یکشنبه 25 بهمن 1394 - 21:27

سیدباقر مظلوم و منفعت طلبان معلوم

کشواد سیاهپور

کشواد سیاهپور

از ربع قرن پیش که سیدباقر موسوی وارد گود سیاست گشته و خود را در معرض انتخاب نمایندگی قرار داده، همواره حامی و دوستدار او بوده ام. چه آن زمان که صغر سن داشت و چه اکنون که کبر سال و سیاست. البته در دور دوم نمایندگی ایشان – که در واقع، در اوج اقتدار و قدرت بود- نسبت به برخی تصمیم ها و مدیران ایشان منتقد بودم و در نامه ای صریح (و تا حدودی تند و جوان نویس ) اعتراض و انتقاد خویش را آشکارا ابراز داشتم. به رغم این، همواره او را دوست داشته ودارم و آبرومندی و حیثیت او را، آبرو و حیثیت قومی تاریخ ساز می دانم. حیف است که حیثیت و حیات چنین خواجه بزرگی،از جانب جمعی منفعت طلب وبازاری، خدشه دار شود و زیر سوال رود. صدمه زدن به « چنین خواجه، نه کاریست خرد.»
سید باقر، خصوصیات ارزشمند و محاسن منحصر به فردی دارد، که در اینجا لزومی به ذکر آنها نمی بینم. اما در این دوره از رقابت های انتخاباتی، خصوصیت دیگری بر خصایص پیشین ایشان افزوده شده، که کاملا ملموس و محسوس است: مظلومیت.
این مظلومیت، نه فقط از سوی بدخواهان و معاندان ایشان تاکنون بر او تحمیل شده و اجازه حضور در رقابتهای انتخاباتی را نیافته؛ که چند تن معدود از تمامیت خواهان و افراط گرایان طرفدار وی، نیز با شوق و ذوق عجیب و حرص و ولع غریب، نسبت به وی ضربه زده و مظلومیتش را دو چندان کرده اند. طرف سخن من در این مقاله، همین افراد معدود – و البته پر هیاهوست -. من این مظلومیت سید باقر را، بسیار بیش و بیشتر از زمانی می بینم؛
که: صغر سن مانع حضورش در یک دور از انتخابات شد.
که: در دور دیگر، با 43 رای کذایی، مانعش شدند.
که: در دو دور متوالی، مانع حضورش در انتخابات گردیدند.
همه این موارد، یک طرف و شیوه رفتاری این معدود طرفداران پر هیاهو، طرف دیگر. بسیاری از دوستداران سید باقر که عامه مردمند، هنوز امیدوار و چشم به راه مجوز حضور ایشان در انتخاباتند و با وجود مراجعات مکرر و فشارهای مستمر، قول قطعی به کاندید دیگری نداده اند. اما، افراد معدود و پر طمطراق، که مدتی است پوستین وارونه و مجعول اصلاح طلبی را برتن کرده و داد صاحب حقی و ریاستی سر می دهند؛ قراردادی با عنوان میثاق نامه در دست گرفته و در خانه کاندیداها، مصر به امضا گرفتن گشته اند. ظاهرا، قصد دارند پیش از وقوع حادثه، تضمینی برای آینده خود – نه شهرستان و استان و کشور – بگیرند. از همان سنخ تضمینی که به گفته خودشان، از آقای زارعی گرفته بودند؟ جالب است که -ظاهرا – از ابتدا، دوباره سراغ آقای زارعی رفته و باخفت و خواری تیرشان به سنگ خورده و هزیمت وار به سوی دیگران شتافته اند.
آیا، اگر میثاق نامه به دستان، یک هفته دیگر صبر می کردند و تا تعیین تکلیف قطعی سید باقر، دندان برجگر می گذاشتند و هویت واقعی خود را برملا نمی کردند، اتفاق خاصی می افتاد؟
آیا درد این گروه معدود، با میثاق نامه نویسی وامضا گرفتن ها، درمان خواهد شد؟ آیا به تبع میثاق نامه قبلی، به نان و نوایی رسیدند؟ آیا، اگر به پست و مقام می رسیدند، امروز سراغ بهرامی را می گرفتند؟
