شنبه 7 اسفند 1395 - 0:07

اندر احوال انتخاباب و نمایندگان استان ما

جهانگیر ایزدپناه

بدون شک همه آحادمردم سرزمین استانی مان پیوند وپیوستگی عمیق،اصیل وگوهرینی با زیستگاه ورستنگاه خود دارند ودر همه حال ذوق وذائقه شان،دلبستگی وتعلق خاطرشان به دیارواقلیم خود کمرنگ نخواهد شدو به مواریث تاریخی ،فرهنگی ومعنوی خویش شوقمند وپایبندند .و برای آبادانی منطقه کمر همت بسته وقصد خدمت به مردم را دارند.منتهی انسان در گوشه گم های وجود خود صدها پیچیدگی وتناقض و نقص ونکوئی را دارد. بنابراین مبرا از اشتباه نیست ومستلزم انتقاد وانتقاد پذیری .
قصدمان از شعر زیر انگ ورنگی مسموم ومذموم به نماینده خاصی از هرمرام و مشیئ نیست ، بلکه بیان روندی رایج وجاری وساری در این چند دهه است وبی شباهت با بعضی جاهای دیگر هم نیست. البته مردم ما بعضی خواسته هائی از نماینده شان دارند که هم برازنده وقت کشی نماینده ها نیست و هم باعث میشود که نمایندگان فرصت وامکان اقدامات اساسی وبنیادینی را که چهره استان را دگرگون نمایند،نیابند.

با ساز و دهل و کوکبه ، اعلام شود بر همه /
آنکه به میدان آمده شیر ژیان ، رستمه /
آمده که خدمت بکنه /
کار بزرگ و پر حیرت بکنه /
سر دهد شعار ، وعده های بزرگ /
جاده و سد وشغل های سترگ /
سوی هر مجلس ختمی روان /
تسلیت و من قرال…. فاتحه بر زبان /
غم مرده نباشد در میان /
از مکر نوع بشر الامان الامان /
جون خودم ، جون خودت ، بدان /
طمع رای دارد در دل نهان /
***
قوم و خویشی که عمری فراموش بود /
جوید و گوید کجایی ، ای مرا تار و پود /
ننهِ ننه تان که الآن مرحومه است /
عموزاده ننه مون ،بی معصومه است /
کُرِ تات یَلِ ایشا هم /
خواهرزاده یَلِ حالویِ حالومه /
کیسه پیله در آرند که خورزو مارَند /
تا مهری بجوشد ، رایی بیارند /
گویند طایفه هامون نزدیک تر از همه کس اند /
در هر اتفاقی همدیگررا همدای رسند /
تا یایِ مِه وبه ای سن رسیِ مه /
ما وایشا بی یک بی یِمه /
ما یک جون د و قالبیم /
رای شما را طالبیم /
کوتاهی نکند این مخلص /
انشاا.. گر رود مجلس/
***
هر کس شتابان بدود سویی /
بهر آشنا و قوم خویش جویی /
بر پا شود معرکه و هیاهویی /
تا بلکه شود فتح الفتوحی /
ماشین های رنگارنگ در عبور ومرورن /
مال و مال ، ده و ده قوم و خویش ای جورن /
گوشی های جورواجور در” الو الو” اند /
زن های بیچاره مشغول پختن چلو پلو اند /
شو تا صبح مهمونیَه و پلو وَ چاله /
یا شعار یا قیرَیَه یا لرُکَه و گالَه /
***
ساز و دهل که پیروز رستم دستانه /
تا چند صباح دیگر راهی” بهارستانه” /
خرش از پل گذشته ، ورق برگشته /
باید بدوند دنبالش ، مردم بخت برگشته /
بنگرتغییر و تغیُرِ بی مثالش /
سلام و تعظیم را پاسخ نبود مجالش /
گوشی اش یا ” سایلنت ” یا خاموش باشد /
صد شکر، گرمنشی اش به گوش باشد /
بهرهرکاری ، این مردم بدبختش /
هی اصرار کنند سختش /
گوید حاجی معلوم نشود وقتش /
زین اوضاع پر مشغله سختش /
امروز هم چین است ، فردا هم چون است /
یا در مجلس یا در فلان کمیسیون است /
***
بهر فامیل و اعوان و انصارش /
البت خطوط ویژه ای دارش /

