دوشنبه 28 فروردین 1396 - 13:07

بازی خطرناک اصولگرایان

عیسی شهامت

عیسی شهامت – دو دیدگاه غالب سیاسی کشور که در عمر نظام جمهوری اسلامی ،نقش اساسی را در پهنه سیاسی کشور بازی کرده اند  چپ و راست دهه شصت و تا نیمه دهه  هفتاد  است-  که عمده تقابلشان را در میدان اقتصاد انجام میدادند  – و  ازسال  76 تا کنون به نام اصلاح طلب و اصول گرا  از آنها نام برده میشود. این دو جناح در تمامی ادوار انتخابات تلاشهای زیادی برای جلب اعتماد مردم انجام داده اند که در این نوشتار به بررسی جنس این تلاشها و بعضا هزینه هایی که این تلاشها برای مردم داشته است میپردازیم.

اولین صحنه رویارویی  رسمی و خاستگاه اصلی دو  تفکر اصولگرایی و اصلاح طلبی در سال 76 بوده. نام اصولگرایی که انتظار میرفت بر اساس پارادیمهای مذهبی و اخلاقی باشد  از ابتدا سه ایده را در دید یک ناظر بیرونی مجسم کرد مبنی بر اینکه کسانی که خود را عناصر اصلی اصولگرایی میدانند یا

1-   افرادی هستند که به اصولی معتقدند و مبنای فعالیتهای سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی خود را میخواهند بر این اصول استوار نمایند

2- افرادی هستند که صرفا با منتسب کردن خود به این پارادایمهای اخلاقی و مذهبی قصد سوء استفاده از ویژگی فطری اخلاقگرایی و خداپرستی عامه مردم در جهت رسیدن به قدرت و یا ثروت را دارند.

3- کسانی هستند که تا زمانیکه اصول مغایرتی با خواسته ها و منافعشان ندارد اصولگرا هستند ولی در زمان رویارویی خواسته هایشان با اصول اولیه جناحشان به جای اینکه خواسته ها را با اصول همراستا کنند سعی در جرح و تعدیل وانطباق حداکثری اصول با خواسته هایشان دارند.

رویارویی بزرگ اصولگرایان و اصلاح طلبان در سال 76 و نیز تکرار رویارویی این دو جناح در سال 92 واقعیتهایی را به ارمغان آورد که میبایستی کلید واژه ای باشد برای نحوه فعالیت این دو جناح در سال 96 و نیز سالهای آتی .در سال 76 آقای سید محمد خاتمی سرحلقه اصلاح طلبان توانست علیرغم صف ارایی  بیسابقه جبهه اصولگراییعلیه ایشان  70 درصد اراء را به خود اختصاص دهد و سهم برادران اصولگرا تنها 30 درصد حمایت مردم بود. سال 80 نیز اصولگرایان نیز حرفی برای گفتن نداشتند و سید اصلاحات توانست با 6 درصد رشد در آراء خود با 76 درصد کل آراء راهی پاستور شود .در سال 84 زمانی که هنوز مرحوم آیت اله هاشمی به اردوگاه اصلاحطلبی کوچ نکرده بود و انتظار مردم که با عملکرد سید محمد خاتمی از اصلاح طلبان بالا رفته بود افکار عمومی انتظار براین داشت که اصلاحطلبان بدون افتراق و با معرفی کاندید شاخصتر ظاهر شوند ،  فلذا اینگونه شد که محمود احمدی نژاد که فردی گمنام با رویکردی ساختارشکنانه بود  با حمایت تمام قد برخی نهادهای ارزشی با رای پائین توانست به دور دوم راه پیدا کند و در حالیکه تعقیب کننده وی مهدی کروبی بود که با اختلاف تنها 600 هزار رای از رسیدن به دور دوم انتخابات باز ماند  و در دور دوم نیز احمدی نژاد با استفاده به جا از فرصت ناشناخته بودن و شعارهای پوپولیستی عمده رای سایر کاندیدهای اصولگرا و اصلاحطلب را به خود اختصاص داد و برنده انتخابات شد، هرچند که در این چرخش رای نمیتوان از نقش فضای عمومی جامعه در قبال مواضع و سوابق اصولگرایی آیت اله فقید به سادگی گذشت.

به انتخابات سال 88 بسیار پرداخته شد و روشنگری در خصوص این انتخابات برای  کسی که علیرغم وجود اینهمه نوشتار در اینخصوص نتوانسته است به قضاوت درستی برسد از عهده این مکتوبه بر نمیاید.

