چهارشنبه 22 مهر 1394 - 0:58

دروغ تاریخی حمله تیمور به سرزمین بویر

از درگیری با سپاه اسکندر تا جنگ های شاه پهلوی با مردم بویراحمد. اما حادثه ای که ما را به نوشتن این مقاله ترغیب کرده و ما را بر آن داشت ورق سیاه کنیم ،جنگی است که فقط در کتاب « منم تیمور جهانگشا» از آن سخن به میان آمده

گروه تاریخ –  وحید دانشی کارشناس ارشد علوم سیاسی در یادداشتی تحلیلی که در اختیار بویرنیوز قرار داده به بررسی ادعای حمله تیمور به بویراحمد پرداخته است.

به گزارش بویرنیوز، متن یادداشت در ادامه می آید:

سرزمین کهگیلویه و بویراحمد از زمان های کهن و باستان تا سالهای معاصر جایگاه حوادث عجیب و بحث برانگیز بوده است و به دلایل مختلف درگیر اتفاقاتی شده است که تاریخ برای آیندگان به یادگار گذاشته است. از درگیری با سپاه اسکندر تا جنگ های شاه پهلوی با مردم بویراحمد. اما حادثه ای که ما را به نوشتن این مقاله ترغیب کرده و ما را بر آن داشت ورق سیاه کنیم ،جنگی است که فقط در کتاب « منم تیمور جهانگشا» از آن سخن به میان آمده و رخ دادن چنین حادثه ای با توجه به مطالعه دیگر کتب تاریخ تیموری بعید به نظر می رسد. سعی ما در این مقاله این است که به صورت موجز و کوتاه به این مسئله بپردازیم.

کتاب منم تیمور جهانگشا توسط آقای مارسل بریون فرانوسوی گرد آوری شد و با ترجمه و اقتباس آقای ذبیح الله منصوری راهی بازار ایران گشت. آقای مارسل بریون با توجه به مطالعات خود از تواریخ گذشته در مورد تیمور اقدام به نوشتن این اثر کرد. اما متاسفانه کسی در ایران به ترجمه این اثر همت گماشت که با تمام سابقه و عقبه پرکارشان ، اکثر بزرگان قلم، او را فردی غیر متعهد و خیال پرداز در کار ترجمه معرفی می کنند. واین قضاوت ما حصل مقایسه آثار او با اصل کتب بوده است.

: رضا براهنی در کتاب کیمیا و خاک، ذبیح الله منصوری را کسی می داند که رمان  ۶۰۰صفحه‌ای در دست ایشان حداقل ۱۰۰۰ صفحه می‌شود.( براهنی . 1364. 98/99) یا به گفته استاد بهاء الدین خرمشاهی ، منصوری حدود 70 درصد به کتاب اضافه می کرد و اصل کتاب بسیار کوتاه تر و متفاوت تر از آن چیزی است که آقای منصوری  ترجمه کرده است.( مصاحبه خبر آنلاین. 1391)

این عدم تعهد و رمان گونه بودن ترجمه های منصوری، نوشته های او را غیر قابل استناد و خیال پردازانه نشان می دهد. وذهن را از تاریخی بودن مطالب دور می کند و به وادی خیال می کشاند.

اما آن چیزی که  اعتماد من را بیشتر به این اثر مخدوش واعتقاد من را به امانتداری مترجم مذبوح کرد، مقاله ای بود که در حین تحقیق  یافتم و مطالعه کردم. این مقاله به قلم آقای سعید نظری با عنوان «بررسی روایات کشتار تیمور در سبزوار» نوشته شده بود. نگارنده مقاله به اصل فرانسوی کتاب منم تیمور جهانگشا تحت عنوان   TAMERLAN مراجعه کرده و مشخص شده است که مطالب ترجمه فارسی این کتاب هیچ گونه ارتباطی با اصل فرانسوی آن ندارد.« در واقع کتاب منم تیمور جهانگشا، بر خلاف ادعای مترجم آن، ذبیح الله منصوری، نه ترجمه و نه حتی اقتباس از کتاب مارسل بریون، بلکه کتابی است تالیف خود ذبیح الله منصوری که مطالب آن را تخیلات و اطلاعات شخصی او شکل داده است». (نظری. 1391 ).

اما ان چیزی که به این نوشته مربوط می شود و قرار است در مورد آن قلم سیاهی شود صحت حمله تیمور به سرزمین بویر است. که این مطلب در کتاب ترجمه منم تیمور جهانگشا آمده است. باید ذکر کنم که این مطلب را فقط و فقط در همین کتاب خوانده ام و در هیچ یک از کتب معتبر و دست اول تاریخ تیموریان ندیده ام و همین مطلب ذهن را به شک می کشاند مبادا این سخن مترجم همانند بعضی از مطالب نوشته شده توسط ایشان تراوش ذهن خیال پردازانه او باشد و این حادثه هرگز در صفحه تاریخ رقم نخورده باشد. جهت صحت این موضوع فقط به منابع اصیل و هم عصر تیمور رجوع کردیم تا بهتر بتوانیم به کنه موضوع پی ببریم.موضوعی که هیچ تاریخی جز این ترجمه به آن نپرداخته است و در تواریخ معتبر تیموری اثری از آن به چشم نمی خورد.

