شنبه 24 بهمن 1394 - 10:47

روان کاوی “دروغ” در انتخابات

سیدمحمودرادمنش

سیدمحمودرادمنش مشاور اسبق استانداران کهگیلویه وبویراحمد

همه انسان ها در معرض فرآیند انتخاب قرار می گیرند. انتخاب، بر اساس ویژگی اختیار شکل می گیرد و اختیار صفتی است متعلق به “عقل”. اینجاست که واژه “آزادی” ظهور پیدا می کند.
پس با دنبال کردن واژه “انتخاب” به واژه “آزادی” می رسیم. با همین تفسیرکوتاه، نشانه آزاد بودن انسان را در ” اختیار و داشتن حق انتخاب ” دانسته اند.
همه این موضوعات مبارک هستند. اما آنچه جای بحث دارد نحوه انتخاب است. آیا ملت ها همیشه “عاقلانه” انتخاب کرده اند؟
جواب سوال واضح هست. بدون تردید همه انسان ها در طول زمان در معرض آزمون و خطا بوده اند. انتخاب های اشتباه زیادی را انجام داده اند و البته این روند تا زمانی که موجودی به نام “انسان” با ویژگی های کنونی موجودیت دارد ادامه خواهد داشت. تنها یک امید می توان داشت؛ آنهم دستیابی انسان ها به مراتب کمال عقل است که با کسب آگاهی های منجر به سوق آدمی به سوی قلل اندیشه و معرفت تردیدی نیست که خطا در انتخاب کمتر و کمتر می شود.
اما سخن را کوتاه کنیم. هدف از این نوشتار پر از خطا، بررسی علل “دروغ” در فرآیند انتخابات مجلس شورای اسلامی در برخی از مناطق است. از آن رو نام روان کاوی را بر آن گذاشتم که عمق این فرآیند چه از شروع، در حین اجرا و پایان آن متاثر از مقوله “رفتار و شخصیت” است. پس لازم است با دنبال کردن رفتارها و واکاوی آن ها به نمودار شخصیتی افرادی که درگیر آن هستند برسیم.
بخش اول:مشاهده
داستان اول: در یکی از همین روزها به همراه یکی از دوستانم به یکی از روستاهای اطراف رفتم، در حال عبور از میدان مرکزی روستا پیرمردی مرا صدا زد. او مرا به نام “مهندس” صدا زد و پرسید: وضعیت “حاجی” چطور است؟
پرسیدم: ببخشید پدر جان متوجه نمی شم! وضعیت کدام حاجی و چه وضعیتی؟
نزدیکتر شد و با صدایی آرامتر گفت: وضعیت آرای حاجی را می گویم. پرسیدم کدام حاجی پدرجان؟ و او گفت: حاجی! اما نام دقیقش را نگفت.
داستان دوم: در یکی از دفاتر اسناد رسمی برای انجام کاری منتظر نشسته بودم. مردی تقریبا پنجاه ساله در کنارم نشسته بود. فردی از در وارد شد و مرد کنار دستم را شناخت. احوالپرسی گرمی کردند. همدیگر را با نام “خرزو” صدا می زدند. فرد تازه وارد گفت: خرزو! وضعیت فلانی(کاندید شماره یک) چطور است. مرد کنار دستم گفت: به امید خدا برنده انتخابات هستیم. همه خانواده و طایفه مان با قدرت به وی رای خواهند داد. او دستش را مشت کرد و با تاکید گفت: ما پیروزیم!
فرد تازه وارد او را بوسید و رفت. چند دقیقه ای گذشت. در رفت و آمد مشتریان، فرد دیگری وارد شد. نگاهش به مرد کنار دست من افتاد. به سمتش آمد و همدیگر را در آغوش فشردند. این بار همدیگر را “دایی” خطاب می کردند. هر دو خوش حرف بودند و پس از چند دقیقه ای از هر دری حرف زدن گذری هم بر انتخابات کردند. فرد تازه وارد پرسید: دایی جان! وضعیت کاندیدمان (کاندید شماره دو، نام یک کاندید دیگر را گفت) چطور است؟ مرد کنار دستم پاسخ داد: فلانی؟! اگر خدا بخواهد قطعا پیروز میدان است. من چند جلسه با همه خانواده و طایفه داشتم و از همه قول گرفته ام. اصلا نگران آرای خانواده و طایفه ما نباش. ما با شماییم تا آخر!
داستان سوم: پیرمردی به دلیل کهولت سن و بیماری درگذشت. مردم و آشنایان جهت قرائت فاتحه و عرض تسلیت دسته دسته به خانواده متوفی رجوع می کردند. در این بین کاندیداها نیز با همراهی جمعیت زیادی مراجعه می کردند. کاندیدای شماره یک با همراهی جمعیت زیادی وارد شد. خانواده متوفی ایشان را با آغوش باز پذیرفت. پس از قرائت فاتحه از طرف خانواده متوفی موضوع انتخابات مورد بحث واقع شد. و پس از اظهار نظرات عموما به نفع کاندیدای حاضر، در حین بدرقه، خانواده متوفی ضمن تقدیر از حضور کاندیدا بر عزم جزم خود در طرفداری از وی تاکید کردند.
