چاپ این برگه

نیازمند پاک کن «گذشت» هستیم

محمدعلی وکیلی نماینده تهران در سرمقاله ابتکار نوشت:

تنش سیاسی ایران و امریکا سابقه ای معادل عمر انقلاب پیدا کرده است. در این چهار دهه هر دولتی که در آمریکا بر سر کار آمد بر این تنش افزود اما هیچکدام سرعت و تندی لحن رئیس جمهور تازه کار یعنی ترامپ را نداشت.
گویا سیاست خارجی ترامپ دو رویه دارد؛ تقویت اسرائیل و تضعیف ایران. چینش تیم سیاست خارجه، دفاع و سیا نیز با این هدف انجام گرفته است. اینکه جنگ توئیتی و لفظی ترامپ علیه ایران تا کجا ادامه خواهد یافت موضوعی است که نیازمند تامل و گذر زمان است. ولی از آن مهمتر این است که موضع ایران باید چگونه باشد. بی شک می توان با تدبیر و برنامه ریزی موضع ترامپ را به فرصتی برای ایران تبدیل کرد آنجا که از این فرصت برای ترمیم شکاف های داخلی و آشتی عمومی بهره جست.
سال هاست که برخی سوتفاهم ها و نگرانی ها باعث ایجاد فاصله و شکاف میان بخش هایی از نخبگان سیاسی و حکومت شده است. این سوء تفاهم ها، گاه به قدری شدت
می یابد که خشونت حاصل از آن هزینه کار سیاسی را سرسام آور می کند. چه نخبگان و مدیرانی که در این نزاع ویرانگر، سوخت می شوند. هر روز که می گذرد سرمایه های بیشتری از این کشور در آتش این اختلاف بر باد می رود.
این نزاع به طور کلی دست اندازهایی در حوزه عمومی ایجاد کرده است که باعث شده عنصر مفاهمه در این حوزه گوهر نایاب شود و عرصه سیاست گرفتار خشونت کلامی شود. نگاهی به ادبیات سیاسی در این چند سال نشان می دهد که گفتمان عمومی سیاست در این کشور، گفتمانی ضد مفاهمه بوده است! ادبیات پاره ای از کنشگران سیاسی، با تکفیریون مرز واضحی ندارد. اینان رقیب سیاسی خود را مهمورالدم می دانند و به کمتر از مرگ و حذف او رضایت نمی دهند. سیاست را این چنین عرصه جام حذفی کردن، هزینه فعالیت سیاسی را بالا می برد و این عرصه را گرفتار خشونت می کند. برای یک بار هم که شده باید همه از الاغ شیطان پیاده شوند و به عقب بنگرند و ببینند که گرد و خاک این نزاع ویرانگر چقدر سر و صورت منافع ملی را خاکی کرده است.
دامن این نزاع باید برچیده شود. راه آن نیز آشتی ملی است. با آشتی ملی، می توان به وحدت ملی جهت حفاظت از منافع ملی دست یافت. قدر مسلم است که این آشتی لوازمی دارد. همه طرفین باید گریبان یکدیگر را رها کنند و حداقل یک گام عقب بروند. سپس جشنواره عذرخواهی و نهضت بخشش برپا شود و همه بابت قصور خود عذرخواهی کنند و کسی نیز البته به صرافت سوء استفاده از این فضا برنیاید. همه طرفین نیز اعلان کنند از حق احتمالی خود و از ظلم احتمالی که بر آنها رفته است می گذرند. این البته به معنای الغای اختلافات نیست. روتوش اختلاف دیدگاه ها خود محمل آسیب خطرناکی است. این عذرخواهی و این بخشش به معنای پاک کردن مرزها نیست؛ بلکه به معنای پذیرش و به رسمیت شناختن جامعه پلورال سیاسی است. ما با این کار سقف نظام سیاسی خود را بالاتر می بریم و یاد میگیریم که منافع ملی و امنیت ایران، در هر اختلافی، خط قرمز است. این یک تکلیف (نه چندان آسان) است تا یاد بگیریم عرصه سیاست عرصه لیگ برتر است نه جام حذفی.
اینکه امروز که ترامپ سر به سر شیر ایران می گذارد ندای آشتی ملی برخاسته است، نباید رهزن شود. نباید گمان بریم که این آشتی، سازوکار دوران گذار است. وحدت ملی، فقط نسخه دوران گذار نیست. در واقع این وحدت تاکتیکی نیست. این وحدت دیر یا زود باید شکل می گرفت و سال هاست که ضرورت آن احساس می شود. اینک اما بهانه ای دست داده است تا آن را اجرایی کنیم. لذا باید این فرصت را مغتنم شمرد. هیچ گاه در این چند سال اینچنین «حس وحدت» به شهود فعالان سیاسی نرسیده بود. در واقع ظهور ترامپ و رفتار خیره رسانه اش تلنگری به ما بود که ممکن است هر لحظه دیوانه ای پیدا شود و منافع ملی ما را تهدید کند و ما هنوز در غفلت از آشتی ملی باشیم. مثل روز روشن است که آشتی ملی چقدر می تواند غرور ملی مان را مقابل این تهدیدات افزایش دهد.
امضای قانون منع ورود ایرانیان به آمریکا اقدام نژاد پرستانه و تحقیرآمیز است که البته می تواند انسجام ایرانیان در سراسر جهان را سبب شود. امروز بیش از هر زمان به همدلی ملی نیازمندیم. می توان با پاک کن «گذشت»، زمینه وحدت ملی را فراهم آورد.