چاپ این برگه

تحلیل خواندنی دکتر وکیلی از پشت پرده رفتارهای احمدی نژاد

دکتر وکیلی عضو هیات رئیسه مجلس در سرمقاله روزنامه ابتکار نوشت:

این روزها مردِ عجیبِ سیاستِ ایران بیش از هر وقتی خبرساز شده است. همین امسال بود که در اوج ناباوری و با وجود نهی صریح رهبری، در وزارت کشور حاضر شد و برای انتخابات ریاست جمهوری نام‌نویسی کرد.
هنوز شوک آن داستان تمام نشده بود که قصه جدید بقایی آغاز شد. قصه بقایی را هم یکسره به خودش ربط داده و معتقد است پشت‌پرده‌ محکومیتِ بقایی، تسویه حساب با او است. طعنه‌ی این اعتقادش را هم در جمله‌ی «ما با خانواده لاریجانی مخالفیم» می‌زند. او اصرار دارد اتفاقاتی که برایش می‌افتد را به همین جمله ربط دهد. سخن بقایی نیز از طعنه گذشته است و صراحتا اتهاماتی را وارد می‌کند. این شیوه‌ احمدی‌نژاد و احمدی‌نژادی‌ها البته تازگی ندارد. او زمانی رقیبان اصلاح‌طلبِ خود و از همه مهم‌تر زمانی مرحوم هاشمی را همین‌گونه می‌نواخت. یعنی همه‌ شکست‌ها و مشکلاتش را به «لولوی هاشمی» حواله می‌داد.
آن زمان البته در قدرت بود و بُردِ تخریب‌هایش این‌چنین کم نبود. نه نیاز به بست نشینی داشت و نه زنبیل؛ تنها با اشارتی از او، صدا و سیما، رسانه های دولتی و اصول‌گرایان، همه پشتش صف می‌کشیدند و از اتهاماتی که وارد می‌کرد دفاع می‌کردند. سرمایه‌های زیادی سوزانده شد تا او صیانت داشته باشد. احمدی‌نژاد خود نیز بسیار باهوش بود؛ برای حمله و ایجاد دوقطبی مهارت عجیبی داشت. طوری وانمود می‌کرد که رقیبش کسی در قامت هاشمی است و او دارد شاخِ این غولِ بزرگ سیاسی را می‌شکند. و از این طریق کسب هویت می‌کرد و با نشان دادنِ حریفی قَدَر، به مبارزه خود اصالت می‌بخشید.
او آن زمان که از رسانه و پول و قدرت بهره وافر داشت سعی می‌کرد نشان دهد در اوج مظلومیت دارد با اصلاح‌طلبان و مرحوم هاشمی می‌جنگد. از رسانه ملی هرگونه توهین و اتهامی که می‌توانست انتشار می‌داد و اصول‌گرایان نیز تمام قامت از این اقدامات حمایت می‌کردند. به بزرگان نظام توهین می‌شد اما حتی اجازه دفاع به آنان داده نمی‌شد! اصول‌گرایان، احمدی‌نژاد را فرصت مبارکی برای خود می‌دیدند؛ فرصتی برای حذف رقیبان خود. البته تقوای بلندی می‌خواهد که ظلم به رقیبت را نپسندی و از حقی که حریف دارد دفاع کنی. اینکه سیدمحمد خاتمی، امروز تمجیدهای مشایی از خاتمی و حمله های احمدی‌نژاد به رقیبان خاتمی را نمی‌پسندد، از تقوای بلندِ سیاسیِ او است.
این البته شگرد احمدی‌نژاد است. همیشه دست به گریبانِ مشاهیر می‌شود تا بُرد سخنش افزوده شود. همیشه به نام های بلند گیر می‌دهد تا صدایش بلندتر شود. این‌بار نیز با زیرکی خود را اپوزیسیون «خانواده لاریجانی» معرفی می‌کند تا از داستان بقایی، بقالی سیاسی کند. در واقع او متخصص در طراحی زمین بازی است. او میز بازی را چندان می‌چیند که خود مدافع پابرهنه‌گان و مستضعفین باشد و رقیبش هر چه گوید در جایگاهِ اشرافیت سیاسی یا اقتصادی تعبیر شود. او خود را زیر دست و پا می‌اندازد تا مظلومیتش کبود شود! طوری بازی می کند که حریف، هر سنگی که سمتش پرتاپ کند دیوار ادعای او را بلندتر کند.
اکنون نیز بازی را تا جایی پیش برده که اگر تبرئه شود ، حقانیت او را نشان می‌دهد و خواهد گفت می‌خواستند به او ظلم کنند اما با افشاگری نگذاشت. اگر هم محکوم شود اوج مظلومیت خود را نشان داده است و خواهد گفت که این محکومیت تاوانِ همان «مخالفت با خانواده لاریجانی» است. احمدی‌نژاد متخصص در این‌گونه بازی هاست. تنها مشکل او اکنون این است که نخبگان سیاسی و رسانه‌های اصلاح‌طلب او را همراهی نکردند. مشایی پیشتر با نامه به خاتمی، در واقع تلویحا از اصلاح طلبان دعوت کرده بود تا پای معامله‌ای برد-برد با احمدی‌نژاد بروند و اصلاح‌طلبان احمدی‌نژاد را ساز کنند و احمدی‌نژاد نیز رقیب اصلاح طلبان را رسوا سازد. اما تیرش به سنگ خورد.
در هر حال امروز احمدی‌نژاد در حال مصادره نمایندگی مستضعفان است. با زنبیل و دست بانداژ و ژستِ اپوزیسیون به میدان می‌آید تا همین را اثبات کند. باید نشست و دید عاقبت بازی احمدی‌نژاد چه خواهد شد.