یکشنبه 4 مرداد 1394 - 13:01

دخالت ویا نظارت؟!!

علی مندنی پور

دیرزمانی است؛ ” دعوایی”درزیر پوست جامعه جریان دارد،وسخت آنرا می آزارد،تو گویی پایانی بر آن متصور نیست!
دعوایی که بهانه ای جز دخالت
نا بجا و ناخنک زدن به کار یکدیگر توجیه گر آن نبوده، ونیست!
دعوایی که تااین زمان و در قالب های گوناگون وقت،انرژی وسرمایه فراوانی را از مردم تلف
کرده است!
دعوایی از جنس “حیدری و نعمتی”و در برخی موارداز نوع “زرگری”!
اینکه این دعو ا ها بیشتر از چه قماشی اند،وبنا برکدامین علل ،و تحت تاثیر چه انگیز ه هایی شکل میگیرند ،وچرا این همه هزینه را بر شهر وندان تحمیل نموده؛واز این رهگذر چه رهاوردی برای خلق اله به ارمغان آورده، و می آورند ؟ بماند!
کلافی پیچیده و سر در گم !
که باز کردنش نه در خور وحوصله این یادداشت است، و
نه در صلاحیت صاحب این نوشته!
چه، تا این زمان همگان ،همواره طعم تلخ آنرا چشیده! و هر روز شاهد وجودی”
نوبرانه ای” از این مزرعه در پهنه ی ایران زمین بوده وهستیم!

داوری نهایی در این باب را چنانکه منطق ایجاب می نماید،به صاحبان اصلی این “مزرعه بزرگ”یعنی مردم وا می گذاریم !

واما آنچه برای اهل خرد واندیشه ،هماره محل پرسش بوده؛این است :
ازاین همه، رویا رویی و کلنجار رفتن چه سودی عاید مردم شده است؟
هدف غائی از طرح چنین مسائلی تفرقه انگیز، در مرئی و منظر عموم، آن هم از جانب مسئولان و بویژه مدعیان دینداری و اخلاق مداری و از طریق تریبون های عمومی در این برهه ی حساس زمانی چیست؟تحریک افکار عمومی در فضایی آکنده از عصبیت چه اهدافی را دنبال میکند؟آیا انجام نسنجیده حرکاتی از این دست، آگاهانه ویا نا آگاهانه، بمثابه روشن کردن نا گهانی کبریت در کنار انبار باروت نیست؟چه کسی مسولیت
سنگین وخانمان سوز،این حرکت ودیگر حرکاتی از این سنخ را بعهده می گیرد؟آیا شهامت پذیرش تبعات سخت، وتوالی فاسد چنین حرکت هایی رادر آینده دور ویا نزدیک پذیرا هستیم؟راستی به عواقب سخنان بی پروای خویش در میان مردم، آن هم با احساساتی اینچنین آگاهیم؟
اینکه از این همه چوب لای چرخ گذاشتن چه نتیجه ای، جز اتلاف وقت ،انرژی وهزینه ها ی سنگین در عرصه های مادی و معنوی نصیبمان گردیده، آیا جز دور خود چرخیدن و از کاروان توسعه عقب افتادن حاصلی برایمان داشته است؟
راستی چرا مایل نیستیم، واقعیات موجود پیرامونی را با چشمانی باز وراندازنموده، ودر جهت رشد و تعالی جامعه از آن بهره بگیریم ؟

چرا پذیرش واقعیت هادر فرهنگ رفتاری ،گفتاری و کرداری مان به کندی و به زحمت صورت می گیرد؟
چرا از زیر بار مسئولیت به راحتی شانه خالی کرده،خود را به “کوچه علی چپ “زده و برای هر حرکت خویش توجیه و بهانه ای تراشیده وازآن کلاه شرعی میسازیم؟
چرا همه ی حق را از آن خود و تمامی بار تکلیف را بر عهده ی دیگران می گذاریم ؟

چرا از رعایت نظام سلسله مراتب بعنوان یک قاعده سازنده در جامعه سر پیچی کرده ،فرماندهی و فرمانبری در میان ما، جای خود را به “همه سالاری”
داده است؟
چرا جایگاهها شان ومنزلت واقعی شان را از دست داده اند؟

چرا فکر میکنیم همه چیز را میدانیم، ودیگران نادانند، وبی تفاوت! آیا تا بحال به این مهم فکر کرده ایم ،چگونه از دور به داوری از همدیگر پرداخته،فال
پشت پا گرفته ،و تاب تحمل یکدیگر را نداریم؟
چرا عمل به وظیفه در چارچوب وظائف قانونی و رسمی، برایمان سخت و سنگین است، وهمواره خود را همه فن حریف دانسته ودر همه احوال کارشناس ،متخصص و صاحب نظر قلمداد نموده ودر هر بزنگاهی ازحوزه صلاحیت شرعی ،قانونی عرفی واخلاقی خویش خارج شده و نقش نا جی وناصح زمان رابرای دیگران ایفا می نماییم؟
چرا ،به خودشیفتگی دچار شده ، خویشتن راعقل کل پنداشته ،واز گفتگوی رو در رو طفره میرویم ؟

