یکشنبه 3 اردیبهشت 1396 - 22:53

روحانی، حوزه فرهنگ را از سیاست جدا کرد!

صیاد خردمند

 صیاد خردمند* – هر دولتی را  در ساختاری که قرار  دارند و به آنها عرصه هنرنمایی و ابراز وجود داده می شود می بایست مورد قضاوت و ارزیابی قرار داد. و در این میان  باید به موانعی که در بیرون از دولت ها بر عملکرد آنها اثر بخش می باشد نظری انداخت و آنها را مورد قضاوت و آزمون قرار داد. در کشورها ما به  دلیل بورو کراسی  خاص آن  وساختار متمایزش، نسبت به سایر الگوهای حکومت رانی و کشورداری مقایسه کرد زیرا که نسبت قانون و اختیارات دولت ها در مکان ها و زمان ها مختلف نسبتی متغیر است،  عمدتأ در کنار فرصتهایی که دولتها برای کار و خدمت دارند موانع ساختاری را نیز نباید از یاد برد. غفلت از موانع ساختاری (خارج از دولت) می تواند در ارزیابی و نقد واقع بینانه عملکرد دولتها مشکلات و اغفال هایی ایجاد کند. دولت روحانی بیرون  از این قاعده قرار ندارد و  در چارچوب نقش ها و مسولیت هاب منطقی و قانونی خود لازم است از آن انتظار داشت و خرده گرفت هر چند که  هر دولت مقتدر باید در برابر موانع ساختاری و قانونی ای باید با خلاقیت تدبیر منزل کند و  موانع ناخواسته ساختاری را کاسته  و یا حتی دست به نهادسازی  و به ایجاد کارویژه دربخش های مختلف بپردازد . و اتفاقأ آن چه که از دولت ها به یادگار می ماند و نامشان را در تاریخ برجسته می سازد همین ابتکارات نهادی است.  و در دولت روحانی نیزبا  تدوین “منشور حقوق بشر” و “رسیدگی بیشتر به مطالبات قومیت ها”  تصویب حقوق شهروندی تا حدی به این امر پرداخت.

در این مجال  نگارنده نیت به پرداختن به  میراث دولت تدبیر امید” در حوزه فرهنگ دارد . همواره قضاوت در ارتباط کارنامه فرهنگی دولت ها امری دشوار بوده و هست زیرا که دست بر قضا ” فرهنگ” در عین مرکز توجه بودن،  همواره متولی اصلی آن در جامعه مشخص نیست و هر متولی فرهنگی توپ را در میدان دیگری می اندازد و اینگونه ” حوزه فرهنگ میتوان حوزه ای بی خانمان” نامید . انسان  به تبع انسان بودنش در اصل موجودی فرهنگی است. سیاست خارجی و اقتصاد و بخش های دیگر  به نظر می رسد که باید وسیله ای برای فرهنگ باشند . دولت تدبیر امید” در میان قضاوت ها، ارزیابی ها توانست نمره قبولی در این حوزه بگیرد.  آزادی مطبوعات، فیلم و موسیقی، وضعیت دانشگاهها، ازادی تشکل ها، وضعیت علم و دانشگاهها، از جمله مظاهر فرهنگی،  هستند  که همواره در این چهار سال پرمناقشه بوده اند و در رابطه با آنها بسیار نکته ها گفته شد و سخن ها شنیده شد ولی در این میانه دولت تدبیر توانست تدبیر اندیشه کند و گلیم خود را بیرون بکشد،  فشار دستگاهای دیگر بر دولت فشاری انکار ناپذیر بود اما این چالش چالشی همیشگی برای دولت های اعتدال گرا و آزادی خواه بوده است. در طول این چهار سال شاهد تضاد ها ناسازگاری ها و ستیز ها با دولت بر سر موضوعات مختلفی فرهنگی بوده ایم به گونه ای که انگار در عرصه عمومی توافقی بر سرموضوعات فرهنگی وجود ندارد بگونه ای که آن چیزی که دولت و حامیان 20 میلیونی اش ارزش تلقی میکردند اردوگاه رقیب آن را ضد ارزش تلقی میکردند   در حالی که عرصه فرهنگ عمدتأ چندان در اختیار دولت نیست و در کنار وزارت ارشاد بسیاری ارگانهای فرهنگی هستند که نقش ایفا می کنند و مسئولیت اصلی مسایل فرهنگی برعهده آنهاست. و در این میان سیاست های فرهنگی شان نه تنها موفق  نبوده و در قبال هزینه های فرهنگی خود به دولت و ملت پاسخگو نیستند و دست بزنگاه  اهرم های فشار  را بر دولت  بیشتر می نمایند.