در سال 92 بار دیگر  تقابلی جدی بین اصولگرایان و اصلاحطلبان رخ داد و این بار اصلاح طلبان با حمایت از دکتر حسن روحانی توانستند علیرغم همه هجمه هایی که تمامی کاندیداهای اصولگرایی علیه ایشان داشتند  برنده انتخابات شوند. در این دوره نیز تمامی کسانی که با شعار اصولگرایی وارد کارزار شدند نتوانستند بیش از 34 درصد اراء را به خود اختصاص دهند و تحلیل رای استانها بیانگر این مسئله است که رای آقای محسن رضایی را تنها در چارچوب فضای قومیتی و صنفی میتوان قلمداد کرد.

با عنایت به تاریخچه فوق میتوان به این نتیجه رسید در حالتی که فضای سیاسی دوقطبی میشود رای اصولگرایان بین 30 – 35 درصد است و میتوان به این نتیجه هم رسید که  مردم ایران عمده سیاستمداران وارد در حوزه اصولگرایی را در دو دسته دو و سه قید شده در ابتدای این نوشتار قرار میدهند و هر زمان که مردم احساس خطر کنند مانند سال 76 و 80 و 92 به میدان می آیند .

انتخابات سال 96 نیز نوید یک تقابل تمام عیار را میدهد . تقابلی که از یک سو اصولگرایی با تمام اعوان و انصارش ( جمنا، پایداری، انحراف و .. ) و از یک سو اصلاحطلبان و اعتدالیون قرار دارند .

یکی از مسائلی که باعث تحریک مردم به حضور حداکثری در انتخابات 96 میشود بازی خطرناکیست که اصولگرایان از ابتدا حضور تا کنون به آن متوسل شده و الحق و الانصاف در این بازی به مقام استاد تمامی نیز رسیده اند .بازی بسیج تمامی امکانات مادی و معنوی کشور برای جناح خودشان.بدون شک استفاده ابزاری از نهادهای ارزشی و نیز دراختیار قرار دادن امکانات کشور به جناح خاصی باعث جدایی مردم از این سرمایه های عظیم میشود که به عنوان نمونه میتوان به بی اعتباری روز افزون صدا و سیما در افکار عمومی اشاره کرد تا جائیکه به جرات میتوان گفت فضای مجازی اعم از تلگرام واینستاگرام و …. از محبوبیت بسیار بیشتری از تنها رسانه ملی برخوردارند.بدون شک تخصیص بودجه دو برابری به صدا و سیما  و اصرار این نهاد به تداوم پروپاگاندای رسانه ای به سود یک جناح خاص نیز نخواهد توانست تاثیر آنچنانی در نتیجه انتخابات امسال داشته باشد و نتیجه سال 92 نیز با یک تکرار میکنم محمد خاتمی در 96 تکرار میشود .زیرا که پاشنه آشیل اصولگرایی ترقی و  رشد افکار مردم است و همین است که در سالهای گذشته علیرغم هزینه هایی که داشته است شاهد فرار نخبگان از جبهه  اصولگرایی  مانند مرحوم آیت اله هاشمی، دکتر روحانی، آقای ناطق نوری  و ….به سوی اصلاحطلبی هستیم و ندیدیم کسی را که روند عکس این مهاجرت را با وجود منافع سیستمی که میتوان داشته باشد انجام دهد.

فلذا ضرورت دارد اصولگرایان  برای بقاء در اینده هرچه زودتر نسبت به پوست اندازی نظام واره ذهنیتی خود و نیز تطابق هر چه بیشتر رفتار و کردار خود با ارمانها و ارزشهای اصیلی که شعار آنها را سر میدهند اقدام نمایند که اگر این مهم نیز اتفاق بیفتد آنها را میتوان اصلاح طلب نامید نه اصولگرا.

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=226724
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :
  1. مهندس گفت:

    درود بر دکتر شهامت
    مجلس ومملکت شهامت میخواد

  2. کامل گفت:

    دیروز برای هدایتخواه تبلیغ میکردی ولی حالا چه شدمگه قصد کاندید شدن داری
    شناسنامه اصلاح طلبی نداری

  3. میهمان گفت:

    هر کسی صاحب نظر وابیه!!!!!!!!!!!!!

  4. از ياسوج گفت:

    تو راه چه به سياست برو مسكن مهر را تكميل كن بقيش پيشكشت

  5. شهرام گفت:

    سلام بله در مواقعی که اصولگرایی صرفه داشت آقایان اصولگرا بودند و زمانی که اصلاح طلبی هم اصلاح طلب شدند البته در سطح استان هم مصادیقی دارند که نگارنده بهتر بود از آنها هم نامی می بردند

  6. محمد گفت:

    امان از تحليل هاي ابكي، برادر جايگاه راي ضد انقلابيون به سبد اصلاح طلبان در كچاي اين تحليل ابكي شما قرار دارد. شما خودتان نان اصولگرايي را مي خوريد و از اصلاح طلبي دم مي زنيد. شايد هم قول يك پستي به شما داده اند كه اينگونه مي نويسيد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

دیدگاه شما