در ترجمه کتاب منم تیمور جهانگشا، فصل بیست و دوم می خوانیم که تیمور در ماوراء النهر قبل از آنکه به بدخشان حمله ور شود خبر قتل پسرش، شیخ عمر را که در فارس کشته شده بود می شنود و از اینکه چه کسانی جرات کشتن فرزند امیر تیمور را داشته اند پریشان و نارحت می شود و برای انتقام راهی سرزمین شیراز می گردد. وقتی به شیراز می رسد و به تحقیق، نسبت به چگونگی واقعه یقین پیدا می کند که شیخ عمر در رویارویی با قبیله بویر کشته شده است. پس تیمور تصمیم حمله به بویر را قطعی می کند. و با نقشه ای که طرح ریزی کرد در نزدیکی سرزمین بویر نزدیک به هزار نفر از آنان را دستگیر می کند وپس از بازجویی آنها و به دست آوردن اطلاعات مورد نظر جهت حمله راهی سرزمین بویر می شود»

چنین مطلبی در هیچ یک از منابع مربوط به تاریخ تیمور نگاشته نشده است. ونه تنها شبه این مطلب به قلم نیامده است که حتی یک کلمه از حمله تیمور به سرزمین بویر یا کهگیلویه ذکر نگردیده. و معلوم نیست چنین مطلبی از کدام منبع ذکر شده است. وبی شک قتل شیخ عمر به وسیله قوم بویر و متعاقبا حمله تیمور به بویر یا اشتیاه نویسنده بوده است یا تراوشات معمول مترجم.

وحال رجوع می کنیم  به ظفر نامه نظام الدین شاهی که مستقیم به دستور تیمور نگاشته شده وکسی آن را مرقوم کرده است که خود با تیمور بوده و در بارگاه او حضور داشته  و در مقدمه کتاب، نظام الدین شامی می نویسد  «در سال 804 ه.ق تیمورمرا احضار کرد و چون به حضور او رسیدم تذکر داد که باید تاریخی پیرامون افعال و اعمال دولت، از بدو ظهور تا الی حال بنویسم.» واین کتاب ظفر نامه اولین کتابی است که در باره تیمور به قلم آمده است و بعد از آن، مابقی کتب تاریخ مربوطه با توجه به مطالب این کتاب نوشته شده اند.

در ظفر نامه شاهی  می خوانیم که تیمور لنگ هنگام  حمله به شام، عمر شیخ را از شیراز به جانب خود فرا خواند و امیر زاده تفرج کنان به خرماتو که در چهار فرسخی بغداد بود رسید که بر اثر یک تیر که بر بدنش وارد شد در دم جان باخت.. طبق این نوشته عمر شیخ نه در فارس که در چهار فرسخی بغداد و نه بدست قبیله بویر که بر اثر یک تیر رها شده از دست فردی در سرزمین بغداد کشته می شود. (نظام الدین شاهی. 1363.ص 147).

باز در کتابی دیگر  یعنی  ظفرنامه یزدی می خوانیم که عمر شیخ هنگامی که از منطقه فارس قصد عزیمت به نزد تیمور را داشت در سال 796 در اطراف قلعه خرماتو در چهار فرسخی بغداد در اثر تیری که پرتاب شد در دم کشته شد.( شرف‌الدین علی. 1336. ص 473/ 475) با نگاه به معتبر بودن این دو منبع دست اول که مورد استناد تمام تواریخ عهد تیموری است می توان فهمید که عمر شیخ در فارس به قتل نرسیده و آنچه تحت عنوان حمله تیمور به بویر آورده شده است چیزی بیش از یک اشتباه فاحش و ساده انگاری خام نیست.و می طلبد کتاب منم تیمور جهانگشا با احتیاط تمام خوانده شود و برای استناد به نوشته های ذکر شده در آن مجانبت تام به خرج دهیم.

