یادداشت مخاطبان بویرنیوز- دکتر محسن آرمین
پر واضح است که اغلب سرمایهگذاری های عمومی در ایران و بویژه استان کهگیلویه و بویراحمد توسط سازمانهای دولتی به شکل یک رویکرد چند بخشی و بدون هماهنگیهای بینبخشی اجرا میشود. با توجه به عدم موفقیتهای زیاد در بسیاری از این برنامههای توسعه ای، اکنون نیاز است که انحصار وزارت خانههای دولتی در اجرای برنامهها با سازماندهی سازمانهای مردم نهاد (NGO) از بین برود و برنامههای توسعهای تحت یک چتر مدیریت مشارکتی قرار داده شود، سپس این رویکرد بوسیله مکانیسمهای مختلفی در سیاستگذاریهای بعدی اصلاح و بهینه شود.
درک واقعی و درست از توسعه در گرو شناخت ذینفعان متعدد و مشارکت مردمی در مناطق مختلف است که این موضوع متضمن ترکیب اجرایی سیاستهای دولتی بالا به پایین (Top -Down) و فرایندهای مشارکت مردمی پایین به بالا (Bottom – Up) است. این امر باعث تقویت روابط نهادهای فرابخشی و بینبخشی میشود. درک تفاوت دیدگاهها و نقاط مطلوب هر یک از این بخشها به عنوان یک فرصت مناسب برای شروع بحثها و نشستهای جدی برای مدیریت منابع و نیز شناخت نقاط تفرق و مورد چالش در خصوص نحوه و میزان دسترسی به منابع است.
در رویکرد مشارکت مردمی، باید سرمایهگذاریهای دولتی به واحدهای اصلی توسعهای در سطح بخشها انتقال یابد و این سرمایه بوسیله مدیران بخشهای اجرایی دنبال شود تا اینکه به فعالیتهای غیر توسعهای تبدیل نشود. در این رویکرد باید فعالیتهای مرتبط با غیر متمرکزسازی در سطح بخشها صورت گیرد. تصویب سازمانها و مؤسسات مردم نهاد در سطح بخشها و غیر متمرکز سازی فرایندهای تصمیمگیری جوامع روستایی مشارکت فعال ذینفعان را تضمین میکند.
یکی از مهمترین مؤلفه های فرایند مشارکت مردم در توسعه، شفافیت است، تحلیل دلسوزانه و رصد افکار عمومی در شرایط فعلی حاکی از این است که بخش قابل توجهی از مردم نسبت به چکونگی اجرای پروژهها و امانتداری کارگزاران دولتی بدبین هستند و راجع به کسری سرمایهگذاریهای عمومی شک و تردید دارند.
علیرغم تلاش صادقانه و پاکدستی اکثریت دولتمردان نظام مقدس جمهوری اسلامی، باید گفت که این بدبینیها و بدگمانیها به هیچ عنوان زیبنده نظام جمهوری اسلامی که با نثار خون هزاران جوان برومند این سرزمین بنا نهاده شده است، نیست و باید اقدامات عاجلی در همه زمینهها برای احیای ذهنیت مردم صورت گیرد.
فرایند تصمیمگیری جمعی با مشارکت همه مردم ذینفع در توسعه صرفنظر از مسائل طایفه ای، جریانهای حزبی و سیاسی و نفوذ افراد سرمایه دار، یک مؤلفه بسیار کلیدی برای احیای ذهنیت مردم نسبت به حاکمیت و حذف بدگمانیها و بیم و هراسها است. اگر چه تغییر ذهنیتها مشکلترین بخش برنامههای ظرفیتسازی است ولی در اجرای فرایند مشارکت مردم در توسعه بسیاری از این بدگمانیها ها از ذهن مردم پاک میشود.
در فرایند مشارکت مردمی با برجسته کردن ریسمان های اجتماعی مؤثرتر برای پروژه توسعه ای اعتبار ایجاد میشود و مشارکت مردم در توسعه بدون هر گونه مخالفت یا مقاومت امکانپذیر میشود. به نظر میرسد در شرایطی قرار داریم که باید با ساخت پلهای اطمینان در مردم اعتماد ایجاد کنیم.
دکتر محسن آرمین عضو هیأت علمی دانشگاه یاسوج