انسان برای فرهنگ زنده است و فرهنگ نیز آزادی عمل می خواهد تا نشو و نما یابد. میزان عدالت اجتماعی، تساهل و تسامح در جامعه، رشد مطبوعات، نرخ آزادی بیان، نرخ سلامت اداری و اقتصادی، شفافیت بوروکراتیک،  گسترش کمی و کیفی علم، اعتماداجتماعی ، مدارجویی و ستیزه گریزی، تمسک به اعتدال و گریز از افراط و تفریط  از مظاهر فرهنگی هستند که دولت کنونی بسیار به آن توجه کرد و در بزنگاه های مختلف عرصه عمومی و جامعه از طریق مختاف به حمایت از این سیاست های دولت  پرداخت.اگر دولتها تلاش کنند  وضعیت فرهنگ  در مجموع در دولت روحانی بهتر از قبل شده است ولی در کنار آن فشارها براین حوزه نیز بیشتر از حوزه های دیگر بوده است.

محور دیگر ارزیابی دولت روحانی  که اگر چه در چارچوب حوزه فرهنگ می تواند طرح گردد ولی به علت اهمیت چالش های آن ، آن را می توان در محور جداگانه بررسی نمود و آن موضوع رسیدگی به حقوق فرهنگی- زبانی قومیت ها و ملیتهای دیگر در جامعه رنگارنگ ایران  می باشد. قریب به اتفاق کشورهای دنیا چند ملیتی اند. تجربه جهانی، نشان از الگوی موفق کشورهای اروپا یی و توسعه یافته در این راه و ناکارایی کشورهای آسیای و آفریقایی   دارد. کشورهای توسعه یافته از طریق به رسمیت شناختن زبان های مختلف و فرهنگ های مختلف و از جمله تدریس زبانها در مدارس و ازادی برگزاری تولید ادبیات، شعر و موسیقی و رادید تلویزیون های به زبانهای مختلف و حمایت از زایش آن زبانها از جمله ایجاد فرهنگستانها برای تمام زبانها و ازادی انتشارات برای زبانهای مختلف توانسته چالش چند ملیتی را به فرصت توسعه و تولید فرهنگی تبدیل کند و امروز کمتر در این کشورها می بینیم که چنین چالشی داشته باشد. اجازه همه پرسی به اسکاتلندی ها در انگلستان و همین طور رای به عدم جدایی بسیار معنادار بوده است و میزان تساهل و تسامح این کشورها را در برخود با قومیت ها نشان می دهد و از طرف دیگر رای به عدم جدایی میزان رضایت اقوام را نشان می دهد. تجربه کشرهای توسعه نیافته در این عرصه عمدتأ شکست و در نهایت حتی تجزیه است. تجزیه اتحاد جماهیر شوروی، بالکان، سودان، لیبی، عراق، یمن، سومالی، سوریه و غیره نشان دهنده شکست رویکرد این کشورها با قومیت هاست. اقوام اگر احساس کنند که خانه خانه آنهاست کسی نیاز به جدایی از خانه خود پیدا نمی کند و سرمایه های گذاری های گزاف دولت ها برای  برخورد با قومیت ها صرف تولید و شکوفایی خواهد شد. مساله قومیت ها از ایتدا توسط دولت روحانی جدی در نظر گرفته شد و بسیار به آن پرداخته شد و تغییرات اثربخشی نیز در این حوزه اتفاق افتاد . در یک نگاه کلی میتوان گفت دولت اعتدال فرهنگ” را از یک سوژه سیاسی به یک مساله فرهنگی و ارزشی تبدیل کند و سنت فرهنگ برای سیاست تبدیل به سنت فرهنگ برای فرهنگ شود و به گفته خود رییس دولت نیت بر این این بود این حوزه به خود فرهنگیان واگذار شود.

در پایان قضاوت و ارزیابی هر دولتی  را باتوجه به بستر و شرایط خاص آن سنجید و نگارنده عملکرد دولت را در حوزه فرهنگ مثبت ارزیابی می کند ولی در عین حال کاستی ها و انتقاداتی نیز بر آن وارد است و نمیتوان از آن چشم پوشی کرد.

* کارشناسی ارشد جامعه شناسی

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=227817
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :

دیدگاه شما