بعد در ترجمه منصوری می خوانیم که : «دین سکنه بویر معجونی بود از اسلام و دین مجوس. آنها خود را مسلمان می خواندند ولی آتشکده داشتند و زکوه می دادند ولی آن را بمتولی آتشگاه می پرداختند. از اسیری پرسیدم آیا تو نماز می خوانی؟ او جواب مثبت داد. عنان اسب خود کشیدم و توقف کردم و گفتم نماز بخوان تاببینم چگونه نماز می گذاری. آن مرد رو به خورشید ایستاد و چندین مرتبه دستها تکان داد و…» این چنین از این نوشته ها به فهم می آید که مردم بویر دینی التقاطی داشته اند و قالب دین اسلام را با محتوای زرشتی پر کرده اند و دینی نو برای خود بنا کرده اند. واین باز بر خلاف نوشته های کتاب معتبر و قابل استناد  نزهه القلوب حمد الله مستوفی است . کتابی که در زمان خود تیمور نگاشته شده است و در نزد محققین دارای اعتبار و ارزش است و در زمره کتب گرانبها به شمار می رود. در این کتاب می خوانیم، « جیل جیلویه(کهگیلویه)  : ولایات بسیار است و قهستان و نواحی فراوان دارد و بالرستان  پیوسته است و هوایش سرد سیریست و آب روان بسیار دارد و درختان بیشمار و میوه بسیار دارد و شکارگاههاش نیکوست و مردم آنجا سنی شافعی باشند.» (مستوفی. 152.1336/153)آنچه از این کتاب فهمیده می شود دین مردم بویر باید اسلام باشد و پیرو مذهب سنی شافعی که با مذهب شیعه در پاره ای از احکام دارای تشبه است. و از آنجایی که مردم بویر دین اسلام و مذهب شافعی را اختیار کرده اند مستلزم آن بوده که از فرد یا مبلغی آن را فراگرفته باشند و وتحت آموزش ها یا گفته های انسان های متشرع به خوبی با دین آشنایی پیدا کرده باشند. علی الخصوص آنکه نوادگان امامان معصوم ع در همه جای سرزمین بویر پراکنده بوده اند و از آنجایی که نزد مردم به تمام، دارای احترام و پذیرش بوده اند و به نوعی برای مردم ملجا دینی به حساب می آمده اند وبالطبع دیگران را به اصل شرع رهنمون می کرده اند و مردم از آنها تاثیر پذیر بوده اند. این که در ترجمه منصوری عموم مردم بویر را با وجود آن همه پتانسیل معنوی اسلامی دارای دینی التقاطی آن هم با معابد خاص ترسیم کند امری دور از ذهن به نظر می رسد. وبا وجود امام زادگان مختلف و اعتقادات بنیادی اهل تسنن چنین اعمال و رفتار غیر دینی از مردم بویر انسان را به شک می کشاند.

قابل ذکر است که نیاز به اطاله نوشتار نباشد که نسبت دادن دامادی امام زاده علی ع به امیر تیمور و دیدار ایشان با این پادشاه خونخوار محلی از اعراب ندارد و این امام زاده بزرگ هرگز با تیمور دیدار نداشته و هرگز دختری از ایشان  به همسری اختیار نکرده اند. چرا که بر فرض محال تیمور از بویر دیدن کرده باشد مسیر قشون و لشکر کشی او از مناطق سردسیر بوده است نه گرمسیر. پس دیدار تیمور با امام زاده علی ع به محال نزدیک تر است تا واقعیت.

امید است بار دیگر فردی توانمند و متعهد بتواند ترجمه ای دقیق و موثق از این کتاب در اختیار مردم این سرزمین قرار دهد.

منابع :

منم تیمور جهانگشا. بریون .مارسل. ترجمه و اقتباس ذبیح الله منصوری. چاپ چهاردهم. چاپ مروی.1272

ظفرنامه یزدی ، شرف‌الدین علی. ظفرنامه، به کوشش، محمّد عباسی، تهران، انتشارات امیر کبیر،1336ه.ش ص 473تا 475

نزهه القلوب،حمدالله بن اتابك مستوفي قزويني، به كوشش محمد دبير سياقي، (ص 152و 153) تهران-طهوري 1336 .

کیمیا و خاک، رضا براهنی، ص ۹۸ و ۹۹، چاپ اول، پاییز ۱۳۶۴.

ظفرنامه. نظام الدین شاهی. انتشارات بامداد. چاپ آشنا خرداد 1363. ص 147

سعید نظری ; مجله: تاریخ و فرهنگ ; پاییز و زمستان 1391 – شماره 89

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=165607
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :
  1. تاریخ دوست گفت:

    با سلام. با مطالعه متن چند نکته قابل ذکر است: 1- نویسنده محترم به خوبی خواننده را به مراجع علمی رجوع داده است. 2- مطلب می تواند ذهن خواننده را به یک موضوع تاریخی ربط دهد. اما ای کاش اگه مقدور بود برای ایشانٰ از رفرنسهای بیشتری برای اطمینان بیشتر از موضوع استفاده می کردند. با این حال خوب بود.

