میدهد که گویا همه چیز بندِ ایده های رابین هودیِ ایشان است. این گونه سخنان، حوزه عمومی را با روایت های غیربهداشتی بیشتر آلوده میکند و وضع را آشفته تر میکند.
نباید با آدرس های اشتباهی، راهِ ورودِ ایده های اصلاحی و عقلانی را بست. ما اکنون بیش از منفی بافانِ کاسبِ محبوبیت، به تحلیلگرانِ واقعنگر نیاز داریم.