همزمان و در حین خروج گروه اول، گروه دوم با پیش قراولی کاندیدای رقیب وارد می شود. حتی همراهان هر دو کاندیدا هم سلام و علیکی می کنند و هر دو گروه دست به سینه به همراه اظهار ارادت نسبت به همدیگر از کنار هم رد می شوند. گروه دوم وارد می شود و پس از قرائت فاتحه باز هم موضوع انتخابات از سوی خانواده متوفی مطرح می شود. مجددا داستان قبل تکرار می شود و اظهار نظرات کارشناسانه انتخاباتی عموما به نفع گروه حاضر رد و بدل می شود و در پایان ودر حین بدرقه باز هم شاهد قول و قرار خانواده متوفی جهت حمایت از این گروه هستیم.
بخش دوم: روان کاوی
از آنچه گذشت چه برداشتی می کنید؟
نامش را چه می نهید؟
مصلحت اندیشی؟ دروغ؟ تعارفات معمول؟ نفاق؟
تعارفات را کنار می گذاریم. بگذارید بر مبنای حقیقت حرف بزنیم. آنچه دیدیم و البته هر روزه همه ما شاهد تکرار داستان هایی مشابه از این دست هستیم “دروغ” نام دارد.
دروغ یعنی خلاف واقعیت. در اینکه ریشه دروغ، نفاق است یا ریشه نفاق، دروغ است بحث نمی کنم. اما هر دو یک آبشخور دارند. آنهم “ترس” است. برای اینکه به ریشه “دروغ” برسیم لازم است علل “ترس” را واکاوی کنیم. اما ترسی که موجب دروغ گفتن می شود می تواند ریشه در “خودخواهی” ما داشته باشد. برخی از روانشناسان دو دلیل برای دروغ گفتن بیان کرده اند: یکی از خودخواهی فرد ناشی می شود بعبارتی فرد نمی خواهد خللی به روابطش با دیگران بوجود آید و دوست دارد همیشه محبوب و مورد تایید دیگران باشد. او تلاش می کند در بالابردن محبوبیت خود با هدف رسیدن به خواسته هایش از بیان عیب ها، ضعف ها و حتی نیت هایش خودداری کند. با همین هدف هر واقعیتی را که احتمال می دهد با بیان آن، نظر فرد مقابلش در موردش تغییر می کند، وارونه جلوه می دهد و بعبارتی دروغ می گوید. در برخی از افراد، دروغ جلوه ای افراطی پیدا می کند و موجب صدمات به فرد و جامعه می شود.(اختلاس، خیانت، قتل، تجاوز و …)
اما برخی افراد به نوعی از دروغ به نام “دروغ دفاعی” عادت می کنند. بعنوان مثال دوست شما خرید کرده و از شما می خواهد نظرتان را در مورد خرید او بگویید، به خاطر اینکه از شما نرنجد به او دروغ می گویید. این دروغ را روانشناسان دروغ دفاعی می گویند. البته در اینجا هم نوعی خودخواهی مشاهده می شود. و ترس از دست دادن رابطه با دوستتان نیز مشهود است. به هرصورت “دروغ” در هر شرایطی صفتی ناپسند است و عادت به دروغ که در میان بسیاری از ما آدم ها رواج پیدا کرده به دور از فضایل ارزشمند انسانی است. دروغ با هر توجیهی، باز هم غیر قابل توجیه است.
برخی از افراد که تعدادشان کم هم نیست به انتخابات مجلس بعنوان یک فرصت پیش رو می نگرند. عموما افرادی که در جامعه نتوانسته اند به خواسته های خود برسند و یا انتظاراتشان آنگونه که می خواستند برآورده نشده با نگاه فرصت به انتخابات می نگرند. این خواسته ها نیز شدت و ضعف دارد و هر فرد متناسب با نوع شخصیت و پیشینه اجتماعیش در این گروه انتظاراتی دارد. این انتظارات می تواند یک کمک مالی کوچک یا طمع فرصتهای اقتصادی و سیاسی بزرگ باشد. پس می بینیم که رگه های پررنگ”خودخواهی” در این نحوه انتخاب به چشم می خورد. “خودخواهی” مولد “ترس” است و “ترس” مولد “دروغ”. ترس از دست دادن فرصت ها، روابط و … و همین ترس درونی شده برخی از افراد را به سمت و سوی “دروغ های کوچک و بزرگ” سوق می دهد. در پایان یادآوری می کنم این نوشتار به بررسی تنها دسته ای از انتخابگران پرداخته است. انتخاب کننده هایی که اهداف خود را از منافع “جامعه” به منافع”خود” تقلیل داده اند.

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=181772
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :
  1. دوستي گفت:

    احسنت برسيدمحمود درست است كه انسان صادقي هستي اما تا بحال ازدروغ دفاعي استفاده نكرده اي

دیدگاه شما