    • تاریخ خوان گفت:

      به هر حال اقای دانشی به عنوان یک فرد نظر خودش رو داده و بی شک می شود باز از زوایای دیگه اون رو دید. اینکه ایشون تحقیق کردند و این حرف ها را زدن. که توجه ایشون به منابع دست اول عالیه. دوم اینکه ممکن هست حرف ایشون واقعیت داشته باشه و اگر فکر و نظری داره از لحاظ تاریخی بررسی کنه و مطلب بزنه. ما در تاریخ فقط با منابع سر وکار داریم و حرفی که از روی منابع معتبر نباشه معتبر نمی دونیم. پس دوستان نظرهاشون اگر از روی منابع معتبر باشه بیان کنند. سوم اینکه تحقیق کردن نشانه دشمنی نیست ایشون کارشون تحقیق هست ونتیجه تحقیقشون را بیان کردند و وجود چنین انسانهایی برای پیشبرد علم لازمه و باید حرمت علم نگه داشته شود. با تشکر

      • یک دوست گفت:

        دوستان هم استانی. ابراز احساسات خوبه ولی اگر حرفی زده می شه نباید بدون دلیل گفته بشه. من نمی بینم کسی با مدرک و استناد به کتاب صحبت کنه.آقای دانشی با منبع حرف زده و ما اگر جوابی داریم با منبع باشه. هر چند که من تاالان حق را به مطلب آقای دانشی می دهم.

    • آشنا گفت:

      من از بویر نیوز می خوام که واقع به امثال اقای دانشی توجه داشته باشند و از این گونه افراد بخوان که به صورت تخصصی برای بخش تاریخ وسیاسی سایت بویر نیوز مطلب تهیه کنند تا هم مطالب علمی باشند و هم تاریخ و حوادث این استان مستدل شناخته بشن. و از دوستان تقاضا مندم که همیشه برای نقد هر فردی با دلیل و علمی صحبت کنیم.

  2. 12 گفت:

    موضوع جالبی است. اما اگه تیتر یه کم ملایمتر بود بهتر می شد. چون ممکنه کسانی استدلال و مستنداتی بر خلاف نوشته آقای دانشی داشته باشند.

  3. . گفت:

    جالب بود. هر جا که می خوندیم از حمله تیمور می گفتند و ایشون از یک زاویه تاریخی و مستند نگاه کردند.

  4. iهمشهری گفت:

    برادر دانشی چون شما با بویراحمد بد هستید برای تخریب بویر احمد دست به هر کاری می زنید خود تیمور درکتاب خودش اقرار کرده که از بویر شکست خورده شما باچه سندی گفته تیمور را رد می کنید -حتما اونجا تشریف ذاشتید

    • دانشی گفت:

      کتاب منم تیمور جهانگشا همان کتابی است که به تیمور ربط می دهند و در بالا دلایل خودمون رو مبنیبر تحریف کتاب تیمور بیان کرده ایم.

    • یک شهروند گفت:

      شما بی شک با علاقه آقای دانشی به بویراحمد غافل هستید و نمی دونید چه اندازه این طبیعت موردمش رو دوس دارند. من از نزدیک با ایشون رابطه دارم. و معمولا بدون دلیل حرفی رو بیان نمی کنند. و برا اطلاع بیشتر هم بگم راجب همین بویراحمد کتابی دارند با عنوان متداولترین گیاهان طبی ااستان کهگیلویه و بویراحمد که در پی شناساندن فرهنگ این مردم هست. با با انصاف و شناخت قضاوت کرد.

    • میهمان گفت:

      انگارهولو کاستو انکار کردی ککا.

    • جهانبین گفت:

      برادر عزیز ایشون خودش بویراحمدیه واز خانواده های محترم وفرهنگی بویراحمده…..درضمن چه ربطی نه میخوام ببینم چه ربطی نه آخه چه ربطی به بویراحمد وگرمسیر داره…برادرمن….همین حرفا را میزنید آدم زخم معده میگیره

  5. مورخ گفت:

    پر واضح است که از روی کینه و عقده دست به کار شدی!

    وجود مکانی بنام مله عمر در منطقه جلیل و بابکان بویراحمد که به اذعان مطلعین و کهنسالان منطقه، محل کشته شدن شیخ عمر فرزند تیمور است غیرقابل انکار می باشد!

    • دانشی گفت:

      غیرت و جنگجویی منطقه جلیل بابکان زبانزد همه مردم ماست. افتخار من وجود همچنین همشهری های باغیرت هست. طبیعتا ذکر کردن منابع برای گفته های خودمون صحیت کلاممان را بالا می برد. اینکه حضرت عالی فرموده اید در منطقه جلیل مکانی به نام مله عمر وجود دارد و عمر شیخ در آنجا کشته شده است. در منابع تاریخی به چشم نمی خورد.و ختی خود ذبیح اله منصوری که در این مقاله نقد شده محل کشته شدن عمر شیخ رو کازرون اعلام می کنه.

    • اتفاقا منم مورخم گفت:

      عزیز من این چه استدلالیه؟ کتاب تاریخی معتبرتره یا اسم محل مله عمر؟

    • پسرعموی سید وحید گفت:

      توتاحالا وحید دانشی را از نزدیک دیدی که این حرف ومیزنی ….سیدوحید عشقه دلپاک وصاف وصادق…. آخه سیدوحیدوکینه سیدوحیدوعقده اگه ببینیش باورت نمیشه آدمی به این باصفایی هم تو این دنیا باشه….

