جوان نخبه دهدشتی اگر چه از ناحیه دو دست معلول است اما بالهای اراده او در آسمان آرزوهایش به پرواز درآمده و ثابت کرده معلولیت نه یک نقص بلکه زمینهای برای موفقیت اوست.
بويرنيوز– ؛ او را اگر سلطان انگیزه و اراده ایران بنامیم گزافه نیست؛مسلم جهانبخش مادرزادی از ناحیه دو دست معلولیت داشت به خاطر شرایط جسمانی از آرزوی پزشک بودن و قاضی شدن دور شد نه به خاطر اینکه نتوانست کنکور پزشکی دهد یا قضاوت بخواند بلکه صرفا به این خاطر که مجبور بود کوتاه بیاید و بپذیرد نمی تواند وارد رشته ای دیگر که لایقش هم هست شود .
این جوان 25 ساله می گوید به خاطر سن کم و تجربه پایین مجبور شدم بپذیرم و به نوعی شکست بود برای من.شکستی که البته به خاطر کم کاری نبود.
مسلم اما تسلیم شکست نشد زیر بار حرف و نگاه اطرافیان نرفت دوباره عزم و ثابت کرد که اگر بخواهد کاری را انجام دهد فقط باید اراده کند هدف و برنامه داشته باشد و خود را قدرتمند نشان دهد راهش را ادامه داد و برای سرنوشت خود تلاش کرد.کارشناسی مدیریت گرفت در کمتر از دو ماه توانست غول کنکور را مجدد بشکند و در دو رشته دانشگاه دولتی قبول شود.رتبه 104 کارشناسی ارشد مدیریت و رتبه 409 کارشناسی حقوق را در کارنامه کنکور دارد و قصد دارد مقطع دکترا را در خارج از کشور ادامه دهد.
او هنوز هم مصمم بر رسیدن به آرزوی دیرینه خود یعنی پزشک شدن است و می گوید به همه قول می دهم تا چند سال آینده روز بعد از اعلام نتایج کنکور پست قبولی رشته پزشکی را به اشتراک بگذارم و این یعنی اوج اراده و تحقق«خواستن توانستن است» بعد از رسیدن به هر موفقیت موفقیت بعدی را بزرگتر تعریف میکند
هفته جهانی معلولیت فرصتی شد تا با این معلول چند شغله هنرمند، کارآفرین، مشاور،سخنران و ایدهپرداز گفتوگویی داشته باشیم.
در ابتدا خودتان را معرفی کنید از چه سنی دچار معلولیت شدید؟
مسلم جهانبخش هستم،زاده استان کهگیلویه وبویراحمد،ساکن شهر دهدشت.روز اول که بدنیا آمدم،از ناحیه دو دست، پا و زبان معلول بودم.زبانم به سقف دهانم متصل بود و تا اینکه با عمل جراحی به حالت طبیعی برگشت.
از بدو تولد خیلیها امید به راه رفتن و حتی مثلِ بقیه زندگی کردن از من نداشتند ولی در کمال ناباوری از همان سنین کودکی چندین قدم از بقیه جلوتر بودم، چون برای اثبات خودم و تواناییهایم مجبور به تلاش مضاعف بودم و همین امر باعث شد که همیشه از سایر دوستانم جلوتر زبانزد باشم.
دوران تحصیلی را چگونه گذراندید و در دوران تحصیل با چه مشکلاتی مواجه شدید؟
سال اول ابتدایی شروع شد و همه خانواده و هم سن و سال و دوستانم منتظر رفتن به مدرسه بودیم و زمان ثبت نام مدارس مدیر مدرسه با دیدن وضعیتم بخاطر اینکه فکر میکرد در آینده ممکن است که برای مدرسه مشکل ساز شوم بهانه میآورد که در آن مدرسه درس نخوانم مجبور شدم سال اول با همسن و سالهای خودم به مدرسه نروم و یک سال عقب افتادم.ولی سال بعد با برادرم که دوسال از خودم بزرگتر بود و در همان مدرسه درس میخواند در مدرسه دولتی و معمولی ثبت نام کردیم و در کنار سایر دوستانم مشغول به تحصیل شدم.
