سه شنبه 18 مهر 1396 - 8:38

روایت زن جوانی در کهگیلویه و بویراحمد که دو سال نتوانست خود را در آیینه ببیند + عکس

روبه رویم یک پری نشسته است؛ یک پری 26 ساله؛ اهل یاسوج و یکی از روستاهای محرومش؛ سرخ ده. یک پری غمگین که دلش لک زده برای دیدن آفتاب، برای آسمان. پری قصه ما چند سال جنگیده با سرطان. با یک خرچنگ بزرگ و ترسناک. خرچنگ حالا سه سال است که رفته؛ رفته و چشم راست پری را هم با خودش برده.

به گزارش بویرنیوز به نقل از جام جم آنلاین، شاید پدر و مادر پری وقتی این اسم را برایش انتخاب می کردند، هیچوقت فکرش را نمی کردند که سرنوشت پری کوچک شان یک روز به اینجا برسد؛ به سه سال خانه نشینی. اما «پری عاطفی اصل» از سه سال پیش، درست از همان وقتی که به خاطر سرطان چشمش را تخلیه کرد، رنگ آفتاب را ندیده است. چشم راست پری، حالا یک حفره خالی است، حفره‌ای سرخ و ملتهب که هنوز بعد از سه سال درد دارد و زخم. پری این زخم ها را دوست ندارد، این حفره را دوست ندارد. پری در این سه سال از آینه هم فراری شده، همانطور که از آدم ها. آدم هایی که پری را نمی شناسند، قصه زندگی اش را نمی دانند. آدم‌هایی که حفره خالی روی صورت پری را می‌بینند،​ آدم‌هایی که از او می‌ترسند و پری از این ترسیدن دل خوشی ندارد.

چند تا بچه هستید؟

6 تا دختریم، سه تا پسر.

تو بچه چندمی ؟

من بچه ششم هستم.

چقدر درس خواندی؟

کم خواندم. تا سوم بیشتر نخواندم.

چرا؟

چون عشایر بودیم کوچ می کردیم. مدرسه نبود، درس خواندن سخت می شد. اینجا در منطقه ما دخترها کمتر درس می‌خوانند.

چطور درگیر سرطان شدی؟

یک خال مادرزادی گوشه پلک چشم راستم داشتم. وقتی بزرگتر شدم این خال هم بزرگتر شد. بعد من سردردهای شدید می گرفتم. دکتر که رفتم گفت به خاطر این خال زیر چشمت است. بعد نمونه برداری کردند گفتند سرطانی است و ریشه اش تا پشت کره چشمت رفته. سه سال پیش، یک روز سردردم خیلی شدید شد، فشار چشمم روی مغز زیاد شده بود رفتم بیمارستان دولتی نوبت نداشتند برای عمل. چون حالم خیلی بد بود من را رساندند بیمارستان خصوصی در شیراز و آنجا گفتند که باید چشمت را تخلیه کنیم.

نترسیدی؟

چرا خیلی ترسیدم. دوست نداشتم چشم نداشته باشم. اما خیلی حالم بد بود، داشتم از سردرد می‌مردم دیگر رضایت دادم.

الان دیگر سردرد نداری؟

نه خوب شدم. اما دوست داشتم چشمم بود و حالم خوب می‌شد، نه اینکه چشم نداشته باشم.

چقدر خرج عملت شد؟

آن موقع ده میلیون تومان شد.

چطور این هزینه را دادی؟

از این طرف و آن طرف قرض کردیم. بعد کم کم قرض‌ها را دادیم. الان هنوز یک مقدارش را بدهکاریم. چون پدرم پیر است 80 سالش است، بجز من یک دختر مریض دیگر هم در خانه دارد.

یعنی خواهرت هم مریض است؟

بله خواهرم گلناز مشکل کلیه دارد. 23 سالش است از من کوچکتر است. اوهم مدام مریض است.

الان چکار می کنی؟

هیچ کاری نمی‌کنم. همه‌اش توی خانه‌ام. بیکارم. حتی نمی‌توانم غذا بپزم چون دکتر گفته نباید سر غذا بایستی و گرمای اجاق به چشمت بخورد. قبلا که چشم داشتم و سالم بودم می‌رفتم کوه هیزم جمع می‌کردم، می رفتم سرچشمه آب می‌آوردم،​ خمیر درست می‌کردم سر تنور نان می‌پختم. اما الان سه سال است این کارها را نکرده‌ام چون بیرون نمی‌روم.

اولین بار که جای خالی چشمت را دیدی چه حالی داشتی؟

ترسیدم . خیلی ترسیدم.

