شنبه 1 آبان 1395 - 12:30

وقتی معلولیت تسلیم اراده بانوی جوان کهگیلویه و بویراحمدی می‌شود (+تصاویر)

فریبا دختر ۲۶ ساله بویراحمدی تنها ۵۰ سانتی‌متر قد دارد، اما وقتی قامت کوچکش را بر روی دار قالی خم می‌کند، دست‌هایش تار و پود زندگی را در قالی‌های ۱۲۰ در۸۰ سانتی‌متری به نمایش می‎گذارد.

به گزارش بویر نیوز، نمایشگاه توانمندی‌های زنان سرپرست خانوار در محوطه بهزیستی استان برپاست. بوی نخ و رنگ، نان و آش در فضا پیچیده و جمعیت زیادی جلوی غرفه مخصوص خوراکی‌ها صف کشیده‌اند، مسئولان کشوری و استانی بهزیستی  نیز به غرفه‌ها سر می‌زنند و یک نفر به نمایندگی از همه زنان توضیحات لازم را به مسئولان می‌دهد.

دختری با بلوز و دامن قرمز، به سختی از میان جمعیت می‌گذرد و خودش را به یکی از غرفه‎ها می‏رساند. جثه کوچکی دارد آنقدر کوچک که فکر می‌کنم از قصه‎ها آمده است، قدش به سختی به 50 سانتی‌متر می‌رسد.

کنار یک دار گلیم بافی می‌نشیند و برای اینکه با او حرف بزنم، مجبورم روی زمین بنشینم. نامش فریباست و 26 سال دارد. از روستای دزک سادات محمودی واقع در 75 کیلومتری مرکز استان تا شهر یاسوج آمده که در نمایشگاه صنایع دستی حضور یابد.

وقتی که به میزان سوادش می‎رسیم، حسرت در چشمانش موج می‌زند. برایم از باران‎هایی تعریف می‎کند که درسال‎های نه چندان دور در دنیای او، سیل به پا می‌کرد و رفت و آمد را برایش غیر ممکن می‌ساخت.

او می‌گوید: در آن سال‌ها خانه ما تا مدرسه راه زیادی داشت. مسیرهای روستایی هم ناهموار بود. دوشیفته بودن مدارس نیز شرایط را برای آدم‌هایی مثل من سخت‌تر می‌کرد و اینطور شد که تا کلاس چهارم بیشتر نتوانستم درس بخوانم. چند سالی در خانه بیکار بودم و آخر سر کنار دست مادرم نشستم و گلیم بافی را آموختم.

فریبا می‌افزاید: 15 سال است که گلیم‌های 120 در80 سانتی‌متری می‌بافم، اما دقیقا نمی‌دانم تاکنون چند تخته بافته‎ام، شرایط جسمانی‎ام سبب می‎شود زود خسته شوم. روزانه نمی‌توانم بیشتر از یک ساعت پای دار گلیم بنشینم.

از او می‌پرسم “چه هنری را دوست داری؟” با اشتیاق گلدان‌های کاغذی‌اش را برایم توصیف می‌کند، برداشت من از برق نگاه و حرف‌هایش این است که این کار را دوست دارد. از درآمد ساخت گلدان هم راضی است، با این حال دلش می‌خواهد حرفه آسان‌تری می‌آموخت که جسم نحیفش کمتر اذیت شود و می‌توانست درآمد بهتری داشته باشد.

فریبا دختر جالبی است، 4 برادر و 2 خواهر دارد. پدر و مادرش دختر خاله و پسر خاله هستند و پزشکان گفته‌اند در نسل‌های کهن این خانواده این پدیده وجود داشته که دست آخر ژن‌های کوتولگی در زندگی فریبا و یکی از برادرهایش بر همه صفاتشان غالب شده است.

او با افتخار تاکید می‌کند: روستایی که در آن زندگی می‌کنم و مردمانی که در مسیر زندگی‌ام قرار می‎گیرند، هیچ وقت رفتاری نداشته‎اند که مرا آزرده و یا احساساتم را جریحه‎دار کند.

آرزوهایش هم مثل خودش ساده و بی‎آلایش است. اینکه نمی‎تواند به راحتی به دیدار بستگانش برود، آزرده‌اش می‌کند. آرزو دارد شرایطی برایش فراهم شود فارغ از محدودیت‎های جسمش به خاله، عمه، عمو و دایی‎هایش سر بزند.

می‌پرسم “چه موقع وضعیت جسمانی‎ات و اینکه اصطلاحا تو را کوتوله می‌خوانند آزارت می‌دهد؟” می‌گوید: خانه ما خشت و گلی و قدیمی است، همه چیزش هم قدیمی است، سرویس بهداشتی خانه‎ای که در آن زندگی می‎کنم متناسب با وضعیت جسمانی من و برادرم نیست. اینکه مادرم باید همیشه گرفتارمان باشد ناراحتم می‎کند.

مصاحبه تمام شده و ذهن من درگیر دختری است که 26 سال از عمرش گذشته، اما در عصری که سرعت تغییراتش لحظه‎ای است، هنوز از امکانات  اولیه‎ای مانند سرویس بهداشتی محروم است.

مسئولان هم یک دور کامل در نمایشگاه زده‎اند و قصد رفتن به سالن‎های کنفرانس را دارند تا برای آینده زندگی معلولان و بهتر کردن معیشت آنها هم‎اندیشی و برنامه‌ریزی کنند. امیدوارم در برنامه‌ریزی‌هایشان فکری هم به حال فریبا و امثال او کنند تا شاید گرهی از مشکلات بی‌شمار این قشر باز شود.

گزارش از فاطمه رشیدی

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=205376
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :
  1. ناشناس گفت:

    ماشاءالله.احسنت

  2. بویراحمد گفت:

    مسئولان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    فکر؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    کی وکجا ؟

  3. ر گفت:

    احسنت خداقوت…

دیدگاه شما