جمعه 7 خرداد 1395 - 22:55

خرداد تلخ گچساران ثبت شد (+گزارش تصویری)

نرگس احمدپور نوشت –  غلامعباس محمدیان کارگر زحمتکش همشهری روز پنج شنبه و در اثر ریختن آوار جان خود را از دست داد.

کارگر جوانی که برای امرار معاش خانواده و مادرش ، در روز سرنوشت سازی که گچساران جانی تازه گرفت و افتتاحیه های آبرسانی به زمین های کشاورزی روزنه امیدی برای مردمانش بود ، مرگش، کورسوی امید را برای همیشه برای مادر و دخترانش خاموش کرد و ثابت کرد گچساران جانی تازه گرفت ، این بار در بافت فرسوده .

IMG-20160527-WA0007-Copy

خطابم به عالیجنابانی است که این روزها با جابه جایی یک نام ، چشمانشان به مهر حکم انتصابشان است که خشک نشده ابطال شود. مدیران ضعیف و بسیار کمکاری که در فرهنگ رسانی و فرهنگسازی اقدام به کار بافت فرسوده ، عاجز مانده اند و این روزها به دنبال مقصر باشی تنها می شنوی :

«من نبودم دستم بود ، تقصیر آستینم بود »

در مرگ غلامعباس جوان ،  کسی خود را مقصر قلمداد نمی کند ، این جا گچساران است ، بیکاری بیداد می کند و بزرگترین تقصیر غلامعباس ، کارگری و لقمه حلال بود .

در مرگش کسی مقصر نبود ، در محله ای که زندگی می کند در کوچه تنگ و باریک منتهی به خانه اش ، که عرضی ۷۰ سانتی دارد ، هیچ جوان معتادی سیگار به دست تاسف مرگش را نمی خورد ، همه جوانان سالم و کارگران ساده ای که غیربومی هستند . حتی مادری برای مرگش نفرین نکرد. غلامعباس جوان ساده و صادقی که برای شیر خشک دوقلوهایش ، به فکر هیچ اختلاسی نبود و از دیوار حاشا بالا نرفت . در مرگش کسی خود را مقصر نمی داند فقط مادرش قربان صدقه دستان پینه بسته پسرش می رفت ، پسری که برایش پدری می کرد. پدری که پدر دو دختر شش ماهه است طاها و تیام .

IMG_0423

«طاها و تیام شش ماهه » .دیگر هیچ جمعه ای ، پدر نوازششان نمی کند .

 

برای طاها و تیام چشمان زن جوانی غرق خون است که همصدا با مادری پیر ، حدقه ی چشمانش پر از هراس بی کسی است .شاید مانند ترفند بنرهای این روزهای مراسمات افتتاحیه که تنها نام تاجگردون ، فرصت حضور مدیرانش را به اجرا می گذارد ، در این محله و بافت تنها تلاش نماینده برای تحولات کافی نیست . ناکارآمدی دستگاههای فرهنگساز این بار بعد از پس لرزه های جمعه ۱۰ اردیبهشت که دل مردم این بافت را لرزاند اینبار روز جمعه و با زجه های مادر غلامعباس ، باری دیگر دلشان لرزید آنقدر که همسایه فریاد می زند : دست به تخریب نمی زنم ، حتی اگر زلزله بیاید.

اینها از سر بی توجهی است ، از سر بی مسئولیتی آنان که تخریب و آوار را به صاحب خانه ای که سقفش قتلگاه کارگر جوان بود می سپارند صاحبخانه از حرف  مسئولین بافت ، برای ادامه تخریب با مسئولیت خودش می گوید و مسئول ذیربط از تعهد وی بابت اجبار در اصرار کاری بی منطق و بدون توجه به امنیت کاری.

مقصر کیست ؟

« در این شهر که جانی تازه می گیرد»

از آبرسانی که جانی تازه به زمین ها داد ، تا فرو ریختن آوار که جانی تازه را در زمین مدفون کرد.

عالیجنابان شهرم ؛ نگاه مادری پیر ، امید زنی جوان و آینده دو دختر ، در این آدینه ی تلخ خردادی به دستان شما دوخته است .

به دنبال انسان مقصر نیستیم ، به دنبال تقصیر نبودن انسانیت هستیم ، مگر شهرما چقدر بزرگ است که دردهایش کوچک شوند آنقدر که هیچ چشمی آن را نبیند و هیچ دلی برایش نسوزد.

مگر مرگ آدمهای فقیر  چقدر پیراهنش خاکستری است ؟

اینجا مار زخمی و کهنه درد ، شیر خفته بافت فرسوده ، این اژدر مار خوفناک اولین قربانیش را به کام مرگ کشاند تا تلنگری باشد برای ۴۵۰۰ ساکن دیگر ، که هر کدام یک غلامعباس ، یک طاها و یک تیام هستند ، چشمهایتان را باز کنید مردم از ترس مردن به مردن پناه می برند و آرزوی زلزله ای دیگر دارند.

photo_2016-05-27_23-10-58 photo_2016-05-27_23-11-07 photo_2016-05-27_23-11-12 photo_2016-05-27_23-11-17 photo_2016-05-27_23-11-22 photo_2016-05-27_23-11-28 photo_2016-05-27_23-11-32 photo_2016-05-27_23-11-37 photo_2016-05-27_23-11-41 photo_2016-05-27_23-11-46 photo_2016-05-27_23-11-51 photo_2016-05-27_23-11-56 photo_2016-05-27_23-12-00 photo_2016-05-27_23-12-04 photo_2016-05-27_23-12-10 photo_2016-05-27_23-12-15 photo_2016-05-27_23-12-20 photo_2016-05-27_23-12-24 photo_2016-05-27_23-12-32 photo_2016-05-27_23-12-37 photo_2016-05-27_23-12-45 photo_2016-05-27_23-15-24 photo_2016-05-27_23-15-32

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=192718
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :
  1. روستای پس رش گفت:

    هفته پیش هم یک نفر از استان کهگیلویه وبویراحمد که در شهر دیلم مشغول کارگری بود بر اثر ریزش دیوار فوت کرد .روحش شاد

  2. ناشناس گفت:

    وووووووووووووووووی تش من قلبم

  3. يا حسين گفت:

    مداد العلماء افضل من دماءالشهداء خانم احمد پور سپاسگزارم با قلمت بنويسد كه اين روزها تشيع جنازه هاي ما هم محل خودنمايي ها و تبليغاتي شده است هركه پول ومال بيشتر وايل بزرگتري دارد تشيع جنازه اش هم به قول خودمان با كلاستر است انگار كه نه انگار ما را به سوي قبر محل بازخواست دادگاه عدل الهي مي برند امثال مرحوم غلام عباس رحمت اله عليه زياد است در اين استان او در اين راه براي به دست آوردن لقمه حلال براي مادر پيرش وعيالش جانش را فدا كرد در واقع شهيد شد اما كو گوش شنوا براي زرندوزان از خدا بي خبر انشاله كه خدا همه ما را عاقبت به خير كند وبه همه كساني كه قلمشان در دفاع از مظلوم واستحقاق و مطالبه حق مردم اطلاع رساني مي كنند موفق باشند

  4. هی گفت:

    خدا رحمتش کنه…

  5. امین گفت:

    اخی خدا ما چقدر بدبختیم

دیدگاه شما