  6. همشهری گفت:

    ایشان ذبیح اله منصوری را مترجمی غیر متعهد و خیال بلف معرفی نموده است در حالیکه ترجمه های منصوری فراوان با مخاطب بیشمار میباشد این استقبال عظیم ار ترجمه های یک مترجم خیال باف و غیر متعهد چه دلیلی دارد. استفاده از لغت بویر در حالیکه امروز برای حداقل هفتاد درصد از مردم لر نامانوس و نااشنا میباشد بکار گیری ان توس منصوری غیر لر به چه معنایی است شاید به دلیل اینکه یک لغت معمول و ورد زبان بوده مورد استفاده ایشان بوده شاید هم ایشان خود بویری بوده و خواسته با توجه به ابهامات فراوان در مورد تاریخ این منطقه خودش را وارد و تحمیل به تاریخ نماید دوست گرامی شاید اکثریت مردم این منطقه مسلمان بوده باشند ولی دلیل بر عدم وجود پیروان دیگر ادیان نمی باشد مگر در تاریخ الموت حمزه کفشگر داعی حسن صبا که به سوی این منطقه گسیل داشته دینی مشابه دین مردم منطقه داشته اصلا مگر ماموریت قلعهای حسن صباح ترور و معدوم ساختن افراد قوم مغول نبوده و گسیل مامور به این منطقه چه دلیلی به جزئ وجود این قوم در این منطقه داشته است نهایتا ورود لشکر به سرزمین بویراحمد کنونی و لباب سابق از چه راهی صورت میگرفته است جز از طریق جاده شاهی قدیم تنگ پیرزال لوداب پاتاوه تخت شاه نشین میمند اصفهان میباشد.. البته مطالب ارائه برداشت های شخصی از مطالعه کتب میباشد.

  7. خطاب به نویسنده: گفت:

    ذبیح الله منصوری چه اجباری داشته که بخواد دست به چنین دروغ پردازی بزرگی بزنه!؟ اصلا تو کی هستی که اعجوبه تاریخ ایران را به دروغ پردازی متهم میکنی!؟

  8. دانشجوی ارشد تاریخ گفت:

    باسلام جناب نویسنده محترم بهتر است بیشترمطالعه داشته باشید وهرچیزی راهرجاخواندید ننویسید

  9. بویراحمدی گفت:

    اینکه ایشون با دلیل صحبت کردند و برای حرفشون منبع آوردند خیلی خوبه من کم دیدم تو مقالات سایتهای ما با منبع حرف یزنن. و اگر در واقع کسی خلاف حرف ایشون مدرک داره برا جواب به بویر نیوز یا سایت دیگه بفرسته و به جای بد و بیراه گفتن ها با مدرک صحبت بکنیم.

  10. حجت گفت:

    برادر عزیز اگر فرض را بر تحریف اصل کتاب توسط ذبیح الا منصوری یا رد کردن اصل موضوع توسط حمدالا مستوفی بگذاریم با باور و اصل اعتقاد مردم که ریشه در پیشینه تاریخی مردم این دیار دارد چه کنیم ؟بهتر بود قبل از درج چنین مطلبی که معلوم نیست با چه انگیزه ای نگاشته اید ،اطلاعاتی ولو ناچیز در مورد باورهای مردم منطقه کسب میکردید . جهت اطلاع شخص شما برادر عزیز ،در منطقه بابکان محلی بنام لب عمر وجود دارد که طبق باورهای عامه مردم بویراحمد ،محل کشته شدن عمر فرزند تیمور است .یا در منطقه سادات امامزاده علی که در امتداد همین مسیر ذکر شده میباشد باور مردم براین است که تیمور در زمان حمله به بویر در این نقطه ارده زده و ماجراهایی اتفاق افتاده که جزئیات انها را باید از زبان مردم شنید .با این اوصاف ذکر شده و خیلی مسائل دیگر در همین رابطه که جزئیات انها در این مقوله نمیگنجد،تقاضامند است از درج چنین مطالب نا آگاهانه و مغرضانه که باورهای تاریخی مردم را خدشه دار میکند خودداری نمایید . البته قبل از ان اگر دامنه اطلاعات خود را افزایش دهید مرتکب چنین اشتباهی نمیشوید .

    • امیر پور گفت:

      با سلام خدمت شما دوست عزیز:
      نویسنده به یک سری از مستندات اشاره دارند نمی توان گفت غرض ورزی! بعد نباید باورهای بدون پشتواه علمی مردم محلی را بعنوان سند در مقابل مطالب علمی و تاریخی مستند قرارداد.