چرا مدعی سررشته داری در تمامی اموریم، و خودرا چونان” آچار فرانسه “همه کاره فرض می کنیم؟
آیا به اصول بنیادی توسعه ،یعنی تقسیم کار و تخصص پای بندیم؛
ونقش بزرگ و تعیین کننده این قواعد علمی در توسعه پایدار و متوازن رابه رسمیت میشناسیم؟ آیا بر این واقعیت اذعان داریم، حرمت حیثیت انسانها ،از حرمت ریختن خون شان کمتر نیست؟ تا کی میبایستی با دخالت های ناروا ، و بی جا «خواسته و یا نا خواسته »مانع پیشرفت های فردی واجتماعی یکد یگر

گردیده،
وموتور توسعه شهر ودیارمان را کند کرده ویا از کار بیندازیم؟
مگر نه این است که اخلاق حسنه و آموزه های اعتقادی به ما می گوید:
چیزی را که بر خود نمی پسندی بر دیگران نپسند.”وقتی دوست نداشته،
وروا نمی داریم ،در خارج از
حوزه ی کاری و وظیفه ی قانونی مان کسی در کارمان دخالت نماید،چگونه به خود اجازه می دهیم، در حوزه ی کاری وتخصصی وحرفه ای دیگران،نه نظارت، که، دخالت نماییم؟مگر نه این است که هر کس مسئول اعمال خویش است؟
راستی ما را چه شده است ،که با افتخار “قانون شکنی” را زرنگی تلقی می کنیم؟

مگر نه این است که حق و تکلیف لازم وملزوم یکدیگرند،
وهر کس را حقی است، لاجرم
تکلیفی بر آن بار است ،وهر کس راتکلیفی است ،حقی برای صاحب آن متصور.پس چرا این همه به بیراهه میرویم؟

دکتر علی مندنی پور

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=156899
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :
  1. گچساران گفت:

    احسنت بر دكتر علي مند ني پور كه هر مقاله ايشان دفاع از مردم و گوياي هزاران درد و رنج مردم ميباشد…

  2. حرف حساب گفت:

    احسنت به جناب دکتر…امیدوارم مخاطبانت درک کننداین حرفها را هرچند که کسی مه خودرا به کری وکوری زده نمیتوان کاری کرد

  3. اصلاح طلب گفت:

    سلام جناب دكتر مندني پور  …بله دكتر من هم قبول دارم ..هر مقامي و مسولي بايد در حيطه خود نظر دهد و در كار شخص يا مقام و مسول ديگر دخالت نكند …براي مثال فرماندار به شخص اول اجرايي يك شهرستان بايد به وظيفه سياسي و امنيتي خود عمل كند و امام جمعه هم بايد به عنوان يك مشاور  و راهنماي ديني ،به مسايل ديني بپردازد  و نه فرماندار حق دارد در كار امام جمعه دخالت كند ونه امام جمعه حق دارددر كار فرماندار دخالت كند،،،و هر كدام بايد در حوزه تخصصي خود به امور مربوط به خود رسيدگي كنند…..دكتر ما هم قبول داريم …با كمال تاسف تا زماني كه هر كس به خود اين اجازه را ميدهد كه در كار ديگران دخالت كند وضع توسعه استان بهتر از اين نخواهد شد …والسلام..يا حق…دكتر سپاسگزار 

  4. مهمان گفت:

    با تشکر از جناب دکتر، انتظار می رفت سخنان خود را رک و بدون پوشش و به زبان ساده برای امثال اینجانب که فردی عامی هستم بیان می فرمودید.

  5. رستاد گفت:

    عرض سلام و ادب دكتر ازاد انديش…دكتر به اميد خدا هر چه زودتر شاهد حضور حضرتعالي در مجلس شوراي اسلامي در سال ٩٤ باشيم..انشاءالله

  6. جاودان سيرت گفت:

    دكترسلام ///دكتر نيستي ببيني///كاش بودي و ميد يدي كه اين روزها هنوز طرف نمرده،  كانديد هاي محترم در خونه مرده بيچاره صف مي كشند و ابراز همدردي مي كنند…دكتر به شما بايد احسنت گفت كه عاقلانه تفكر كرديد و خود را از صحنه سياسي كنار كشيديد و به كارهاي فرهنگي و مردم داري مي پردازيد…زنده باد دكتر علي مند ني پور

  7. رضا گفت:

    جناب دکتر از کلیت نگارش جنابعالی میشود خدسهایی زد ولی مخاطب شما در این متن نامعلوم و هدفتان نامعلوم تر است. حداقل مناسبت نگارش متن را می نوشتید.

  8. آبگرمک گفت:

    عالی بود ای کاش جایگاه نظارت و دخالت را میدونستیم

  9. بهرامي گفت:

    دروووود بر دكتر علي مند ني پور با انشا و ادبيات زيبا  و شيوا

  10. سی سخت گفت:

    بابا مثل تاج امیری فرماندار دنا رک و پوست کنده مخاطبت را مشخص میکردی. مگه چند درصد از خوانندگان متن خواص هستند؟

دیدگاه شما