آقایان پرهیاهو، آیا یادتان رفته که تا مدتی پیش در باب بهرامی، تاجگردون و زارعی چه می گفتید؟
اصلاح طلبی در نظر شماها، تبعیت از شما و منافعتان است. به همین دلیل، دور گذشته آقای بهرامی اصلاح طلب نبود و آقای زارعی در جرگه اصلاح طلبی تان می گنجید. اما، این دور – به رغم حمایت و همراهی آقای زارعی نسبت به دولت آقای روحانی – چون منافع شما را تامین نکرده، به گمان شما، از پوستین اصلاح طلبی به در آمده و بهرامی جایگزین آن شده است. در واقع، ملاک اصلاح طلبی افراد به زعم شما، حمایت و تبعیت از میزان و میز منفعت طلبی شخصی شما و تامین منافع تان است و بر همین اساس رقم می خورد و سنجش و ارزیابی می شود.
چنان اصطلاح اصلاح طلبی بر شما مشتبه گشته و مخیله تان را انباشته، که فکر می کنیداز حضرت آدم تاکنون، کسی وارد این وادی نگشته و در سیر و سلوک تمامی خلایق خداوند، تنها و تنها شما حضور و ظهور یافته اید و آن را ابداع و انتشار نموده اید. در این میان، کارتان به جایی رسید، که یکی از شماها آشکارا اعلام کرد: سید باقر موسوی هم از اول اصلاح طلب نبود. بنابراین، هر زمان که میل و مصلحت شما اقتضا کند، می توانید اصلاح طلب جدید بزایید. این زایش جدید نیز در نتیجه همین افکار منفعت طلبانه و ابزاری شماست. استفاده ابزاری از مفاهیم و واژه ها و اصطلاحات و احزاب و گروهها، تنها مختص برخی افراد جناح راست قدیم و اصول گرای جدید نیست. سالهاست که بسیاری از افراد جناح چپ قدیم و اصلاح طلب جدید، نیز این شیوه را اعمال می نمایند. همان رفتاری که تمامیت خواهان و سفیهان جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و کارگزاران سازندگی بر سر شیخ مهدی کروبی آوردند. نخستین بدعت نادرست را نیز در دولت آقای خاتمی و وزارت کشور موسوی لاری با کنارزدن کروبی انجام دادند. تنها فردی که از این احزاب منفعت طلب، آزادوار جدا شد و به طرفداری آقای کروبی موضع گیری کرد، عباس عبدی بود. بقیه، نه تنها، کینه و عداوتشان فروننشست، که مجددا در انتخابات سال 1388 ، انتقام سخت و سنگینی از آقای کروبی گرفتند و لگد مالش کردند. حال با این مطالب مختصر، به معدود هیاهوگران به اصطلاح اصلاح طلب، اعلام می گردد که: تا تعیین تکلیف قطعی وضعیت سیدباقر، دوستداران واقعی او منتظر می مانند. اگر، سرانجام اجازه حضور سید باقر صادر نشد و حق هزاران انسان « تضییع» گردید، بلوغ فکری شان به اندازه ای هست که دریابند چه تصمیمی بگیرند. مردم، دیگر نیازی به تصمیم سازی شماها ( که گویا از نبود سیدباقر، ذوق زده شده و عرصه تاخت و تاز را فراخ یافته اید)، ندارند. جهت اطلاع کسانی که تاکنون تحت تاثیر شما بوده اند، به اجمال بیان می کنم که: واژه اصلاحات و مبحث اصلاح طلبی، که تقریبا شعاری جذاب و در بسیاری مواقع گول زننده هست، پس از انتخاب آقای خاتمی به ریاست جمهوری ، مطرح و مورد سوءاستفاده اشخاص و احزاب مختلف ( از جمله احزاب فوق الذکر) و شما و دوستان مرکزنشین ثروتمندتان قرارگرفت و همچنان قرار می گیرد. بیایید دست از این غلط اندازی ها و فریب کاری ها بردارید و بدانید اصلاح گران واقعی کسانی بودند که از اوایل انقلاب مقابل تمامیت خواهی و افراط گری و تندروی و سیاست حذفی و پرونده سازی ایستادند و بارها و بارها تاوان پس دادند.