  11. اتفاقا ساداتی گفت:

    آقای دانشی ،در بعضی کتب از حمله تیمور به عراق وسوریه ومصر مفصل بیان شده وعمر پسر خود نیز به حوزه بویر آمده وکشته شده که بعدا تیمور سپاهی عظیم حمله کرده وچون ببا علما رابطه خوبی داشته از کشتن آنه دست کشیده وتسلیم شده ودر آن موقع هم شیخ گلبهار شیخ ممو به دستور امام زاده در زمستان سخت کاری کردند که امام زاده به همین واسطه های خدادی تیمور را تسلیم کرده وشعر معروف اگر در هند باشم پیش توام …هم گوا این قضیه است.

  12. ابراهیم دانش گفت:

    نمی دانم این برادر عزیز بر چه اساسی نویسنده مقاله را مخالف بویراحمد تشخیص داده اند در حالی که ایشان از خانواده ای بزرگ و شناخته شده بویراحمد هستند که در بین مردم لوداب ( به خصوص) از شهرت علمی و اجتماعی به  در حوزه ادبیات و تاریخ بر خوردار هستند.

  13. اهل یاسوج گفت:

    از گفتن حقیقت نباید ناراحت بشیم. خوب اگر تیمور به سرزمین ما حمله نکرده چرا باید بگیم حمله کرده. مگه شکست هم افتخار داره. اگه حمله تیمور واقعیت داشته باشه که با توجه به این نوشته نداره، سرزمین ما را نابود کرده و مردان ما را کشته. واین شکست برا تاریخ ما که همیشه سرشار از غیرتمندی هاست خوب نیست. ممنون آقای دانشی با غیرت

  14. شاهین تبع گفت:

    با سلام. دوستان عزیز آقای دانشی یک مطلب تاریخی را مستند به چند مرجع تاریخی و علمی بیان کردند. این یک دیدگاه است. در مقابل دیدگاههای دیگه هم هست. نباید این مطالب را به کبنه ورزی و غرض ورزی ارتباط دهیم. به هر حال اگر کسی این مطلب براش مهمه باید دنبال حقایق بره. شاید واقعا همینطور باشه که نویسنده گفتن. مهم اینه ادم دنبال حقیقت باشه

  15. تنگ پيرزال - كلايه گفت:

    لب عمر مكاني در منطقه بابكان در مسير جاده ياسوج به دهدشت
    مشهور است كه عمر فرزند تيمور در اين منطقه كشته شده است و بي جهت اين نام همچنان باقي نمانده است

  16. دنا گنجه ای دشترومی گفت:

    مطمئنا نویسنده از روی اغراض و نگاه شخصی مطلب نوشته است . در دهها سند تاریخی و کتابهای مرجع به این مسئله اشاره شده است . حتی مکانی در اطراف سپیدار یاسوج جایی به نام مله عمر وجود دارد . با یک کتاب خواندن نمیتوان نقاد تاریخ و تحلیلگر شد .

  17. ناامید گفت:

    بویر در زبان ترکی یعنی بفرما

  18. مهندوس گفت:

    مسیر قشون و لشکر کشی او از مناطق سردسیر بوده است نه گرمسیر…….این جمله یه جوریه….بیشتر به طعنه میخوره

  19. سيف الله رشيدي گفت:

    با سلام خدمت برادر دانشي نويسنده محترم 
    بنده هم ازاولاد واحفاد امامزاده علي {عليه سلام }هستم بايد اين مطلب رابه عرض آقاي دانشي برسانم شايد واقعه حمله تيمور دركتاب ديگري كه خيلي مفصل تر ازاين كتابهايي كه شما مطالعه كردين نوشته شده كه دسترسي به آن امروزه كار مشكلي باشه بنابراين هرگز نمتوانيد محكم از عقيده خود دفاع كرده وآن رامستند بدانيد. وامابعد اگر پژوهشگر ومحقق خوبي هستيدبايدبدانيد ساخت ضريح قبلي امامزاده علي {ع} از چوب وتاحدودي طلا كاري شده بود كه به دستور ميرزا الغ بيگ نوه امير تيمور پادشاه جمجاه كه بعد از پدر بزرگش خود حاكم وقت بود بعد از رحلت امامزاد {ع} درسمرقند ساخته شد و توسط معماران سمرقندي آن ضريح به ايران حمل وروي قبر امامزاده وهمسرش بي بي گوهرتاج نصب شد تا چهار سال پيش آن رابرداشتند الان هم بايدموجود باشد وبارگاه آن امامزاده بزرگوار راهم خود معماراني كه ازسمرقند آمدندبه سبك معماري كه درسمرقند وبخارا بكار ميرفت ساختند .حالاخواهش من ازحضرتعالي اين است كه با كارشناسي دقيق روي همين يك بندتحقيق كامل فرموده اگر اينطور نبود ودروغ بود اونوقت منابعي كه شما به آن منابع مراجعه كردين درسته. علاوه بر آنكه مله عمر درمنطقه بابكان سردسير دقيقا محلي است كه عمر پسر تيمور درآن محل كشته شد وبه همين جهت اين اسم رابه خود گرفت واز روزي كه اين اتفاق افتاد تاكنون دهن به دهن بين همه نسلهاي گذشته تا كنون چرخيده است والان هم حتي آدمهاي بيسواد دليل نامگذاري مله عمر راميدانند تاچه برسد به حضرتعالي كه تحصيلكرده هستيد ودر زمينه تاريخ تحقيق مي كنيد واين خود حقيقتي است كه نميشود انكارش كرد چراكه از پدران پدران ماها كه درخود صحنه حضور داشته اند براي هر نسل هزاران بار اين موضوع تعريف شده تا به مارسيده است . ولي به نظر من اين تحقيقات شما نه تنها به تاريخ كمكي نميكنه بلكه تاريخ كهن وگذشته واعتبار آن را از بين ميبرد.        بااحترام مجدد  سيف اله رشيدي

