سجاد بادام فیروز – امروزه چالش اجتماعی طلاق به خوبی محسوس است و همگان شاهد رشد روزافزون طلاق های رسمی وعاطفی هستیم در این میان اما استان کهگیلویه و بویراحمد گوی رقابت را از دیگر استان ها ربوده و در زمره استان هایی قرارا گرفته که بالاترین آمار طلاق را داراست.
استانی که باوجود رشد فزاینده بیکاری و مشکلات اقتصادی باید تلاش خود را معطوف صنعت و اقتصاد نماید ولی متاسفانه دامن زدن به مسایل فرعی و حاشیه ای ، استان را از اهتمام داشتن به مسایل اصلی یازداشته و علی رغم بی مهری و کم لطفی مسولان نسبت به فرهنگ، آن را مورد حمله هم قرار میدهند.
امروه استان در بعضی از مقیاس های کشوری جزء رتبه های اولیست ولی نه از حیث پیشرفت و تکنولوژی که ازحیث رشد طلاق و بیکاری!!
اکنون زن و شوهر برای تأمین نیازمندیها و خدمات خود به خانواده متكی نیستند و گسست پیوند زناشویی آن هم در یك محیط زناشویی ننگ نیست.
در برخی از موارد نیز زوجین از زندگی زناشویی ناراضی هستند؛ اما به دلیل ساختار فرهنگی جامعه، تأکیدات اسلام بر قبح طلاق و پیامدهای طلاق به خصوص با وجود فرزندان در خانواده، در بسیاری از موارد اگرچه از زندگی مشترک نارضایتی شدید دارند، اما حاضر به جدایی نیستند و به زندگی سرد و توأم با فرسایش روحی و روانی ادامه میدهند.
در این موارد طلاق عاطفی اتفاق میافتد و زن و مرد بدون جاری نمودن صیغهی طلاق زیر یک سقف، اما به صورت جدا از یکدیگر زندگی مینمایند. متأسفانه، کم شدن رضایت از زندگی آفت بسیاری از خانوادهها در حال حاضر است. آسیبهای ناشی از آن کمتر از آسیبهای طلاق برای فرد، فرزندان، خانوادهها و جامعه نیست.
اگر در این برهه از زمان بخواهیم از ضرورت تشکیل کمیته بحران طلاق سخن بگوییم به یقین سخن به گزاف نگفته ایم، امروز دگر حرف از زنگ خطر طلاق مطرح نیست بلکه این خود خطر است که گریبان گیر شهر و دیارمان شده و به صورت جدی استان را تهدید میکند.
وقتی به مساله طلاق از نگاه دین مینگریم، به خوبی این امر تبیین شده که طلاق منفورترین و مبغوض ترین حلال در نزد خداست و این کار مگر در حال ضرورت امر شایسته ای نیست.
بعدها تاریخ به تلخی گواهی میدهد در چنین روزهایی کانون گرم خانواده و بنیان اجتماعی جامعه دستخوش تزلزل و سستی شده بود و ما هم فقط نظاره گر این حقیقت تلخ بودیم…!
به امید روزی که بحران طلاق از استان کهگیلویه و بویراحمد رخت سفر بپوشد.