چاپ این برگه

تحلیل دکتر وکیلی از انتصاب حجت الاسلام رئیسی در قوه قضائیه

دکتر محمد علی وکیلی نماینده تهران و عضو هیات رئیسه مجلس در یادداشتی نوشت:

با حکم رهبر انقلاب، در واپسین ساعات هفته گذشته، حجت‌الاسلام رئیسی به ریاست قوه قضاییه منصوب شد. در حکم رهبر انقلاب، توصیه‌هایی به آقای رئیسی شده بود که به گمانم عمل به آنها می‌تواند بسیاری از نارسایی‌های این قوه را برطرف کند. این نکات راهبردی در کنار فلسفه وجودی این قوه که از زبان بزرگانی چون شهید بهشتی بیان شده، می‌تواند هم چراغ راه و هم سنجه قضاوت ما نسبت به عملکرد دستگاه قضا باشد.
رهبری در حکم رئیس جدید قوه قضاییه، از ضرورت تحول در این قوه جهت آغاز دوران جدید و گام دوم انقلاب سخن گفتند. ایشان بدین منظور، گسترش عدل و آزادی، افزودن بر قضات سالم، جوان‌سازی دستگاه قضا و افزایش همکاری با سایر قوا را از اولویت‌های این قوه در دهه پیش‌رو اعلام کردند و به رئیس جدید توصیه کردند که برای این موارد تدبیری بیندیشد.
شهید بهشتی نیز به عنوان پدر این دستگاه در جمهوری اسلامی، شرایطی و تکالیفی را برای این قوه برمی‌شمرَد که با آنچه امروز می‌بینیم فاصله معنادار دارد. اکنون این دستگاه گرفتار سیاست‌زدگی شده است. سایه سیاست، او را از عدلیه بودن دور کرده است. بدون استقلال و آزادی، حتماً از جاده عدل خارج خواهیم شد. مستقل بودن و اراده آزاد داشتن ملازم یکدیگرند. نمی‌شود هوای جناحی و سیاسی ذهن و ضمیر یک قاضی یا دستگاه قضایی را گرفته باشد و بتواند آزادانه حکم دهد.
تنها در وضعیت آزادانه، این قوه می‌تواند عملکردی عادلانه داشته باشد. آزادی و استقلال مقدمات عدالت‌اند.

این تالی تحقق نمی‌یابد مگر اینکه مقدماتش محقق شود.
سال‌ها است که متاسفانه سایه سیاست‌زدگی بر این دستگاه سنگینی می‌کند. برخی ملاحظات جناحی در این دستگاه ته‌نشین شده و گویا تبدیل به هنجار و منطق قضایی ما شده است. اگر قرار است تحولی جدی در این دستگاه پیش آید باید عزم جدی برای مقابله با این آسیب ایجاد شود. منطقاً نمی‌توان با این میزان وابستگی به قدرت، ادعای عدلیه بودن داشت. مسئله بر سرِ این نیست که قدرت، مشروع است یا خیر؛ مستقل از مشروع بودن یا نبودن قدرت، استقلال از آن، شرط تحقق عدالت است. حکایت معروف امیرالمومنین(ع) و سارق زره ایشان را همه شنیده‌ایم. شنیده‌ایم که در زمان زعامت ایشان در دادگاه اسلامی، دعوی حضرت مردود شمرده شد. این حکم تماماً عادلانه بود! چراکه منطق و فرآیندی عادلانه داشت.

مسئله این نیست که حق حضرت داده نشد، بلکه مسئله این بود که حضرت نتوانست برهان و شاهدی محکمه‌پسند ارائه دهد و لذا ادعای ایشان نزد قاضی اثبات نشد. این در حالی بود که ایشان در سقف قدرت ایستاده بود. دادگاه عادلانه و اسلامی در نگاه امیرالمومنین این چنین بود. ترجمه استقلال از قدرت، مثالی بهتر از این ندارد. همه شنیده‌ایم که همان قاضی نیز در ابتدا می‌خواست سمت حضرت گرایش نشان دهد که با نهیب حضرت، درست و صاف ایستاد و با این کار توانست بر نهج عدل حکم دهد. استقلال از قدرت و سیاست، می‌تواند زمینه عدالت قضایی شود و در غیر این‌صورت بعید است بتوان به عدالت دست یافت.
مسئله دومی که در قوه قضاییه مشهود است مسئله اطاله دادرسی است.

آیین دادرسی فعلی ضرورت دارد که اصلاح شود. در وضعیت فعلی، دادرسی‌ها گرفتار اطاله می‌شود و حقوق مردم ذبح و موجب نارضایتی عمومی می‌شود. لذا آیین دادرسی حاضر ناکارآمد است و ضرورت دارد جهت رسیدن به تحول قضایی در گام دوم انقلاب، اصلاح شود.