    • میهمان گفت:

      سلام خدمت حضرتعالی …جناب رشیدی اولا افتخار سادات به اجداد بزرگشان مولاعلی (ع) وحضرت زهرا (س) است نه به امیرتیمور و به بزرگمردانی است که ذکرنامشان در این عبارت نمیگنجد من در تعجبم ….

  20. ناشناس گفت:

    آقاي دانشي چند تا كتاب خوانده بعد بر اساس ترشحات ذهني خودش مطالبي را استنباط كرده به اين كار ميگن خيال پردازي نه اينكه مي فرمايد كتاب منصور به نظر مي رسد از روي خيال پرداري نوشته شده اصلا عين مطلبي كه دربالا نوشته است خيال پردازي است.

  21. بویر گفت:

    خدمت برادر دانشی عزیز اولا بنده به نوشته شما احترام میگذارم چون براساس مدرک ومستندات از منابع معتبره ولی مستندات تاریخی بسیاری براین جنگ در بویر اشاره میکنه از جمله منطقه مشجر که بلوط بوده و کوه هایی که این قوم در آن شهر خود رابنا کرده بوده و در ضمن بسیاری از منابع قتل عمر شیخ را در فارس ذکر کرده وجنگ تیمور وخلیفه بغداد از آخرین نبردهای وی بوده ولی در منابع گفته شده تیمور بعداز جنگ با قاتلین عمر شیخ به سمت شبع قاره هند رفته

  22. نظری.ا گفت:

    متاسفانه بدلیل بافت قومی و اجتماعی مناطق لرنشین و خصوصا سامان کهگیلویه و بویراحمد وجود منابع مکتوب که بعنوان منابع مستند شناخته می شند کمتر به چشم می خورد! اما آیا عدم وجود منابع مکتوب دال بر بی اعتباری باورها و اعتقادات مردم منطقه است؟
    آیا تاریخ و احوالی که توسط دیگران مکتوب شده کاملا صحت و سقم دارد و گویای واقعیات تاریخی است؟
    آیا این افراد مانند حمدالله مستوفی یا هرودوت نمی توانند تحریف کننده تاریخ باشند؟
    پس مطالب آقای دانشی حتی با ذکر منابع می تواند بی اعتبار و غیرواقعی باشد و باور آنها سخت است!

  23. ناشناس گفت:

    جناب دانشی عزیز خودتان خوب میدانید در حوزه علم وتاریخ برای تایید یا رد یک نظریه یا فرضیه یا تاریخ خیلی بیشتر تلاش باید کرد این نوشتهایی که شما ارایه دادید اصلا در شان یک منتقد یا حتی مورخ محلی هم نیست لطفا بیشتر تلاش کنید الان دست رو دوش هرکه بذاری یک تحلیلگر است

  24. حسینی گفت:

    اول اینکه از جناب آقای دانشی متشکرم که برخلاف تمامی مقالات تاریخی چاپ شده ،منابع راذکر کرده اند.دوم اینکه از همه دوستان خواهش دارم مثل این نویسنده عزیزدرصورتی که نظرات مخالف دارند منبع ذکر کنندسوم اینکه ماباید یادبگیریم به نوشته ها ونظرات همدیگر احترام بگذاریم پس بعضی ایشان را بدون دلیل متهم نکنند

  25. بابا وایسید. گفت:

    بنظراینجانب تحلیل بسیار دقیقی است.بنظرم یک وصله هرگزبه مردم بویراحمد نمیچسپد التقاطی بودن مذهب …بنظرم جناب مهندس دانشی کاملا از روی دلسوزی وبا مستندات کامل بیان کرده اند…این اولین وآخرین شبهه تاریخی نیست که از ذهن مردم پاک میشود….بگذارید جوانان محققی مثل ایشان تحقیقات خودرا عرضه کنند تا غلط یا صحیح بودن آنها با بحث وگفتگو برهمه مشخص شود .درضمن چه ربطی به بویراحمدو گرمسیر داره خانواده دانشی که لودابی واز خانواده های محترم بویراحمدند.ایشان فقط مطالعات خودشون را بیان کرده اند.