سال اول و سال دوم و سوم با معدل ۲۰ و دانش آموز ممتاز و نمونه در درس و فعالیتهای هنری و ورزشی سپری شد اسمم را در یکی از روزنامههای استان منتشر کردند و بعد از چند روز مدیر همان مدرسهای که مانع ورودم به مدرسهاش شده بود آمد از خانواده درخواست کرد که در مدرسهاش ثبت نام کنم و آنجا درس بخوانم.ولی این بار ممانعت از طرف من بود و در همان مدرسهای که تحصیلم را شروع کرده بودم ادامه دادم.سال چهارم با 44 رأی رئیس شورای دانش آموزی مدرسه شدم موفقیتها در دوران راهنمایی و دبیرستان هم ادامه داشت تا اینکه به مرحله کنکور سراسری رسیدم.
به چه رشتهای علاقه داشتید؟
میخواستم رشته تجربی بخوانم که پزشک شوم ولی با شرایط جسمانی که داشتم نتوانستم بنابراین رشته ریاضی را انتخاب کردم به امید اینکه مهندسی معماری بخوانم کنکور دادم رشتههای مهندسی بجز آی.تی و کامپیوتر دارا بودن حداقل یک دست سالم شرط بود و موفق نشدم در این رشته ادامه دهم.
شش ماهی کنکور را کنار گذاشتم خانواده بدون اطلاع من را رشته انسانی ثبت نام کردند 20 روز مانده به آزمون کتاب گرفتم و خواندم رشته حقوق قبولی شدم به این امید که رشته قضاوت ادامه دهم اما اینجا هم حداقل یک دست سالم شرط بود باز نتوانستم و از سر اجبار سال 94 رشته مدیریت دانشگاه خلیج فارس رفتم ولی بعدا علاقمند شدم.
در این رشته موفقیتهایی در رشته استارتاپ، کارآفرینی و ایدهپروری کسب کردم.
مسلم جهانبخش از بیتوجهی مسؤولان به توانمندی معلولان گلایه دارد او میگوید از استان که خارج شدم موفقیتهایم بیشتر به چشم آمد و استعدادها و تواناییهایم را کشف کردند.
وی با انتقاد از کم کاریهای مسؤولان گفت که خودشان ادعا دارند در حد توان کمک میکنند اما انتظارات بیشتر است. وقتی استعداد و توانایی داری و دوست داری اجرا کنی وقتی ببینی استقبال از مسوولان پایین است و حتی برخی درک و فهمشان به استعدادها نمیرسد و فهمشان از توانایی پایین است نمیدانند میخواهی چه کاری انجام دهی بنابراین اول باید آن را قانع کنی که می توانی این کار را انجام دهی.
با وجود معلولیتی که داشتید آیا محرومیتهایی شامل حالتان شد؟
محرومیتهای از ناحیه معلولیت این بود که به خاطر قوانینی که وجود دارد نتوانستم به رشته هایی که مورد علاقم بود دست یابم اما چیزی نبود که مانع رسیدن به اهدافم شود.
خوشبختانه تاکنون هیچ مسؤولی حمایتم نکرد که بعدها منت بگذارند هر آنچه دارم لطف خداوند، خانواده و همت خودم بوده است.
هیچ مسؤولی نمیتواند منتی بر گردن من داشته باشد کما اینکه باید به وظیفه خود عمل کنند ولی همان را هم انجام نمیدهند.
چه انگیزه و نیرویی شما را به ادامه تحصیل سوق میداد؟
این سؤوال را همیشه از من میپرسند و جواب هم سخت است.انگیزه درونی است تا زمانی که یادمه انگیزه همراه من بود خدادادی یا اکتسابی نمیدانم چطور بگویم.