***
وعده ها بسی خوشگل ، صد تا چه یکی پشکل /
وضع همان وضع است ، مشکل همان مشکل /

جهانگیر ایزدپناه
بدون شک همه آحادمردم سرزمین استانی مان پیوند وپیوستگی عمیق،اصیل وگوهرینی با زیستگاه ورستنگاه خود دارند ودر همه حال ذوق وذائقه شان،دلبستگی وتعلق خاطرشان به دیارواقلیم خود کمرنگ نخواهد شدو به مواریث تاریخی ،فرهنگی ومعنوی خویش شوقمند وپایبندند .و برای آبادانی منطقه کمر همت بسته وقصد خدمت به مردم را دارند.منتهی انسان در گوشه گم های وجود خود صدها پیچیدگی وتناقض و نقص ونکوئی را دارد. بنابراین مبرا از اشتباه نیست ومستلزم انتقاد وانتقاد پذیری .
قصدمان از شعر زیر انگ ورنگی مسموم ومذموم به نماینده خاصی از هرمرام و مشیئ نیست ، بلکه بیان روندی رایج وجاری وساری در این چند دهه است وبی شباهت با بعضی جاهای دیگر هم نیست. البته مردم ما بعضی خواسته هائی از نماینده شان دارند که هم برازنده وقت کشی نماینده ها نیست و هم باعث میشود که نمایندگان فرصت وامکان اقدامات اساسی وبنیادینی را که چهره استان را دگرگون نمایند،نیابند.

اندر احوال انتخاباب و نمایندگان استان ما

با ساز و دهل و کوکبه ، اعلام شود بر همه /
آنکه به میدان آمده شیر ژیان ، رستمه /
آمده که خدمت بکنه /
کار بزرگ و پر حیرت بکنه /
سر دهد شعار ، وعده های بزرگ /
جاده و سد وشغل های سترگ /
سوی هر مجلس ختمی روان /
تسلیت و من قرال…. فاتحه بر زبان /
غم مرده نباشد در میان /
از مکر نوع بشر الامان الامان /
جون خودم ، جون خودت ، بدان /
طمع رای دارد در دل نهان /
***
قوم و خویشی که عمری فراموش بود /
جوید و گوید کجایی ، ای مرا تار و پود /
ننهِ ننه تان که الآن مرحومه است /
عموزاده ننه مون ،بی معصومه است /
کُرِ تات یَلِ ایشا هم /
خواهرزاده یَلِ حالویِ حالومه /
کیسه پیله در آرند که خورزو مارَند /
تا مهری بجوشد ، رایی بیارند /
گویند طایفه هامون نزدیک تر از همه کس اند /
در هر اتفاقی همدیگررا همدای رسند /
تا یایِ مِه وبه ای سن رسیِ مه /
ما وایشا بی یک بی یِمه /
ما یک جون د و قالبیم /
رای شما را طالبیم /
کوتاهی نکند این مخلص /
انشاا.. گر رود مجلس/
***
هر کس شتابان بدود سویی /
بهر آشنا و قوم خویش جویی /
بر پا شود معرکه و هیاهویی /
تا بلکه شود فتح الفتوحی /
ماشین های رنگارنگ در عبور ومرورن /
مال و مال ، ده و ده قوم و خویش ای جورن /
گوشی های جورواجور در” الو الو” اند /
زن های بیچاره مشغول پختن چلو پلو اند /
شو تا صبح مهمونیَه و پلو وَ چاله /
یا شعار یا قیرَیَه یا لرُکَه و گالَه /
***
ساز و دهل که پیروز رستم دستانه /
تا چند صباح دیگر راهی” بهارستانه” /
خرش از پل گذشته ، ورق برگشته /
باید بدوند دنبالش ، مردم بخت برگشته /
بنگرتغییر و تغیُرِ بی مثالش /
سلام و تعظیم را پاسخ نبود مجالش /
گوشی اش یا ” سایلنت ” یا خاموش باشد /
صد شکر، گرمنشی اش به گوش باشد /
بهرهرکاری ، این مردم بدبختش /
هی اصرار کنند سختش /
گوید حاجی معلوم نشود وقتش /
زین اوضاع پر مشغله سختش /
امروز هم چین است ، فردا هم چون است /
یا در مجلس یا در فلان کمیسیون است /
***
بهر فامیل و اعوان و انصارش /
البت خطوط ویژه ای دارش /

***
وعده ها بسی خوشگل ، صد تا چه یکی پشکل /
وضع همان وضع است ، مشکل همان مشکل /

جهانگیر ایزدپناه

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=219333
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :

دیدگاه شما