به گزارش بویرنیوز، دکتر محمد علی وکیلی عضو هیات رئیسه مجلس در یادداشتی در روزنامه ابتکار نوشت: اخیراً آقای حسام الدین آشنا، طی یک توئیتِ طعنه آمیز به اصلاح طلبان نوشته «مشکل از اعتبار ریخته سیاستمداران بازنشسته ای است که مردم باید به ندای تکرار میکنم آنان پاسخ مثبت … دهند».
این را البته همه میدانیم که درصد زیادی از مردم از وضع موجود ناراضی و بعضاً ناامیدند. ما گرفتار بحران اعتماد شده ایم. اعتماد و امید مردم به سیاستمداران در وضع مناسبی نیست. خیز مردم برای ایجاد تغییر، شکست خورد و لذا ناامید شده اند. کنش سیاسی مردم در انتخاباتها به تغییرات دلخواه مردم نینجامیده، لذا اکنون «سیاست» از اقبال افتاده و مردم نسبت به سیاست و سیاستمداران کم امید و کم اعتماد شدهاند. اینها را همه میدانیم و بسیار هم در مورد پارههای این شکست نوشته ایم. نوشته ایم که چگونه این خیز، ناکام ماند و عزمِ تغییر، ناتمام شد.
از طرف دیگر، این نکته بسیار درستی است که این وسط، جوانان بیشترین بدبیاری را در این وضعیت داشته اند. از یک سوی، ما سالهاست دچار انسداد نسلی هستیم. قدرت میان نسلها دست به دست نمیشود. نسل جوان، پشت درهای بسته قدرت، زیر پایش علف سبز شده است و کسی حاضر نیست به لوازم تغییرات نسلی تن دهد. از سوی دیگر، اکنون که این ضرورت مقداری به ادبیات رسمی راه یافته است، از بختِ بد، اقبالِ سیاست خوابیده است. ملت نسبت به مشارکت سیاسی بدبین شده اند و خیرِ آن در نظرشان اندک شده است.
اینها همه درست است و به چند زبان در این سالیان تکرار شده است.
اما نکته جالب ماجرا اینجا است که در این میان چگونه آقای آشنا در مقام نیمه مدعی نشسته و به سید اصلاحات طعنه میزند؟ حتماً معنای سخن من، نادیده گرفتن اشتباهات ما اصلاحطلبان نیست و بدیهی است که صاحبِ «تکرار میکنم» نیز از اشتباه مبری نیست. مثل روز هم روشن است وقتی از ادبارِ سیاست سخن میگوییم، معنایش این است که هم اقبال اصلاحطلبانِ در قدرت کم شده است و هم اعتبارِ رهبر اصلاحات. بیش و پیش از همه، خود آقای خاتمی، از این وضعِ ناامید سخن گفت. همه اینها مفروض است.
اما بسیار عجیب است که جناب آشنا آن را بر سرِ اصلاحات میکوبد! مردم گلایه به حق دارند؛ جوانان و سایر ملت حق دارند از دست ما اصلاحطلبان ناراحت و عصبانی باشند. بالاخره بسیاری از مطالباتشان محقق نشده است.
همه این اعتراضها و گلایه ها یا به حق اند و یا دَستِ کَم قابل فهم اند؛ اما این وسط آشنا چگونه تبدیل به «مدعی» شده است؟ یعنی نمیداند بخش اصلی این اعتبار فروریخته، محصولِ حمایت از این دولتِ بی گفتمان است؟ یعنی نیاز است به او هم بگوییم که اصلاحطلبان چوب حمایت از دولتی را میخورند که نه به لحاظ تشکیلاتی و نه به لحاظ گفتمانی نسبتی با اصلاحطلبی ندارد؟
قطعاً اصلاحطلبان و اصلاحطلبی نیاز به پوست اندازی دارد. بسیاری از ایده های اصلاحطلبی کهنه شده است و نیاز مردم را تامین نمیکند. عملکرد ما کارگزاران اصلاحطلب نیز کم ایراد نبوده است. لذا حاجت به پارادایم-شیفت در این گفتمان بسیار احساس میشود. ما با این حال مشکل بداقبالیِ کنونی اصلاحطلبان، گره خوردنِ سرنوشتشان به دولتی است که هیچ نسبت گفتمانی با هم ندارند. از اعتبار ریخته مرد نجیبی سخن میگویی که اعتبارش را خرج شما کرد؟ «خود میکُشی حافظ را …»
جالب است که آقای آشنا به برکتِ «تکرار میکنمِ» همان سیاستمدارِ بازنشسته، مشاورِ اعظم شده است. وقتی توئیت آن را خواندم ناخودآگاه یاد این بیت افتادم:
ترسم که صرفهای نبرد روزِ بازخواست
نان حلال شیخ زِ آب حرام ما
جالبه زمان امضای برجام و نهایی شدن آن، جریان اصلاح طلب که خوب سنگ دولت و رئیس جمهور را به سینه میزدند اما الان که ناکارآمدی دولت آشکار شده، دولت را اصلاحاتی نمیدانند؟؟؟!!!
حسنت بر دکتر شجاع