جمعه 19 تیر 1394 - 5:17

دلایل عجیب خانم هنرپیشه45ساله ایرانی برای ازدواج نکردن

« زندگی مجردی خوش می گذره ؟ » این سوالی است که بهانه گفت و گوی یک سایت با نگین صدق گویا ، بازیگر سینما و تلویزیون می شود.
نگین صدق‌گویا متولد ۸ اسفند ۱۳۴۹ در تهران است. وی دارای مدرک کارشناسی علوم اقتصادی گرایش نظری از دانشگاه الزهرا است. بازیگری را در سال ۱۳۷۱ با فیلم تیک تاک آغاز کرد.
 
سبک زندگی یک فرد مجرد را بیشتر می پسندید یا کسی را که تشکیل خانواده داده ؟
تا امروز قطعا حالت اول برایم جذاب تر بوده. شما به عنوان یک فرد مجرد تنظیم تمام کارها و برنامه ریزی تان فقط وابسته به خودتان می شود ؛ این که چه ساعتی بخوابید ، کی بیدار شوید ، مهمانی بروید یا نروید ، سفر کنید یا در خانه بمانید و … و بر مبنای شغلی که دارید ، برنامه ریزی می کنید که چه کارهایی انجام دهید تا از انجام آن ها لذت ببرید و این برای من همیشه خیلی مهم بوده. مثلا من خیلی اهل سفر هستم و یک دفعه هوس می کنم دو ، سه هفته ای به تنهایی باید زمانم را تنظیم کنم فردای آن روز بلیط تهیه می کنم و چند روزی به سفر می روم. این اتفاق در حالی می افتد که اگر متاهل بودم و بچه داشتم ، باید زمانم را با تمام افراد خانواده هماهنگ می کردم و اگر همسرم هم می توانست کارش را چند روزی تعطیل کند ، فرزندم هم مدرسه نداشت و … با هم به سفر برویم. حال فکر کنید من که عاشق سفر هستم اگر هر دفعه هوای آن به سرم می زد ، باید این روند را طی می کردم چقدر برایم سخت بود.
  پس در یک کلام مجردی خوش می گذره ؟
نمی دانم خوش می گذرد یا نه ، چون این نوع از زندگی هم مسئولیت های خاص خودش را دارد. من وقتی می بینم فرزندان خواهرهایم مشکل دارند ، شاید بیشتر از مادران شان غصه آن ها را بخورم اما به عنوان یک فرد مجرد وقتی این اتفاق را می بینم احساس می کنم همین که فقط مسئولیت خودم را دارم ، اتفاق خوبی است چون تنها مجبورم مشکلات خودم را به دوش بکشم و این طور نیست که نگران مشکلات همسر و فرزندم هم باشم. خیلی ها وقتی به من می رسند ، حرف شان این است که ازدواج کن چون وقتی سن بالاتر برود ، زندگی برایت سخت می شود و از این که در جوانی ازدواج نکرده ای پشیمان می شوی. اما واقعیت این است که از ترس تنها ماندن در پیری حاضر نیستم زندگی ام را که از آن لذت می برم ، از دست بدهم و وارد مسیر دیگری شوم. وقتی دوستان و آشنایان این حرف را می زنند برایم سوال می شود که مبنای حرف شان چیست ؟ مگر آدم می داند که چند سال عمر می کند که بخواهد برای آن برنامه ریزی کند و از زمان حال خود غافل شود ؟ در کنار این که معتقدم آدم ها در هر سنی که باشند اگر این نیاز را در خود احساس کنند ، متناسب با سنی که دارند می توانند فردی را برای شروع زندگی مشترک انتخاب کنند و نیازی نیست که برخلاف خواسته امروزشان پیش برود. وقتی منطقی به این مسائل نگاه می کنم به نظرم نمی آید که در مسیر اشتباهی قرار گرفته باشم و ترجیح می دهم همین راه را ادامه دهم.
 
فکر می کنید کسی که مجرد است چقدر می تواند از این فرصت برای ساختن خود و پیشرفت در زندگی استفاده کند ؟
خیلی زیاد چون همیشه برای انجام کارهایی که دوست دارد و می تواند او را به کمال برساند ، فرصت دارد بدون این که دغدغه مسائل و افراد دیگر را داشته باشد. مثلا من در این سال ها همیشه علاقه مند به آموختن بوده ام و اگر و اگر سرکار نباشم ، مدام در کلاس های مختلف دانشگاه ، ورزش ، موسیقی ، آواز و … هستم و از زندگی ام لذت می برم. حتی تصمیم دارم وقتی درسم تمام شد ، رشته دیگری را شروع کنم و به درس خواندنم ادامه دهم. وقتی مسئولیتی نداری برای درس خواندن ، تمرین کردن و … فرصت کافی داری ولی اگر مثلا من بچه داشتم دیگر نمی توانستم تمام زمانم را در طول روز به خودم اختصاص دهم و باید اول به کارهای او رسیدگی می کردم و بعد به کارهای خانه ، در نهایت اگر کسی فرصتی باقی می ماند به کارهای شخصی ام می رسیدم.
 
  فکر می کنید ازدواج مانع پیشرفت است ؟
نه فکر نمی کنم ازدواج مانع پیشرفت آدم ها شود ، تنها موضوعی که وجود دارد این است که روند زندگی یک فرد متاهل و چیزهایی که در زندگی او پیشرفت به شمار می آید ، متفاوت است. یکی از این پیشرفت ها این است که آدم های متاهل بچه دار می شوند ، فرزندشان بزرگ می شود ، دانشگاه می رود ، در تحصیل و هنر موفق می شود و می تواند به جایگاه خوبی برسد و همین برای او پیشرفت به حساب می آید. مثلا خواهر من دختری دارد که امروز دانشجو شده ، پیانو و ویولن را به خوبی می نوازد و همراه هم به کلاس آواز می روند و به نظرم این هم خودش نوعی پیشرفت است چرا که خواهرم هم چنان هم به کارهایش می رسد و هم در این عرصه موفق است. البته موضوع مهمی که در زندگی مشترک وجود دارد این است که آدم ها تا چه اندازه به یکدیگر کمک می کنند. همسر خواهرم در این سال ها همیشه همراهش بوده و حتی شیرین زمانی بچه دار شد که دانشجو بود و مشغله درس خواندن را هم داشت. اما همسرش به او کمک کرد تا بتوانند با کمک هم زندگی را اداره کنند. فکر می کنم این که دو نفر تا چه اندازه یکدیگر را درک می کنند و همدیگر را دوست دارند ، می تواند مسیر زندگی را تغییر دهد. متاسفانه در کشور ما این همدلی آن چنان که باید دیده نمی شود.
نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=154936
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :

دیدگاه شما