معتقدم آدم که در زندگی هدف داشته باشد و در راستای هدفش گام بردارد قطعا هیچ سدی نمیتواند مانع رسیدن به هدفش شود.
بزرگترین انگیزه از طرف خودم بود شروع کردم به تعیین اهداف و در راستای اهداف قدم برداشتم هر آنچه که در زندگی تصور می کردم بدست آوردم و تا الان چیزی نبود که نتوانم بدست آورم.
هر چه بزرگتر شود اهداف بزرگتر میشود و باید تلاش و همت بیشتری داشته باشد مسلما سختی کار بیشتری دارد اما ارزشش را دارد که برای رسیدن به هدف سختی را با جان و دل خرید.
از تجربیات تجربه تلخ و شیرین بگویید
تجربیات تلخ نیست اتفاقا شیریناند شاید برخی تجربهها به کام ما شیرین نباشد اما تجربه بزرگیاند که حتی میتواند لذت بخشتر از پیروزی باشد زمانی که نگذاشتند درس بخوانم همت بیشتری به خرج دادم مصممتر شدم برای پیگیری اهداف تلنگری بود که گفتند تو مسیر و شرایط سختی پیش رو داری باید قوی باشی اگر روحیهات را اینطور ضعیف بار آوری با هر باد مثل بید میلرزی.از تجربیات استقبال میکنم که با این چالشها روحیه و انگیزه خود را قویتر کنم.
منشا انرژی شما برای طی شدن راههای موفقیت از کجا بود؟
منبع انرژی من آیندهای است که از خودم متصور میشوم؛ رفته رفته بزرگتر که شوی منابع انرژی متفاوتتر میشود منبع انرژی من همان مسلم جهانبخش 50 سالگی است که شاید الگوی خیلیها در زندگی باشد و میتواند کمک کند افرادی که در زندگی نا امیدند در مسیر درست قرار گیرند رسالت و مأموریت برای خود تعریف کردم که بتوانم به اطرافیانم انگیزه دهم که به زندگی برگردند.
اگر بخواهم کلامم تاثیرگذار باشد باید خودم هم شخصیت موفقی باشم به جایگاه موفقی رسیده باشم که بواسطه ان جایگاه افراد زیادی را تحت تاثیر قرار دهم
خود را در جایگاههای بزرگی متصور میشوم که مصممتر در مسیر پر پیچ و خم قدم بردارم.
آیا معلولیت در نحوه تدریس و سایر کارهایتان تاثیر داشت؟
بگویم نه دروغ گفتهام. هر کسی یک کوچکترین عضوی از بدنش درد بگیرد کارهایش میلنگد معلولیت هم از این قاعده مستثنی نیست اما آدم باید بتواند منطبق با شرایط راه خود را پیش گیرد و خود را بسازد.
هر کسی معلولیت از هر ناحیهای دارد مسلما مشکل ساز بود اما معلولیت را دور زدم کاری کردم که در جامعه دیگران میگویند از من معلولیتی حس نکنند باعث افتخار است این شرایط را جوری ساختم و راه را طوری هموار کنم که معلولیتم به عنوان مشکل در چشم نیاید و درک نکنند.
موفقیت را در چه میدانید؟
موفقیت از نگاه هر کسی متفاوت است هر کسی با توجه به مأموریتی که دارد تعریف میشود شب خواستی بخوابی با خیال راحت بخوابی عذاب وجدان نداشته باشی از اینکه روزت را به بطالت گذراندی هر چند کار رایگان انجام داده باشی این موفقیت است.
شاد زندگی کنیم پول ثروت ارتباطات و..همه چیز بدست میآید اما شادی است که بواسطه همه داشتهها بدست میآید شادی اوج موفقیت است.