کِی بود؟

خیلی بعدتر از عمل. من تا دوسال جلوی آینه نرفتم. جرات نمی‌کردم صورتم را نگاه کنم. تا دوسال خودم را توی آینه ندیدم. همیشه برادرم زخم چشمم را می شست. اما یک بار بالاخره خودم جرات کردم رفتم جلوی آینه و دیدم دیگر چشم راستم نیست. ترسیدم. این قیافه را دوست نداشتم. هیچکس این قیافه را دوست ندارد. مادرم خیلی برایم غصه می خورد. من همیشه چشم بند می‌زنم. اصلا هم از خانه بیرون نمی‌روم.

چرا؟

چون مردم من را می بینند می ترسند؛ اما من پول ندارم چشم مصنوعی بگذارم؛ هنوز برای عمل تخلیه چشم بدهکار هستیم. پدرم هم درآمدی ندارد.

چه آرزویی داری؟

دلم می خواهد عمل جراحی پروتز چشم بکنم، دیگر روی صورتم حفره نداشته باشم.

می شود چشم بندت را برداری چشمت را ببینم؟

برمی دارم اما اگر نمی ترسی.

نه چرا بترسم؟

چون مردم می ترسند حالشان بد می شود. من خیلی ناراحت می شوم .( چشم بند را برمی دارد.) ببین هنوز هم جای زخم تازه است.

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=254713
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :
  1. بویراحمد مظلوم گفت:

    خدایا حکمت این کار چیه ؟!!! ان شا الله دری که بر روی ایشون بسته شده هزار در براش باز بشه . ان شا الله…

  2. بويراحمد گفت:

    خيرين عزيز ياعلي مدد…حاجي هاي عزيز يا علي

  3. ناشناس گفت:

    هزینه عمل چشم مصنوعی چقد میشه

  4. عبدوشاه گفت:

    حاجی ها بشتابید که حج اینجاست

  5. مهندس گفت:

    خدایی هر کی داره کمک کنه خدا بهش بیشتر میده

    تقدیر و تشکر ویژه خدمت عوامل محترم سایت بویر نیوز
    همه جوانب جامعه رو تحلیل دارن

  6. زاگرس گفت:

    کاش دست و بالم باز بود ،میتونستم مرحمتی بر زحمت بگذارم، خواهر عزیزم
    اگه بشه سایت شماره حسابشو بزنه تا هر کس به اندازه توانش کمک کنه
    با تشکر از سایت بویرنیوز محبوب

  7. علی موسوی گفت:

    درود خدا بر عوامل بویرنیوز که همه چی رو پوشش میدن در این استان محروم..خدا شاهده هرکی داشته باشه کمکش کنه هزار برابرش ثواب میکنه علی یارت حاجی

  8. شهروند یاسوجی گفت:

    شاید حکمت خدا از کارش با پری. امتهان پری. وانسانهای اطراف پری و همه ماها که این خبر رو میشنویم باشد.ببینیم ما که ازدستمون ساخته میشه آیا کاری انجوم میدیم

  9. حمیدرضا گفت:

    خدایابه ایشون صبربده

  10. حقگو گفت:

    یه شماره کارت اعلام کنن تا هر کس در حد توانش بریزه حسابش

  11. مهندس ازادی گفت:

    باسلام و ارزوي سلامتي براي اين خواهر عزيز. تقاضا داريم از سايت محترم بويرنيوز شماره كارت بانكي نامبرده را لطفا بگيريد و تو خبر بزاريد تا در حد توان كمك كنيم .

  12. روستایی گفت:

    یه شماره حساب بیارید تا هرکس به اندازه توانش کمک کنه یاعلی مدد

  13. ستار گفت:

    حاجيان حج اينجاست

  14. زاگرس گفت:

    بویر نیوز عزی یه گروه تلگرامی برای این خواهر عزیز راه اندازی کن با شماره حسابش تا کمکش کنیم

  15. عبداله گفت:

    شماره کارت.

  16. محمد گفت:

    خدابا بزرگی بزرگی ات شکر چگونه میشه کمک کرد

  17. ناهید گفت:

    تو را خدا به جای صفره انداختن هزینه گزاف دادن به داد این بنده خدا برسید به خدا ک این کار پاداشش خیلی بیشتر است

  18. حمید گفت:

    مدیر محترم سایت یک شماره کارت یا حساب بزار تا بشه کمک کرد با مجمع خیرین سلامت هم. مشورت کنید جهت کمک به این خواهر بزرگوار

  19. حسین گفت:

    ای که از عشق علی دم می زنی. بر یتیمان علی سر می زنی

  20. ناشناس گفت:

    سلام..لطفا یه شماره کارت بدین

دیدگاه شما