  26. م گفت:

    در شگفتم این آقا که خود را محقق معرفی کرده اند چگونه بخود اجازه داده صحت و سقم یک مطلب تاریخی را صرفا محدود به مطالعات خود نماید و به صراحت بگوید چون من ندیدم پس این واقعه تاریخی صحت ندارد. باید از وی پرسید که آقای محترم شما کی هستید در چه منزلت علمی تحقیقاتی قرار گرفته اید که اینگونه قضاوت می کنید و خود را مختار می دانید که بی محابا یک مترجم قهار و سرشناس را نه تنها مورد هجمه قرار دهید بلکه علنا وی را متهم به خیالپردازی نمایید. آلبرت انشتن و نیوتن با آن همه دانایی اقرار می کردند که هیچ نمی دانند اما شما خود را مستقیما علامه دهر پنداشته از همه پیشی می گیرد .

  27. یاسوج گفت:

    باسلام خدمت همه کاربران عزیز. من نه مورخ هستم نه اینکه رشته تحصیلی من تاریخ هست. ولی این رو خوب می دونم باید برای قبول کردن یک حرف یا نوشته مدرک و سند لازم و ضروری هست. واین کار رو آقای دانشی انجام دادند و این کتابهای که ایشون استفاده کرده از دوره خود تیمور هست و از کتابی استفاده کردند که خود تیمور دستور نوشتنش رو داده. مگه می شه باور کرد که تیمور از نوشت نویسنده کتابی که خودش دستور داده بی اطلاع باشه و معلوم می شود حرفی که در کتاب ظفر نامه آمده درست هست. ومنابع آقای دانشی به نظر قابل قبول می آن. هر چند با مذاق و تاریخ محلی و عوامانه ما مطابق نباشه.

  28. یاسوج گفت:

    من از اقای دانشی می خوام باز به نوشتن این گونه مقالات ادامه بدن و در مورد امازاده علی ع و تیمور لنگ مطلب بنویسند. 

  29. خواننده گفت:

    متن اقای رشیدی قابل تامل است اثار تاریخی و باستانی بعنوان یک سند تاریخی قابل استناد می باشد باید بیشتر تحقیق می کردند..

  30. RR گفت:

    حالااین قضیه چه ربطی به شماداره .حسادت وخباثت چرا.مگه ذبیح الله منصوری منطقه بویررامی شناخت که برایش مطب بنویسد.اوبااستنادبه مکتوبات تاریخی نوشته ونبایدشمامغرضانه برعلیه ایل بزرگ بویر مطلبی بنویسید

  31. ناشناس گفت:

    اگه خوب مطلب را خوانده باشی منبع زده و اون اهل علمش حتما رجوع می کنند و با دلیل و منطق اظهار نظر میکنند – نگارنده محترم نیز حق اظهار نظر منطقی داشت و ایشان عنوان کردند – از اینکه این مطلب را در اختیار ما قرار دادند سپاسگزاریم

  32. م.م.م گفت:

    با خوندن این مطلب باید بگم که دوستان واقعا بیان و تاریخ ما را بازنگری کنن. خدا می داند چه مطالبی را الکی به اسم تاریخ به خورد ما این گذشتگان دادن. و اگر این مطلب درست نیست دوستان یکی بیاد و با مدرک ثابت کنه. و اگر درسته پس باید از این اقایی که این مطلب را زده تشکر کنیم.

  33. ناشناس گفت:

    لابد جنگ کجستان هم در متطقه شوش دانیال یا شاید خوارزم اتفاق افتاده

  34. بهمن گفت:

    درود بر آقای دانشی و همه کسانی که جویای علم و تحقیق و حقیقت هستند. من اهل بویر احمد نیستم و بی ارتباط با بویر احمد هم نیستم. دوستان و هم تباران عزیز، گاهی وقت ها کنار گذاشتن خرافات و روایات و شرح احوال های از جنس نقل قول که در ذهن و فکر ما رسوخ کرده، بسیار دردناک هست. اینکه ما دنبال حقایق نباشیم و تاریخ نخوانیم ویا گوشه ای از تاریخ را که به نفع ما هست و… مطالعه کنیم درواقع مظهر بیسوادی و تعصب کورکورانه هست. بجای نقل قول ها و منابع نامعتبر تاریخ، چندین منبع را مطالعه کنیم تا به واقعیت ها برسیم. تعصبات آدم را کور و خرف بار می آورد. اینکه مطلب آقای دانشی مخالف باورهای غلط ذهنی ماست، دلیل بر دشمنی و… نیست. خیلی از چیزهای دیگر از این جنس وجود دارد که لازم است امثال دانشی ها آن را به نقد بکشد. سپاس از همه شما بویژه دانشی عزیز

دیدگاه شما