هر چیزی که تورا خوشحال کند موفقیت بزرگی در زندگی است و اگر بتوانی با موفقیتی که داری دیگران را هم شاد کنی این موفقیت چندین برابر است
نظرتان درباره حمایت مسؤولان از معلولان موفق و تشویق و ترغیب آنها برای ورود به بازار کار چیست؟
حمایتی از مسؤولان اصلا نمیبینم در سال یک روز به نام معلولان نامگذاری شده تا فرصتی باشد برای توجه به این قشر از جامعه اما دریغ از حتی یک پیام تبریک از سوی مسؤولان!
مسؤولی که یکسال خبری از او نیست به واسطه یک هفته ای که در جهان به نام معلول نامگذاری شده خودی نشان دهد مسؤول نیست در هر ارگان سازمان و در شهرستان استان یا هر جایی باشد مسؤولی که نتواند کارش را بخوبی انجام دهد به مردم خیانت میکند.
در استان و شهرستان ما هیچ مسؤولی در حوزه کسب و کار نمیتواند کار انجام دهد حتی یک واحد در این حوزه درس نخواندند و بلد نیستند.
مسؤولی که به کار سیاسی چسبیده چه کاری برای افراد معلول میخواهد انجام دهد؟ سطح سواد اکثر مسؤولان پایین است کسی که نمیداند نیاز استان و شهرستان چیست و به افراد سیاسی چسبیده و دلخوش به کار سیاسی است بدترین ظلم در حق جوانان است که صرفا در متینگها از برند جوانان سوء استفاده می کنند و هیچ کاری انجام نمیدهند امیدوارم روز قیامت یقه مسؤولانی که به جوانان ظلم میکنند گرفته شود.
**روز معلولان در هیاهوی انتخابات گم شد
این جوان موفق دل پری از بیمهری مسؤولان به جامعه معلولان دارد؛«چنان سرگرم انتخابات و کار سیاسی هستند که معلولان را در هفتهای که به نامشان هست فراموش کردند. اگر پیرزنی در فلان روستا فوت میکرد سیل پیام تسلیت مسؤولان جاری بود اگر جشنی بود …اما شهرداری، شورای شهر، فرهنگ و ارشاد،فرمانداری، ورزش و جوانان،دفتر نماینده مردم در شهرستان و دیگر نهادها هیچ کدام حتی یک پیام ساده برای جامعه معلولان نفرستادند نشان میدهد در این زمینه سازمان بهزیستی در استان و شهرستان به شدت ضعیف عمل میکند.»
معلول ما نیستیم معلول این عزیزانی هستند که خود را خیلی بالا میگیرند اما اگر از نگاه شهروندان خود را ببینند جایگاه پایینی دارند.
باید ترتیب نظر در افکار داشته باشند فکر نکنند همه چیز پست و سیاست است نام است که میماند حتی اگر بتوانند مسیر پیاده رو یا پارکی را برای معلولان هموار کنند کما اینکه کار کوچکی است اما بهترین است وقتی دفدغه ندارند متاسفانه اهمیت هم ندارد.
این معلول موفق مناسب سازی اماکن و معابر را وظیفه قانونی نهادها و ادارات میداند و با ابراز تأسف از بیتوجهی به این موضوع میگوید:«گلایه و شکوه زیاد است وقتی گوش شنوایی نباشد چه فایده!»
کارآفرین برتر در ادامه بیمهریهای مسؤولان استانی و شهرستان یادآور شد: تهران برای ما اهمیت قائل میشوند در شهرستان خودمان خواستیم سمینار انگیزشی برگزار کنیم همکاری نکردند و اجازه ندادند.
مهمترین مشکلات جامعه معلولان شهرستان را بیان کنید چه انتظاری از مسؤولان دارید
معلولان جایگاهی بین مسؤولان ندارند ارزشی برای معلول قایل نمیشوند.
