مصطفی چهارلنگ- اصلاح طلبی به جریان سیاسی گفته میشود که انجام تغییر در جامعه را از طریق انجام اصلاحات در قوانین و سیاستها و نه از طریق انقلاب و تعویض حکومت، تبلیغ میکند. اصلاح طلبی مکتبی است که در آن از طریق نهادهای اجتماعی تغییراتی تدریجی و زیر بنایی در ساختارهای اقتصادی یا ساختارهای سیاسی دنبال میشود.
همگان میدانند که هر جامعهای نیازمند تغییر و اصلاحات بنیادین و غیربنیادی است. جامعهای که با این اصلاحات و همراه با تغییر نباشد جامعهای مرده و رو به سقوط است. جامعه ایران نیز مانند هر جامعه و کشوری نیازمند اصلاحات مختص خود است. به ویزه اکنون که ناهنجاری های اقتصادی و سیاسی رو به فزونی گذاشتهاست نیاز به تفکراتی با چنین محوریتی بیش از گذشته احساس میشود. این اصلاحات میتواند در ابعاد گوناگونی نظیر سیاست، فرهنگ، اقتصاد و… خود را نشان دهد.
در سال ۱۳۷۶ در انتخابات ریاست جمهوری، سید محمد خاتمی با شعار رسمی اصلاحات سیاسی، با اکثریتی قاطع بر سر کار آمد. دولت اصلاحات در پی آن بود که جامعه مدنی در ایران شکل گیرد و فضای مشارکتی سیاسی در ایران حاکم شود. آزادی بیشتر مطبوعات، اصلاح نظام نامه تحصیلات تکمیلی، شکل دهی نهادهای مدنی همچون شوراهای اسلامی زمینه را برای تغییر تدریجی مساعدتر کرده بود. اما اکنون مدتهاست که این تفکر تضعیف شده است و چه بسا دلیل بسیاری از کج روی های سیاسی و اقتصادی موجود نیز همین سرکوب شدن این تفکر و نفوذ بیش از حد سنت در لایههای حکومتی بوده است.
از دلایل این تضعیف را میتوان برخی از جریانهای اصولگرا دانست که جامعه را یک جامعه تک صدایی میخواهند و میخواهند تفکر خودشان تفکر غالب باشد . دلیل دیگری که میتوان به عنوان دلیل ضعف جریان اصلاحات و تفکر اصلاحاتی ذکر کرد برخی از خود مدعیان اصلاح طلبی و به عبارتی اصلاح طلب نماها هستند. اصلاح طلب نماهایی که از فریاد زدن تفکرات اصلاحات بیم دارند و به شکلی محافظه کارانه از سر دادن شعارهای این تفکر امتناع میکنند. گاها نیز این افراد با انتخاب عنوان اصلاح طلب اصولگرا سعی در موجه نشان دادن خود در جلوی برادران اصولگرای تندرو و متحجر دارند. اگرچه این لفظ فی نفسه بار مثبتی دارد اما هدفی که این افراد دنبال میکنند ناشی از نوعی ترس و حس غیرموجه بودن است. جای بسی تعجب است که چرا افراد مدعی این تفکر خود از سردادن شعارها و ارمانهای این تفکر خودداری می کنند در حالی که این تفکر و این جریان مقبول و مطلوب اکثریت جامعه است و به پویایی جامعه سرعت میبخشد و جامعه را از بسیاری از کج روی ها مصون میدارد. تفکری که ایدئولوژی آن رسیدن به یک جامعه مدنی و قانونمدار، دستیابی به مردمسالاری دینی و توجه ویژه به مشکلات جوانان است.شاید پاسخ دادن به این پرسش چندان سخت نباشد. البته دلایل زیادی را میتوان ذکر کرد. یکی از دلایل آن میتواند نفوذ بیش از حد و افسار گسیخته تندروها و اصولگرایان متحجر نه در میان مردم بلکه در لایههای حکومتی باشد به نحوی که هر گونه تغییر و اصلاح در جامعه را برنمیتابند و افرادی را که در پی چنین جریانی هستند را به شکل زیرکانهای سرکوب سیاسی و شخصیتی میکنند. دلیل دیگری که میتوان ذکر کرد باز به خود عدهای اصلاح طلب نما یا به عبارتی نان به نرخ روز خور برمی گردد که به محض اینکه به مقام یا منصبی میرسند مدام سعی در پنهان کردن پیشینه سیاسی و تفکرات قبلی خود جهت حفظ منصب و بقا در آن را دارند.
باید از این افراد و سایر اصولگرایان تندرو پرسید که به تفکر اصلاح طلبی چه ایرادی وارد است که این چنین سعی در بری کردن خود از این تفکر و سرکوب آن دارید. مگر نه این است که این تفکر اصلاح و پویایی را برای جامعه به ارمغان میآورد، مگر نه این است که تفکر اصلاح طلبی به نوعی ضربه گیر نظام محسوب میشود و از بروز شورش و انقلاب های احتمالی که در نتیجه ان یک کشور دچار اشفتگی می گردد جلوگیری میکند. پس چرا چنین جریانی را تا بدین حد مهجور ساخته اید و از فریاد زدن آن ابا دارید. حتی در قران کریم نیز از اصلاح و تغییر سخن به میان امده است حال این که عده ای تا بدین حد روی اصول گاها ساختگی و سنت های بی مورد پافشاری میکنند و هرگونه شعار مخالف را در نطفه خفه میکنند پر واضح است در پس این اقدامات تنها و تنها منافع سیاسی خود و نه جامعه نهفته است.
بایستی به همه اصلاح طلب نما که به قیمت حفظ سمت و منصب خود، پیشینه سیاسی و فکری خود را انکار می کنند و از آن بری میجویند گوشزد کرد که این تفکر تفکر مقدسی است چرا که اکثریت جامعه با ان همراه بوده و این تفکر موجبات پیشرفت و پویایی جامعه را فراهم میاورد لذا اصلاح طلبان واقعی نباید به چنین شخصیتهایی اجازه دهند برای مدتی جهت کسب حمایتهای مردمی نام اصلاح طلب را یدک بکشند و پس از رسیدن به هدف، خود را از آن بری کنند.
تفکر اصلاح طلبی تفکر غالب مردم ایران است تفکری است که نه به دلایل ساختاری بلکه به دلایل سیاسی در اقلیت مانده است اگرچه در میان اقشار جامعه در اکثریت است. پس همه اقشار جامعه چه شخصیتهای سیاسی و مسئول و چه عامه مردم بایستی تفکرات اصلاح طلبی را جهت تغییر و بهبود امور فریاد بزنند و به تحقق آرمانهای این تفکر که همانا پیشرفت در حوزههای مختلف خصوصا حوزههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است، کمک کنند.
من کاملا بااین مطلب موافقم در یک جامعه پویا باید اصلاحات باشد