آن زمان که مرحوم آیت الله ملک حسینی مقاومت و مقابله می کرد. آن زمان که مرحوم محمودیان، به پشتیبانی و حمایت مرحوم آیت الله ملک حسینی، و آراء مردمی که در حقیقت اصلاح طلبان واقعی زمان خود بودند، به مجلس راه یافت و با تندروی ها و گزینش ها و رد صلاحیت ها مبارزه می کرد. آن زمان که مردم به سید باقر موسوی رای دادند و هنوز اسمی از اصلاح طلبی شعاری و شعار اصلاح طلبی فریبنده و دروغین، وجود نداشت. آن زمان که مردم، خاتمی گمنام را از سر مقابله و مبارزه با اختناق و استبداد و اطلاعات حجاریان و حسینیان و سعید امامی و گروه انصار حزب الله ونشریه لثارات و روزنامه کیهان و… برگزیدند و به آوازه و اشتهار رساندند. بعدها، تئوریسین بزرگ شما بیان داشت که، همین خاتمی، آخرین میخ را بر تابوت اصلاحات کوبید. دوستان و رهبران شما نیز با اوهام آشفته و تخیل خام خویش، دکتر معین را رای آورتر از خاتمی می دانستند. اما، دیدیم و دیدید که چه شد. باآن تصمیم نادرست و تلاش مجدانه در حذف قطعی و نابود کننده کروبی – که همه هدف دوستان حزبیتان بود- ظاهرا تابوت اصلاحات مخصوص و مورد نظرتان را – که به اقرار خودتان مرده بود – به خاک سپردید. همان اشتباه ویرانگر را در حمایت متعصبانه و احساسی از دکتر عارف می خواستید ادامه دهید. اما، خوشبختانه با درک درست دکتر عارف از اوضاع بحرانی خود و شماها و قطعیت تکرار سرنوشت دکتر معین، مردم فردی را انتخاب کردند که، اگر کلیدش را ندزدند و درها را به روی دولتش قفل نکنند، دست کم امیدها را زنده نگه می دارد. من از سر دلسوزی به شماها نصیحت می کنم که بدون سیدباقر موسوی، هیچ نیستید و وزن و اندازه ای ندارید. دست از تناقض گویی ها و رفتارهای ضد و نقیض بردارید و تکلیف خودتان را با تاجگردون، زارعی، استاندار و معاونین وی، مشخص نمایید. در ضمن، انتخاب احتمالی آقایان هدایت خواه و موحد ( در صورت تایید مجدد) را نیز بر این جمع بیفزایید. در هرحال، وضعیت وخیم تر ازآن است که با انتخاب بهرامی – قبل از آنکه تکلیف سید باقر، مشخص شود – پریشان حالی تان درمان گردد. سکوتتان، سنگین تر و آبرومند تر بود. در خاتمه، مطلع کلام را تکرار می کنم که، حیف از : سیدباقر مظلوم و منفعت طلبان معلوم.

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=182027
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :
  1. عقاب گفت:

    حرف دل همه را به زیبایی بیان کردی اگر نگویم همه تقریبا همه با شما موفقند

  2. سادات شیراز گفت:

    درودبرشما واقعیت رفتی موافقم

  3. ايرمی گفت:

    درودبرنواداه سياهپوربزرگ

  4. هموطن گفت:

    درود بر دوست عزیزم .که مطلب را خیلی زیبا قلم زدی 

  5. دلسوز گفت:

    شیرمادرت حلالت احسن براین قلم /افرین وهزاران افرین برای تفکر واقعا بسیار شیوا نوشتی خسته نباشی

  6. سید مظلوم گفت:

    درود بر دکتر سیاهپور

  7. ناشناس گفت:

    سلام دکتر .جوکارم ستاد سید ..درود …

دیدگاه شما