متاسفانه در دهدشت به شدت سیاسی شدهاند برخی خود را جوری مهم میداند در حوزه سیاست که گویا خدای سیاستاند به سیاست چسبیده و بقیه کارها را فراموش کردهاند.
**گوش شنوایی نیست حرف معلول شنونده ندارد
جهانبخش پارهای از مشکلات موجود را به وجود مسؤولانی میداند که دغدغه ندارند اما مسؤول شدند نگاه و تفکر مدیریتی ندارند این هنرمند موفق مردم را هم در توسعه نیافتگی شهرستان مقصر میداند و میگوید«مشکل از مردم است هر چقدر سطح مطالبهگری پایین و قومیت گرایی بولدتر شود مشکلات بیشتر میشود به خود اجازه نقد نمیدهیم و این حاشیه امنی که بواسطه قومی و طایفهای وجود دارد باعث پسرفت میشود.
مسلم جهانبخش که سمینارهای انگیزشی او در استانهای مختلف برگزار میشود در دهدشت اما از نگاه مسؤولان گمنام مانده است.
این کارشناس مدیریت همچنین از تعریف نشدن سند چشم انداز برای دهدشت انتقاد دارد؛ «بلد نیستند هماهنگی انجام دهند و سند چشم انداز و سند راهبردی تعریف کنند به کجا میخواهیم برسیم من که درس مدیریت خواندم وقتی کار مدیران را میبینم شرمنده مردم میشوم.
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
سمینار انگیزشی مشاوره در زمینههای گوناگون اجرا میکنم. در حوزه کسب و کار مشاوره ارائه میدهم مدیر اجرایی و بازاریابی سایت نرم افزار موبایل هستم و با دو سازمان همکاری دارم.بیش از 500 هنرآموز در کشور دارم و برای موفقیتهای بیشتر با تعریف اهداف بزرگتر برنامهریزی میکنم.
حرف پایانی اگر دارید بفرمایید
به عنوان یک شهروند و نه معلول گلایه دارم امیدوارم مسؤولان این حرفها را بشنوند اصلاح طلب و اصولگرایی دردی از مردم ما دوا نمیکند جریانهای سیاسی در تهران برای هم نوشابه باز میکند در دهدشت غرق در سیاست شده به جان همدیگر میافتند و شهر را نابود میکنیم.
صحبتهای انگیزشی این معلول توانمند ثابت کرد «معلولیت محدودیت نیست بلکه اثباتی است برای توانستن.طیبهسادات سعادتینیک/فارس
با سلم ودرود وآرزوی موفقیت برای جناب آقای مهندس جهانبخش وبه امید روزی که حق ضایع شده معلولین عزیز از طرف مقامات کشور به معلولین عزیز داده شود
جلال از فرزندان استان کهگیلویه وبویر احمد مقیم مشهد مقدس
زنده باد.
این حقیر دارای دوفرزند معلول هستم پسربزرگترم 9سالشه به هر مدرسه ای که اون رامیبرم قبولش نمیکنند
دوست عزیز همدرد.به آموزش وپرورش استثنایی مراجعه کنید .با شما در خصوص تحصیل فرزندانتان با شما همکاری می کنند
با امید رسیدن به آرزوهای قشنگت
مقامات اجرایی کشور و استاندار کهگیلویه و بویراحمد و نمایندگان استان در مجلس و سازمان بهزیستی استان، و دست اندرکاران و مجریان استان باید ریشه فقر و معلولیت و بیکاری را در این استان محروم با برنامه ریزی و تلاش و همفکری و همکاری و هم افزایی از بین ببرند.در شهرستان دنا و بخش پاتاوه سادات محمودی و روستاهای تحت پوشش این بخش ها معلولین زیادی داریم که با مشکلات معیشتی و تنگناهایی زیادی دست و پنجه نرم می کنند؛ امید است مسولآن ذیربط چاره ای برای آنان بیندیشند تا خداوند هم راضی باشد.و خلق خدا هم شکرگزارباشند.